سلام دوستان از امروز براون رمان هم خونه رو میزارم خیلی قشنگه من که از خوندنش کلی لذت بردم
====================
قسمت اول
ظهر بود اواخر شهريور با اين كه هوا كم كم روبه خنكي مي رفت اما آن روز به شدت گرم بود خورشيد با قدرتي هر چه تمام تر به پيشاني بلند و عرق كردهي حسين آقا مي تابيد قطره هاي...