• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

آشنایی با ساز دف

Silver Star

مدير ارشد تالار

familiarity-with-the-instrument-def.jpg
تاریخچه دف :
یکی از مهمترین سازهای کوبه ای که از دیرباز معمول و متداول بوده است، دف می باشد که به لحاظ سادگی ساختمان و قداست، همیشه مورد توجه مردم بوده است. کلمه دف در اصل عبری است و معنی کوبیدن را می دهد. هرگاه سیر فرهنگی – اجتماعی دف را به عنوان یکی از ابتدائی‌ترین سازهای کوبه ای بنگریم به این نتیجه می رسیم که این ساز با صدای گیرایش هیچ‌گاه متعلق به فرهنگ یا مکان خاصی نبوده، چرا که ردپای پیدایش و ساخت اولیه آن را به هیچ قوم یا ملیتی نمی توان نسبت داد.
ساختن، نواختن و استفاده از این ساز همواره در فرهنگهای مختلف متداول بوده و در هر قوم با توجه به آداب و رسوم و سنتهای حاکم، کاربرد ویژه ای داشته است جایگاه دف در میان اقوام قبایل همواره متداول بوده است. در برخی قبایل از دف به عنوان ساز اصلی در مجالس سور و شادی استفاده می شده است، حال آنکه در قومی دیگر استفاده از این ساز مخصوص مراسم جنگ و کارزار بوده و برخی دیگر آن را برای اجرای مراسم آئینی مذهبی مورد استفاده قرار می‌داده‌اند. در برخی قبایل رسم بر این بوده که برای دف قربانی کنند و یا در هنگام نواختن دف با قربانی کردن گوسفند نسبت به دف و نوازنده آن ادای احترام نمایند.
در هزاره سوم قبل از میلاد ساکنان دره نیل (مصر باستان) در معابد خود هر روز مراسم مذهبی را با صدای انسان و سازهای مختلف از جمله دایره های بزرگ در برابر خدایان متعدد خویش انجام می دادند. در حدود هزار و پانصد سال قبل از میلاد مسیح حضرت موسی نزد کاهنان مصری در علوم و موسیقی تعلیم دیده بود. در آن دوره همراه با سازهائی که نوازندگان می‌نواختند، سازی به نام توف که به احتمال زیاد همان دف می باشد همراهی می کرده است. همچنین به گفته یکی از محققان ترک، در عروسی حضرت سلیمان و بلقیس دف نواخته می شده است. از نشانه های دیگر حضور دف در میان مردم نقشهای حجاری شده دسته ای از نوازندگان در خرابه های باستانی آسوره می باشد که در میان آنان سازهای گوناگون از جمله ساز دف به چشم می خورد که از نظر ساختمان تفاوت چندانی با دف امروز نداشته است. از دیگر آثار، نقش برجسته کاهنان معبدی است که همراه چند نفر دف نواز و چنگ نواز در حال هدیه کردن قربانی خود می باشند.
بر طبق روایاتی که از روزگاران کهن در ادبیات ایران باستان آمده است مراسم جشن نوروز و تحویل سال پارسیان در دوران شاهنشاهی هخامشیان و بعدها ساسانیان توسط نوای دف همراهی می شده است.
در مزمور ۱۴۹ «مزامیر حضرت داوود» این طور آمده است: خداوند را ستایش نمائید … اسم او را به سرنا ستایش نمائید او را با رقص و دف و بربط تزمیر نمائید، … خدا را در قدس او تسبیح بخوانید او را با دف و رقص تسبیح بخوانید.

