الهه خورشید
متخصص بخش خانه و خانواده
تحليل عامل
فني كه كتل بوسيله آن صفت هاي شخصيت را استخراج كرد، روش آمار ي پيچيده تحليل عاملي است اما پيش از آنكه روش تحليل عاملي را بتوان به كار برد انبوهي از داده ها را بايد از تعداد بسيار زيادي آزمودني جمعآوري نمود با اين اعتقاد كه هرچيزي تا حدودي قابل اندازه گيري است، كتل شخصيت را به صورتي عيني و دقيق با استفاده از سه تكنيك ارزيابي كرد. دادههاي فراهم شده بوسيله اين تكنيك ها دادههای L، دادهها Q، و دادههایT ناميده ميشوند. ( شولتز، 1995، كريمي 1377)
فن دادههاي L ( با علامت سوابق زندگي است) شامل درجهبندي مشاهدهگران از رفتارهاي خاصي هستند كه از فرد مورد مشاهده سرميزند. رفتار مشاهده شده به جاي آزمايشگاه در موقعيت زندگي واقعي روي ميدهد. بعضي مثالها از دادههاي L عبارتند از: فراواني غيبت از كار، نمرههاي مدرسه،باوجدان بودن و انجام وظايف،اجتماعي بودن در محيط كار، نسبت گرايي و باملاحظه بودن.
دونكته مهم درباره اين فن، يكي اين است كه شامل رفتار واقعي درموقعيت طبيعي باشد دوم اينكه بايد شامل رفتار آشكاري باشد كه بوسيله ديگران قابل مشاهده است .
در فن دادههاي Q (Q نشانه پرسشنامه است)،در این فن پرسشنامههايي به كار ميرود كه آزمودني شخصاً به آنها پاسخ مي دهد در حاليكه در فن دادههاي L فردديگري رفتار آزمودني را درجهبندي ميكند،فن دادههای Q مستلزم اين است كه آزمودني خود به درجهبندي رفتار بپردازد،در اين فن،پرسشنامههاي مختلفي به كار مي روند،خودسنجيهاي معيار از نوع پرسشنامه شخصيت،از جمله پرسشنامه 16 PF خود كتل و همين طور مقياسهايي كه نگرش ها، رغبتها و عقايد را اندازه ميگيرند. حتي مصاحبهنيز ميتواند به كار رود به شرط آنكه محتواي اصلي اين فن دست نخورده باقي بماند. آزمودني بايد به درون نگري بپردازد و خود را از نظر هر جنبهاي كه بايد بررسي شود درجهبندي كند. (شولتز، 1996. كریمی وهمکاران، 1377)
كتل تصديق ميكند كه در كاربرد دروننگري و خود سنجي محدوديتهايي وجوددارد. نخست ،بعضي از آزمودنيها ممكن است خود را بخوبي نشناسند و بنابراين پاسخهاي انها منعكس كننده ماهيت واقعي شخصيت آنها نباشد،دوم حتي اگر آزمودنيها خود را واقعاً بشناسند ممكن است نخواهند كه ديگران آنها را بشناسند و بنابراين امكان دارد عمداً پاسخهاي خود را تحريف يا جعل كنند.
