ادبیات تطبیقی مطالعة تاریخ روابط ادبی میان ملل مختلف جهان است. در این علم عناصر مشترک ادبیات کشورهای مختلف بررسی می شود؛ ادبیاتی که گاه ارتباط و شباهت میان آنها زیاد و زمانی نیز این شباهت تنها ناشی از تصادف است. درواقع ادبیات تطبیقی از زمانی شکل گرفته که ارتباط بین ملّتها گسترش یافته و رفت و آمدها افزونی یافته است.
ادبیات تطبیقی به عنوان پلِ ارتباطی میان کشورهای جهان، در برقراری یک صلح پای دار جهانی نقش بسیار مهّمی داشته است. سخن بایسته آنکه در شعر اردوی قدیم اصطلاحات و واژه های فارسی بیشتر به کار برده میشد، ولی امروزه نیز کلمات، تمثیل ها و اصطلاحات فارسی در شعر اردو رونقی تازه یافته است؛ چنان که شعر فارسی معاصر شاعران اردوی پاکستان، در بسیاری از قالبهای شعری و آرایه های ادبی، اعم از لفظی و معنوی، فنون عروض و قافیه در شعر اردو تداول یافته است؛ بنابراین شناخت جنبه های مختلف شعر و اختلاف ادبیات ملل دیگر گامی مؤثر در گفت وگوی تمدن و ایجاد رشتۀ ادبیات تطبیقی در دانشگاه ها است. ازجمله مواردی که در ادبیات به عنوان سؤال مطرح است، این است که آیا اقبال لاهوری از مولانا تأثیر پذیرفته است یا خیر؟ این خود یکی از جنبه های ادبیات تطبیقی است، یا این سؤال که در شعر معاصر، ن.م راشد و نیما تا چه اندازهای تحت تأثیر فعالیت های هنری و ادبی یکدیگر بودهاند، خود نیز جنبهای از جنبه های ادب تطبیقی را دربردارد.
کلیدواژه ها: ادبیات تطبیقی، ادبیات معاصر، ادبیات ملل.
ادبیات تطبیقی یکی از شاخه های نقد ادبی است که به سنجش آثار، عناصر، انـواع، سبک ها، دورهها، جنبشها و چهرههای ادبی و به طور کلی مقایسة ادبیات در مفهوم کلی آن در دو یا چند فرهنگ و زبان مختلف می پردازد. ادبیات تطبیقی از ادبیات، روابط ادبی، اذواق، عواطف و احساسات ملل مختلف سخن می گوید و بازتاب ادبیات یک ملت را در ملت های دیگر تحلیل می کند. باکمک ادبیات تطبیقی می توان انواع ادبی را که ویژة برخی از فرهنگها است، امّا در زبان و ادبیات فرهنگ های دیگر منعکس نشده، بازیافت. پژوهشگری که به کار ادبیـات تطـبیقی می پردازد، باید توانایی خواندن متون ادبی موردبررسی را به زبان اصلی داشته باشد؛ زیرا هر زبانی ویژگیهایی دارد که درک کامل متون ازطریق خواندن آنها به زبان اصلی میّسر میشود؛ پژوهشگر باید از تاریخ ادبیاتی که قصد بررسی تطبیقی آن را دارد، آگاهی دقیق داشته، و سرانجام آنکه باید از مراجع و مآخذ عمومی و چگونگی به¬کارگیری آنها کاملاً مطّلع باشد. درپهنة ادبیات تطبیقی می توان دوباره علل و عوامل انتقال ادبیات را از زبانی به زبان های دیگر موردبررسی قرار داد؛ انواع ادبی، موضوعات ادبی، شاعر یا نویسنده¬ای که در ادبیات ملت های دیگر تأثیر داشته است و نیز منابع و مآخذ شاعران یا نویسندگان، جریان های فکری و شناسایی ملتی یا ملت هایی ازطریق ادبیات اقوام دیگر موردبررسی و پژوهش قرار می گیرد. شایسته است که به هریک از شاخههای برشمرده نظری اجمالی افکنده شود.1
ادبیات تطبیقی پس از فرانسه به سوئیس، ایتالیا، مجارستان و انگلستان راه یافت. پژوهش درزمینة ادبیات تطبیقی نیازمند استعداد و آگاهی های ویژه ای است که پژوهشگر را به ژرف اندیشی در کشف ریشه¬های تلاقی ادبیات در سطح جهانی راهنمایی میکند. سنجش ادبی میان ادیبان جهان، بدون وجود علایق و پیوندهای تاریخی از حوزة ادبیات تطبیقی خارج است؛ زیرا چنین سنجشی در اوضاعی امکان پذیر است که زمینة اثرپذیری و اثرگذاری ازلحاظ ادبی و فرهنگی فراهم باشد. ازسوی دیگر، ادبیات تطبیقی پهنه ای جهانی دارد؛ درنتیجه سنجش دو یا چند ادبیات با یک ملیت، در قلمرو آن نمی گنجد.
ریشه یابی ادبیات تطبیقی نیاز به مطالعه و تحقیق عمیق و همهجانبه در تاریخ ادبـیات جهـانی دارد. شیوة نـویـن پژوهـش تطبـیـقی ادبـیات در قـرون اخیـر پدید آمده است. پیدایش آن به نیمة اول قرن نوزدهم میلادی در ادبیات فرانسه برمی گردد، و به تدریج به ادبیات دیگر کشورها دامن گسترده¬ است. بدین لحاظ ادیبان پژوهشگر فرانسوی را پیش گامان این نوع تحقیقات ادبی به¬شمار آورده¬اند.