ریشه لغت دف و معنی دف:
در ”برهان قاطع“ ذیل لغت دف می‌خوانیم:

”دف به معنی چنبری باشد که پوست بر آن چسبانند و قوالان نوازند.“ در حاشیه‌ی برهان مصحح دکترمعین

آمده است: ”به این معنی در عربی دُف (از آلات طرب) از عبری تَفْ (taf)، مشتق از تَفَفْ (tafaf)به معنی زد و کوبید، است“
باز در همین حاشیه آمده است:
”دف واژه‌ی «سومری» است و در اصل دوب (dub) بوده است. دوب در زبان سومری به معنی لوحه وخط است.
از این زبان وارد «اکدی» شده duppu و tuppu گردیده و از این زبان‌ها وارد «آرامی» شده،dup گردیده و نیز به
معنی لوحه و صفحه گرفته شده. بعدها در زبان عربی دُف (dof) شده؛ و به معنیلوحه نیز به کار رفته است.“
آقای هوشنگ جاوید، پژوهشگر در زمینه‌ی مردم شناسی و موسیقی محلی، می‌گوید:
”دَپ (dap)، باتِر (bater)، دوب (dub)، دایره (dayere )، تبوراک (taburak) نام‌های ایرانی دف در قرونمختلف است
و در فرهنگ موسیقایی جهان عرب از دف با نام‌های غربال، بَندیر، مِزهر، تریال و غیره یادشده است. لغت Adapo
در زبان «بابل آشوری» معادل تَف آرامی و عبری است که همان دُف عربی،دَپ با ریشه‌ی فارسی و دف مصطلح امروزی است.
این ساز کوبه‌ای، از کهن‌ترین آلات موسیقی درتمدن‌های باستانی است که، امروزه در موسیقی آیینی ایران نقش اساسی دارد.“

1944_1210157271.jpg

جایگاه دف در طبقه‌بندی سازها:
در ”لغت‌نامه‌ی دهخدا“ دف در آلات ضربی بزمی و دارای بدنه‌ی کوتاه، طبقه‌بندی شده است.
و در طبقه‌بندی امروزه، سازی است از خانواده‌ی سازهای دارای پوست (ممبرانوفون‌هاMemberanophones) که همراه ساز دایره
در زیرشاخه‌ی پوست‌صداهای [= ممبرانوفون‌های] کوبه‌اییک طرفه (یک طرف باز) با بدنه‌ی قاب ‌مانند (طوقه‌ای)، طبقه‌بندی می‌شود.
بر گرفته شده از کتاب دفتر اول ، آموزش دف نوازی از سری مشق عشق
نوشته امیر مقرب صمدی
 

Silver Star

مدير ارشد تالار

daf.jpg


کشورهایی که ساز دف در آنجا رایج است:

از این ساز در قاره آسیا بیش از مناطق دیگرجهان استفاده می کنند و هر کشوری به فراخور حال و هوای موسیقی خود، از آن استفاده می کنند.
*کشورهای شمال و شمال شرقی آسیا مثل:چین، ژاپن،تایلند،تایوان و ….
*کشورهای همسایه شمال شرقی کشور ما،کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق مثل: ازبکستان، ارمنستان، تاجیکستان، قرقیزستان و …
*در شرق ایران مثل: افغانستان، پاکستان و …
*کشورهای حاشیه خلیج فارس:بحرین، قطر، عمان و …
*در غرب کشور ما: عربستان، عراق، کویت و …
و در شمال غربی کشور:ترکیه
و حتی در کشورهای اروپایی مانند:آلمان، جنوب اسپانیا و آمریکا نواختن دف رایج است؛ و تقریبا در همه این کشورها اصول دف نوازی یکسانی وجود دارد. مگر در مواردی جزئی. مثلا در ازبکستان ساز را در بین دو پای خود می گذارند و با انگشتان دست به نواختن آن می پردازند.
یا در عربستان با شیوه دیگری می نوازند که همراه با هلهله و شادی است. ولی آنچه که مسلم است این است که در مناطق دیگر، بخصوص اعراب با محدودیت ریتمی همراه است و نوازندگی آنها تنوع آنچنانی ندارد.
اما تنها کشوری که این ساز را به اوج و کمال خود رساند، کشور عزیزمان ایران می باشد؛بطوریکه یکی از سازهای ملی و ارکستری ما محسوب می شود و نت های آموزشی خاص خود دارد و به صورت اصولی آموزش داده می شود و تقریبا در همه مناطق ایران مورد استفاده قرار می گیرد.
*در مشهد خراسان که به خاطر مهاجرت کردها مخصوصا کردهای قوچان، از ساز دف هم در موسیقی شان استفاده می کنند؛ بطوریکه در موسیقی فولکلور خراسانی هم از ساز دف استفاده می شود.
* در مناطق شمال ایران، در گیلان و مازندران هم از ساز دف استفاده می شود که باز از مهاجرت کردها تاثیر پذیرفته است که در برخی از مناطق گیلان سکنی گزیدند
مثل:تالش،گالش، ماسال، رودبار و … که در موسیقی شان از آن استفاده می کنند.
*در مناطق مرکزی ایران همچون تهران،اصفهان،کرمان،شیراز و…از دف به شیوه های مختلف استفاده می کنند و در مناطقی چون اهواز و آبادان نوعی سنت و عرف حاکم است که اگر شخص در دریا غرق شود،عده ای دف نواز در کنار ساحل شروع به نواختن دف می کنند؛زیرا معتقدند که از آن طریق جنازه فرد غرق شده از آب بیرون خواهد آمد.
اما آنجا که دف به اوج بلوغ و بلندای شان خود رسیده است کردستان و کرمانشاه است که نام این دو چنان با هم عجین شده که هرکدام یادآور نام دیگری است: دف و کرد.