اين امر از اين واقعيت ناشي ميشود كه فن دادههاي Q شامل آزمونها يا پرسشنامههايي است كه اكثر آزمودنيها معمولاً قادرند از آنها سردربياورند و دريابند كه كدام جنبه از شخصيت آنها را ميخواهند اندازه بگيرند به عنوان مثال اگر از شما ميپرسيدندكه آيا ترجيح ميدهيد با خودتان باشيد يا با ديگران ممكن بود شما به طور معقول حدس بزنيد كه اين سوال مربوط به سنجش جمعگرايي يا خجالتي بودن است و بنابراين براين اساس به آن پاسخ دهيد اگر شما شديداً خجالتي و نسبت به اين موضوع حساس باشيد ممكن است بگوييد كه ترجيح ميدهيد با مردمان ديگر باشيد تا بتوانيد آن چيزي را كه به نظرتان يك جنبه ناراحتكننده شخصيت شما است بپوشانيد به خاطر اين محدوديت ها كتل هشدار ميدهد كه محقق نبايد چشم بسته گزارش دادههاي Q را درست بپندارد و آنها را بپذيرد. ( همان منبع)
فن سوم،يعني دادههاي Tشامل كاربرد آزمونهاي عيني است كه كتل آنها را موقعيتهاي ظريفي ميپندارد كه درآن موقعيتها شخص بدون اينكه بداند كدام جنبه از عملكرد او ارزشيابي ميشود پاسخ ميدهد اين آزمودنها به خاطر غير ممكن ساختن ( يا لااقل فوق العاده دشوار كردن) اينكه آزمودني دريابد كه يك يا دو آزمون يا كامل يك آزمون چه جيزي را اندازه ميگيردبر مشكلات دادههاي Q غلبه يافتهاند فرض بر اين است اگر شما نتوانید منظور آزمون را بفهمید صبعا نخواهید توانست پاسخ های خود را تحریف وچیزی را درباره خود مخفی کنید یا پاسخ های خود را به شکل قابل قبول تری ارائه نمایید.اگر به عنوان مثال به شما لکه جوهری از آزمون رورشاخ نشان داده شود شما نمی توانید تعبیر وتفسیری که ازپاسخ شما خواهد شد را پیش بینی کنید،به همین دلیل است که کتل آزمون رورشاخ را همراه با آزمون اندریافت موضوع موری وآزمون تداعی کلمه یونگ،آزمون های عینی می نامد.آنها از این نظر که نسبت به جعل وتقلب مقاوم هستند عینی محسوب می شوند.(شولتز،1995.کریمی وهمکاران،1377)
آزمون های روانی
کتل آزمون های خاص چندی را برای ارزیابی شخصیت تنظیم کرد که قابل توجه ترین آن ها آزمون PF16 است که بر مبنای 16 صفت عمقی اصلی ساخته شده است.این آزمون مخصوص افراد 16 ساله وبالاتر است که برای هریک از 16 مقیاس خود نمره ای بدست می دهد.دونسخه اصلی از این آزمون وجود دارد که هر کدام شامل 187 ماده هستند که آزمودنی به آن ها با "بله"،"خیر"،"مطمئن نیستم" پاسخ می دهد.این پاسخ ها به طور عینی نمره گذاری می شوند وسپس خدمات کامپیوتری برای نمره دادن وتعبیر و تفسیر نتایج آن به کار گرفته می شود،این آزمون برای ارزیابی شخصیت به منظور هدف های پژوهشی ،تشخیص های بالینی وپیش بینی موفقیت های شغلی در تعداد زیادی از مشاغل کاربرد گسترده ای داشته است.( شولتز،1995.کریمی وهمکاران،1377).
در سال های اخیر آزمونPF16 محبوبیتی فزاینده پیدا کرده وممکن است سرانجام بر MMPI که متداولترین آزمون شخصیت است پیشی گیرد .اما باید توجه داشت که پایایی واعتبار PF16 به گونه ای است که بعضی از روانشناسان معتقدند آن را نباید به شیوه ای ناشیانه به کار برد(لانیون،1984)
آزمون PF16 اساسا برای آزمودنی های بهنجار به کار می رود،هر چند که عملا امکان تمایز بین شخصیت های بهنجار و روان رنجور را نیز بدست می دهد.کتل در صدد بود که بتواند شخصیت را در طیف گسترده ای از روان رنجوری ها وروان پریشی ها ارزیابی کند وبه همین منظور پرسشنامه تحلیل بالینی(CAQ)را تنظیم کرد.این پرسشنامه 28 صفت عمقی را اندازه می گیرد:16 صفت از آزمون PF16 و12 صفت که برای ارزیابی شخصیت های نابهنجار طرح شده اند.صفت های عمقی نابهنجار به قرار زیر است (کتل وکلاین ،1977.کراگ ،1980)
1-خود بیمار انگاری:حساسیت بیش از حد نسبت به سلامت وکارکرد های بدنی.
2-با شوق وذوق:رضایت خاطر از زندگی،بدون افکار خودکشی.
3-عدم رضایت پس پرده:توجه وتمایل به تهییج وخطر کردن .
4-افسردگی اضطرابی:تنش داشتن،گرایش سریع به از کوره در رفتن.
5-انرژی:اشتیاق داشتن وآگاه بودن.
6-احساس گناه ورنجش:احساس گناه وسرزنش خود.
7-افسردگی ملالی:ناراحت بودن از دست دیگران.
8-پارانویا:احساس تحت تعقیب وتهدید بودن از سوی دیگران.
9-انحراف جامعه ستیزی: تمایل به انجام رفتارهای ضداجتماعی واعمال غیر قانونی.
10-اسکیزوفرنی: تکانه های غیر قابل کنترل وفقدان تماس با واقعیت.
