• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.
M
امتیاز کسب شده
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • از آن رو که ذهن تو قلمروی خاص توست ، می توانی هر فکر تازه ای را چند روزی بیازمایی
    این روزها سخن ز ره داد میکنند
    شهـری خراب و خانه ای آباد میکنند
    بیچــاره را بـــه بنــد و ســر دار میبـــرند
    شیطـــان و فتنـــه را همـــه آزاد میــکنند
    شیـخ و فقیـه و قاضی و مفتی به نام دین
    صـــد حیلـــه بهـــر مــرگ تــو بنیـاد میکنند...
    مثل یک درنای زیبا تا افق پرواز کن

    نغمه ای دیگر برای فصل سرما ساز کن
    زندگی تکرارِ زخمِ کهنه دیروز نیست

    بالهای خسته ات را رو به فردا باز کن ...
    خـــــــــــــــدایــــــــــا...
    دلتــــــــــــــــــــــنگــــــــــم...!!
    برای کسی که مدت هاست بی انکه باشد

    هر لحظه با فکرش" زندگی کرده ام
    بلهههههه.چون خاکیم امضا هم میدم:16:خیلی ممنون!ایشالا روزی خودت که برتر شی
    :9:مرسییییی:10:حقوقم زیاد شه خیلی خوبههههههه!



    تمام غصه ها از همان جایی آغاز می شوند که،
    ترازو بر می داری می افتی به جان دوست داشتنت .
    انـدازه مـی گـیـری !
    حسـاب و کـتـاب مـی کـنـی !
    مقـایـسـه مـی کـنـی !
    و خدا نـکـنـد حسـاب و کـتـابـت بـرسـد بـه آنـجـا کـه زیـادتر دوستش داشته ای ،
    کـه زیـادتـر گذشـتـه ای ،
    که زیـادتـر بـخـشـیـده ای ،
    به قـدر یـک ذره ،
    یک ثانیه حتی !
    درست از همانجاست که توقع آغاز می شود
    و توقع آغاز همه ی رنج هایی است که ما می بریم…
    خخخخخخخخخ!آهااا!نه خیر!شما هیوخت به فکر ما نیستی:قهر::16:از کرسی هم ممنون.قشنگ بود.یکم دیگه دیر میزدیش کلا تار عنکبوت میبست:سوت:راستی.مرسی بابت امتیاز!نظر لطفتونه:گل:
    مرسییییی:1:!ولی دقیقا چی گفتم که شما میگید ما همیشه به یادتونیم؟؟؟
    تار و پود هستیم بر باد رفت اما نرفت عـاشقی ها از دلـم دیوانگی هـا از سرم شمع لرزان نیستم تا ماند از من اشک سرد آتـشــی جــاویــــد باشـــد در دل خاکـستـــــرم سـرکـشـــی آمــوخت بخت از یـار یـا آمــوخت یار شـیـــــوه بــازیــگـــــــری از طــالـــــــع بــازیـگــــــرم؟ خــاطـــرم را الفتـــی بـا اهـل عالـــم نیســت نیســت کــــز جهــــانی دیـگــــرنــد و از جهـــانــــی دیـگــــرم. . .
    از صـحبــت مـــــردم دل نـاشــاد گــــریــــزد چون آهــوی وحشی که ز صیاد گــــریزد پــروا کــند از باده کــشان زاهـد غـافل چون کودک نادان که از استاد گریزد دریاب کــه ایام گــل و صبـح جوانی چون برق کـند جلوه و چون باد گـریزد شادی کن اگر طالب آسایش خویشی کـــآســودگـــی از خــاطــر ناشاد گریزد...
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
بالا