دف.jpg
payakala_3135_2.jpg
 

baroon

متخصص بخش ادبیات

دف

از بررسی تاریخچه ی سازها در می یابیم که طولانی ترین قدمت را می توان برای سازهای کوبه ای قائل شد که سادگی در ساخت و نواخت آن موجب گردیده تا انسان در رهگذرتاریخ خویش زودتر آن را یافته و بدان بپردازد. حضور خیل عظیم سازهای کوبه ای موید اهمیت و جایگاه ویژه ریتم در موسیقی بوده و آن را به عنوان رکنی اساسی و جزئی لاینفک از موسیقی می نمایند. به گونه ای که در بین تمامی ملل جهان حتی آنها که در بدوی ترین شیوه ی اجتماعی به سر می برند همواره گونه یا گونه هایی از این قبیل سازها کاربرد داشته است.

گذشت زمان و تغییر تحول در زندگی بشر موجب گردیده تا برخی سازها در غبار فراموشی محو گشته و برخی دیگر جایگزین آنها گردند.نامهایی همچون آیینه پیل درای دمامه تیبره تبوراک رویینه خم زرینه خم خما خسرو بشقابک و جام شاید در ذهن کمتر کسانی بتواند تصویری از ساز را نمایان کند و تنها در حجاریها الواح تندیسها و نقوش بر جای مانده از گذشته هایی دور و همچنین در اشعار بازمانده از روزگاران پیش بتوان رد پایی از آنها را در پیشینه ی موسیقیایی این سرزمین بزرگ یافت.

موسیقی در دوران کهن نه به عنوان هنر انتزاعی و محض بلکه به عنوان هنری آمیخته با هنر آدمی و در بطن زندگی او جاری بود.نیایشها جشنها جنگها و سوگ و ماتم و آداب و رسوم محلی در کنار همنوایی بنام (موسیقی ) می جوشیدو می خروشید و جریان می یافت و دف نیز همواره در این همنوایی با حضور خویش قدمتی به طول تاریخ فرهنگ بشر برای خود فراهم ساخته است.

در نقوش کهن بازمانده از تمدنهای باستانی در جنوب ایران گاه نشانه هایی از حضور سازو آواز و موسیقی در آن روزگاران به چشم می خورد اقوام ایلامی مستقر در این ناحیه در مراسم مذهبی اعیاد جشنها نغماتی با چنگ و نی و دف اجرا می نمودند. نقش برجسته ایلامی در (کول فرعون) یکی از این ره آوردهای تاریخی است که کاهنانی را در حال قربانی کردن با سازهایی نظیر چنگ و دف نشان می دهند.

دف از جمله سازهایی است که قدمت حضورش تا ژرف ترین دوره های تاریخ موسیقی گسترش یافته و در بین بسیاری از ملل کهن در اشکال و ابعاد گوناگون مورد استفاده قرار می گرفته است.