11-ضعف روانی: تمایل به وسواس فکری وعملی.
12-روان پریشی عمومی:احساس حقارت و بی ارزشی.
همانند PF16 هر عامل درCAQ درچه کم یا زیاد هر صفت را اندازه می گیرد،مثلا کسی که در پارانویا نمره کم بگیردنسبت به دیگران اعتماد زیادی دارد،غبطه یا حسادت کمی نشان می دهد وفاقد احساس گزند وآسیب است.کسی که در پارانویا نمره بالا می گیرد از احساس گزند وآسیب رنج می برد واز مشاهده مخفیانه دیگران وکنترل شدن بوسیله آنها ناراحت است. (شولتز،1995.کریمی وهمکاران،1377)
کتل چندین نوع از PF16 راتنظیم کرد برای ارزیابی شخصیت افراد جوانتر او پرسشنامه شخصیت دبیرستانی را برای سنین 12 تا 18 سال ،پرسشنامه شخصیت کودکان را برای سنین 8 تا12 سال وپرسشنامه شخصیت دبستانی را برای سنین 6 تا 8 سال ساخت.او نسخه های خاصی نیز برای اندازه گیری در جنبه های خاص شخصیت از قبیل اضطراب،افسردگی و روان رنجورخویی وبرای هدف های ویژه ای همچون مشاوره ازدواج وارزشیابی مدیران اجرایی تهیه کرد.(آناستازی،1988)
کتل همچنین آزمونی برای ارزیابی هوش یا حداقل نوع خاصی از هوش ساخت .
ناخودآگاه
کتل در مورد ناخودآگاه دیدگاه واضحی را بیان نکرده است ولی با توجه به برخی نظراتش می توان دیدگاه او را استنباط نمود.
اگرچه وی پیروی فروید نیست ولی در برخی موارد با او موافق است،کتل به این موضوع اعتقاد داشت که رشد ایگو وسوپرایگو در 2 تا5 سال اول زندگی اتفاق می افتدونیز با فروید موافق بود که هر یک از این دوره ها با تعارض هایی مشخص شده و در رشد شخصیت بحرانی هستند.(Cattell,1950.p:573)
طبق نظر فروید قسمت عمده ی ایگو وسوپرایگو وتعارض های مراحل رشد،ناهشیار هستندکه به نظر می رسد کتل با این موضوع موافق است،همچنین به اعتقاد کتل شرطی سازی کلاسیک که در شکل گیری برخی رفتارها نقش دارد نوعی یادگیری ناهشیار است که به ویژه در یادگیری ترس هاو وابستگی های هیجانی عمیق بصورت ناهشیار عمل می کند.(Cattell,1965.p:268)
بنابراین کتل با این موضوع موافق است که برخی از رفتارها وقسمتی از شخصیت بصورت ناهشیار شکل می گیرند.
فني كه كتل بوسيله آن صفت هاي شخصيت را استخراج كرد، روش آمار ي پيچيده تحليل عاملي است اما پيش از آنكه روش تحليل عاملي را بتوان به كار برد انبوهي از داده ها را بايد از تعداد بسيار زيادي آزمودني جمعآوري نمود با اين اعتقاد كه هرچيزي تا حدودي قابل اندازه گيري است، كتل شخصيت را به صورتي عيني و دقيق با استفاده از سه تكنيك ارزيابي كرد. دادههاي فراهم شده بوسيله اين تكنيك ها دادههای L، دادهها Q، و دادههایT ناميده ميشوند. ( شولتز، 1995، كريمي 1377)
فن دادههاي L ( با علامت سوابق زندگي است) شامل درجهبندي مشاهدهگران از رفتارهاي خاصي هستند كه از فرد مورد مشاهده سرميزند. رفتار مشاهده شده به جاي آزمايشگاه در موقعيت زندگي واقعي روي ميدهد. بعضي مثالها از دادههاي L عبارتند از: فراواني غيبت از كار، نمرههاي مدرسه،باوجدان بودن و انجام وظايف،اجتماعي بودن در محيط كار، نسبت گرايي و باملاحظه بودن.
دونكته مهم درباره اين فن، يكي اين است كه شامل رفتار واقعي درموقعيت طبيعي باشد دوم اينكه بايد شامل رفتار آشكاري باشد كه بوسيله ديگران قابل مشاهده است .