«پیشینۀ ادبیات تطبیقی در دانشگاه هـای ایران به حدود شصـت سال پیش می رسد. اولین کرسی این رشته را استاد گران مایة فقید، مرحومه دکتر فاطمه سیاح، در دانشکدة ادبیات دانشگاه تهران بنیان نهاد.»
ادبیات تطبیقی به عنوان پلِ ارتباطی میان کشورهای جهان، در برقراری یک صلح پای دار جهانی نقش بسیار مهّمی داشته است. سخن بایسته آنکه در شعر اردوی قدیم اصطلاحات و واژه های فارسی بیشتر به کار برده میشد، ولی امروزه نیز کلمات، تمثیل ها و اصطلاحات فارسی در شعر اردو رونقی تازه یافته است؛ چنان که شعر فارسی معاصر شاعران اردوی پاکستان، در بسیاری از قالبهای شعری و آرایه های ادبی، اعم از لفظی و معنوی، فنون عروض و قافیه در شعر اردو تداول یافته است؛ بنابراین شناخت جنبه های مختلف شعر و اختلاف ادبیات ملل دیگر گامی مؤثر در گفت وگوی تمدن و ایجاد رشتۀ ادبیات تطبیقی در دانشگاه ها است. ازجمله مواردی که در ادبیات به عنوان سؤال مطرح است، این است که آیا اقبال لاهوری از مولانا تأثیر پذیرفته است یا خیر؟ این خود یکی از جنبه های ادبیات تطبیقی است، یا این سؤال که در شعر معاصر، ن.م راشد و نیما تا چه اندازهای تحت تأثیر فعالیت های هنری و ادبی یکدیگر بودهاند، خود نیز جنبهای از جنبه های ادب تطبیقی را دربردارد.
کلیدواژه ها: ادبیات تطبیقی، ادبیات معاصر، ادبیات ملل.
ادبیات تطبیقی یکی از شاخه های نقد ادبی است که به سنجش آثار، عناصر، انـواع، سبک ها، دورهها، جنبشها و چهرههای ادبی و به طور کلی مقایسة ادبیات در مفهوم کلی آن در دو یا چند فرهنگ و زبان مختلف می پردازد. ادبیات تطبیقی از ادبیات، روابط ادبی، اذواق، عواطف و احساسات ملل مختلف سخن می گوید و بازتاب ادبیات یک ملت را در ملت های دیگر تحلیل می کند. باکمک ادبیات تطبیقی می توان انواع ادبی را که ویژة برخی از فرهنگها است، امّا در زبان و ادبیات فرهنگ های دیگر منعکس نشده، بازیافت. پژوهشگری که به کار ادبیـات تطـبیقی می پردازد، باید توانایی خواندن متون ادبی موردبررسی را به زبان اصلی داشته باشد؛ زیرا هر زبانی ویژگیهایی دارد که درک کامل متون ازطریق خواندن آنها به زبان اصلی میّسر میشود؛ پژوهشگر باید از تاریخ ادبیاتی که قصد بررسی تطبیقی آن را دارد، آگاهی دقیق داشته، و سرانجام آنکه باید از مراجع و مآخذ عمومی و چگونگی به¬کارگیری آنها کاملاً مطّلع باشد. درپهنة ادبیات تطبیقی می توان دوباره علل و عوامل انتقال ادبیات را از زبانی به زبان های دیگر موردبررسی قرار داد؛ انواع ادبی، موضوعات ادبی، شاعر یا نویسنده¬ای که در ادبیات ملت های دیگر تأثیر داشته است و نیز منابع و مآخذ شاعران یا نویسندگان، جریان های فکری و شناسایی ملتی یا ملت هایی ازطریق ادبیات اقوام دیگر موردبررسی و پژوهش قرار می گیرد. شایسته است که به هریک از شاخههای برشمرده نظری اجمالی افکنده شود.1
ادبیات تطبیقی پس از فرانسه به سوئیس، ایتالیا، مجارستان و انگلستان راه یافت. پژوهش درزمینة ادبیات تطبیقی نیازمند استعداد و آگاهی های ویژه ای است که پژوهشگر را به ژرف اندیشی در کشف ریشه¬های تلاقی ادبیات در سطح جهانی راهنمایی میکند. سنجش ادبی میان ادیبان جهان، بدون وجود علایق و پیوندهای تاریخی از حوزة ادبیات تطبیقی خارج است؛ زیرا چنین سنجشی در اوضاعی امکان پذیر است که زمینة اثرپذیری و اثرگذاری ازلحاظ ادبی و فرهنگی فراهم باشد. ازسوی دیگر، ادبیات تطبیقی پهنه ای جهانی دارد؛ درنتیجه سنجش دو یا چند ادبیات با یک ملیت، در قلمرو آن نمی گنجد.
ریشه یابی ادبیات تطبیقی نیاز به مطالعه و تحقیق عمیق و همهجانبه در تاریخ ادبـیات جهـانی دارد. شیوة نـویـن پژوهـش تطبـیـقی ادبـیات در قـرون اخیـر پدید آمده است. پیدایش آن به نیمة اول قرن نوزدهم میلادی در ادبیات فرانسه برمی گردد، و به تدریج به ادبیات دیگر کشورها دامن گسترده¬ است. بدین لحاظ ادیبان پژوهشگر فرانسوی را پیش گامان این نوع تحقیقات ادبی به¬شمار آورده¬اند.
«پیشینۀ ادبیات تطبیقی در دانشگاه هـای ایران به حدود شصـت سال پیش می رسد. اولین کرسی این رشته را استاد گران مایة فقید، مرحومه دکتر فاطمه سیاح، در دانشکدة ادبیات دانشگاه تهران بنیان نهاد.»