دف بر اساس ساختمان ظاهری آن بر در هفت نوع تقسیم بندی نموده اند :
۱- دف مربع
۲- دف مستطیل
۳- دف مستدیر با حلقه
۴- دف مستدیر با زنگوله
۵-دایره زنگی
۶-دف دورویه
۷- دف بی پوست همراه با زنگ


در بین اعراب واژه ی (دف) به تمامی انواع بالا بطور عام اطلاق می گردیده ولی به طور خاص این واژه تنها به دفهای چهار گوش اختصاص داشته است و انواع مدور را بیشتر (دایره) می نامیدند. حضور واژه ( دف) در اشعار روایات و کتابهای آسمانی نشان دهندهی قدمت تاریخی این ساز بوده و پیشینه ی کهن آن را نمایان می سازد.
بر آمد خروش از دل زیرو بم
فراوان شده شادی، اندوه کم
نشستند خوبان بر بط نواز
یکی عود سوز یکی عود ساز
سر آینده این سخن ساز کرد
دف و چنگ و نی را هم آواز کرد

همچنین در روایات آمده است که دف نخست در شب زفاف سلیمان و بلقیس نواخته شد و نیز گویند بنی اسراییل در مقابل گوساله طلایی دف می نواختند.

حسن محشون در کتاب (نظری بر موسیقی ضربی ایران) صفحه ۱۶ آورده است:
ایرانیان از عصر هخامنشی (۵۵۰_۳۳۰ق م) به بعد به طور کلی دو نوع اسباب و آلات موسیقی( بزمی و رزمی) داشته اند که در نوبت زدنهای صبح و شام و مواقع ماتم و سوگ و سرور اعیاد و دیگر تشریفات و فتح و جنگ می نواختند.آلات ضربه ای آنها شامل (دهل،کوس، جام، جلجل، تبیره، خرمهره، سنج ، تبل، نقاره، تنبک،و دف و غیره اینها بوده است.

کلمات هورات می نویسد:
پیش از ظهور اسلام عربهای بادیه نشین شعرو موسیقی داشته اند ولی تشکیل و بسط آن بر ما مجهول است شاید طرز حرکت شتر هنگام راه رفتن و گذاردن پاهایش با آن همه نظم بر روی زمین موجد آهنگ ( حدی) گشته است آهنگی که ساربانان قافله برای راندن و سرگرمی شتران می خواندند ، در آن هنگام ارکستر عربی فقط از آواز و کف ( دست زدن) و دف تشکیل می شد.

همچنین مولف اغانی نوشته است:
(زن ابراهیم موصلی که شاهک و یا به قولی دوشار نام داشت همراه دف آواز می خواند و اهل ری بود و به همین سبب مورد علاقه ابراهیم موصلی قرار گرفت.)
همچنین گونه هایی از دف در مراکش و افریقای جنوبی و گونه هایی نیز در بین سرخپوستان آمریکای شمالی در مراسم مذهبی و نیایشها مورد استفاده قرار می گیرد. در هند نیز فرمی خاصی از دف رایج است که کشش پوست آن توسط طناب پیچی کنترل می گردد.
در مصر شامات و الجزیره دفهای مربع شکل متداول می باشد . همچنین در ایران در نواحی مختلفی از این ساز استفاده می گردد چنانکه در سیستان و بلوچستان در مراسم ویژه ای نظیر گوات دمال و مالد( پیر پتر) از این ساز بهره می جویند.
همچنین در گونه ای از موسیقی محلی بوشهر به نام ( سبالو) که احتمالا همان جشن مولود نبی_ تولد پیغمبر اسلام (ص) بوده در فرمی که متاثر از موسیقی عربی و آفریقایی می باشد از دف و دایره استفاده می گردد.
در شمال خراسان در قدیم لوطی ها با دف و دایره به اجرای موسیقی می پرداختند که با انقراض آنها اینک از این ساز برای همراهی قشمه و کمانچه عاشق ها استفاده می گردد. در بجنورد نیز از دف و دایره استفاده شده و به نام ( دیزه) موسوم می باشد. همچنین در استان هرمزگان(بندر عباس، میناب، قشم) در مراسم زار و مولود خوانی از ۱ تا ۵ دف و گاه بیشتر از این نعداد استفاده می گردد. در جزیره قشم دف در همراهی با عود نیز نواخته می گردد.
همچنین در بسیار نقاط دیگر از این مرز و بوم و رسوم محلی و مراسم مذهبی _ عرفانی رد پایی از آن را جست.

منبع :teeteel.notkade.com


 

baroon

متخصص بخش ادبیات


دف و موسیقی عرفانی در میان کردزبانان:

(صوت خوش و نغمات لطیف ریسمانی است که دنیا را به آخرت می پیوندد و شنونده را به سر آن معنی که خبرهایی از آن نمی شناسد رهنمون می شود.)
مقصود این است که می توان از ریسمان موسیقی آویخت و خود را از جهان پایین به آسمان برین رسانید و موسیقی واقعی آن است که شنونده را از خود به فراز آورد نه آنکه او را در فرود بی خبر کندکه در این صورت نامش ( سهو) به معنی فراموشی و بی خبری است و یا به تعبیر حافظ ساز و نوای مطرب عشق او را به جایی برده که راه به بالا دارد.

و یا به قول شیخ شیراز :
مطرب همین طریق غزل گو نگاه دار
کاین ره که بر گرفت به جایی دلالت است

در میان اهل کردستان دف و موسیقی عرفانی جایگاهی به بلندی آسمان دارد؛ بدین معنی که به عنوان همان ریسمان اهل ذکر و سماع را از دنیای درون به عالم ملکوت به جمع ذاکران معبود می رساند و با نهایت سادگی این ساز نوایی بر گوش ایشان می رساند که آوای دوستش می نامند.
خشک چوب و خشک سیم و خشک پوست
از کجــا می آیـد این آوای دوست

دف نوازان کرد وضو گرفته از ذلال عشق و روی بر کعبه هو نموده اند الله گویان شبهای جمعه آسمان شهر و روستای خود را به آسمان ملکوت پیوند می زنند.

افسانه ای در میان ایشان رواج دارد که قدمت ( دف) را به زمان حضرت آدم می رساند بدین مضمون که آنگاه که هابیل هدیه خویش یعنی بره ی زیبا را جهت قربانی به محل اهداء به خداوند آورد وقابیل که کشاورز بوده کاه را به عنوان هدیه آورد و خداوند در آن آتش افروخت و قبول نکرد . قابیل برادر خویش را با سنگی که بر سر وی کوبید کشت و از کلاغ آموخت که جسد وی را زیر خاک پنهان نماید و آدم صفی الله آن بره را که خداوند پذیفته بود نگاه داشت و بعد از پرورش کافی قربانی نمود و پوست آن را به راهنمایی فرشته ای از ملکوت دباغی کرده و بر چوبی گرد کشید و با آن به مناجات خداوند پرداخت... و الله علم.
هر چند که شاید این قصه افسانه ای بیش نباشد اما این ساز همیشه همدم عرفاو اولیاء خدا بوده و همنشینی ایشان آنچنان محبوبیتی به صدای آن بخشیده که هیچ عارفی بدون ثنا و یاد خیر دف نبوده است.
ای عاشقان! ای عاشقان! من خاک را گوهر کنم
وی مطربان! ای مطربان! دف شما پر زر کنم
مولانا

و به جرات می توان گفت که دف در میان هیچ طایفه ای به اندازه ی قوم کرد دارای محبوبیت و حرمت نیست و توانمند ترین اساتید این ساز (همچون بیژن کامکار، عندلیبی ها، عرفان به امید حق و …) نیز از این دیار برخاسته اند و بهترین ریتمها و به قولی مقامات اصلی دف همگی از تکایا و خانقاه های کردستان به عرصه موسیقی سنتی پا نهاده است.



منبع :teeteel.notkade.com
 
بالا