در فن دادههاي Q (Q نشانه پرسشنامه است)،در این فن پرسشنامههايي به كار ميرود كه آزمودني شخصاً به آنها پاسخ مي دهد در حاليكه در فن دادههاي L فردديگري رفتار آزمودني را درجهبندي ميكند،فن دادههای Q مستلزم اين است كه آزمودني خود به درجهبندي رفتار بپردازد،در اين فن،پرسشنامههاي مختلفي به كار مي روند،خودسنجيهاي معيار از نوع پرسشنامه شخصيت،از جمله پرسشنامه 16 PF خود كتل و همين طور مقياسهايي كه نگرش ها، رغبتها و عقايد را اندازه ميگيرند. حتي مصاحبهنيز ميتواند به كار رود به شرط آنكه محتواي اصلي اين فن دست نخورده باقي بماند. آزمودني بايد به درون نگري بپردازد و خود را از نظر هر جنبهاي كه بايد بررسي شود درجهبندي كند. (شولتز، 1996. كریمی وهمکاران، 1377)
كتل تصديق ميكند كه در كاربرد دروننگري و خود سنجي محدوديتهايي وجوددارد. نخست ،بعضي از آزمودنيها ممكن است خود را بخوبي نشناسند و بنابراين پاسخهاي انها منعكس كننده ماهيت واقعي شخصيت آنها نباشد،دوم حتي اگر آزمودنيها خود را واقعاً بشناسند ممكن است نخواهند كه ديگران آنها را بشناسند و بنابراين امكان دارد عمداً پاسخهاي خود را تحريف يا جعل كنند.
اين امر از اين واقعيت ناشي ميشود كه فن دادههاي Q شامل آزمونها يا پرسشنامههايي است كه اكثر آزمودنيها معمولاً قادرند از آنها سردربياورند و دريابند كه كدام جنبه از شخصيت آنها را ميخواهند اندازه بگيرند به عنوان مثال اگر از شما ميپرسيدندكه آيا ترجيح ميدهيد با خودتان باشيد يا با ديگران ممكن بود شما به طور معقول حدس بزنيد كه اين سوال مربوط به سنجش جمعگرايي يا خجالتي بودن است و بنابراين براين اساس به آن پاسخ دهيد اگر شما شديداً خجالتي و نسبت به اين موضوع حساس باشيد ممكن است بگوييد كه ترجيح ميدهيد با مردمان ديگر باشيد تا بتوانيد آن چيزي را كه به نظرتان يك جنبه ناراحتكننده شخصيت شما است بپوشانيد به خاطر اين محدوديت ها كتل هشدار ميدهد كه محقق نبايد چشم بسته گزارش دادههاي Q را درست بپندارد و آنها را بپذيرد. ( همان منبع)
فن سوم،يعني دادههاي Tشامل كاربرد آزمونهاي عيني است كه كتل آنها را موقعيتهاي ظريفي ميپندارد كه درآن موقعيتها شخص بدون اينكه بداند كدام جنبه از عملكرد او ارزشيابي ميشود پاسخ ميدهد اين آزمودنها به خاطر غير ممكن ساختن ( يا لااقل فوق العاده دشوار كردن) اينكه آزمودني دريابد كه يك يا دو آزمون يا كامل يك آزمون چه جيزي را اندازه ميگيردبر مشكلات دادههاي Q غلبه يافتهاند فرض بر اين است اگر شما نتوانید منظور آزمون را بفهمید صبعا نخواهید توانست پاسخ های خود را تحریف وچیزی را درباره خود مخفی کنید یا پاسخ های خود را به شکل قابل قبول تری ارائه نمایید.اگر به عنوان مثال به شما لکه جوهری از آزمون رورشاخ نشان داده شود شما نمی توانید تعبیر وتفسیری که ازپاسخ شما خواهد شد را پیش بینی کنید،به همین دلیل است که کتل آزمون رورشاخ را همراه با آزمون اندریافت موضوع موری وآزمون تداعی کلمه یونگ،آزمون های عینی می نامد.آنها از این نظر که نسبت به جعل وتقلب مقاوم هستند عینی محسوب می شوند.(شولتز،1995.کریمی وهمکاران،1377)
آزمون های روانی
کتل آزمون های خاص چندی را برای ارزیابی شخصیت تنظیم کرد که قابل توجه ترین آن ها آزمون PF16 است که بر مبنای 16 صفت عمقی اصلی ساخته شده است.این آزمون مخصوص افراد 16 ساله وبالاتر است که برای هریک از 16 مقیاس خود نمره ای بدست می دهد.دونسخه اصلی از این آزمون وجود دارد که هر کدام شامل 187 ماده هستند که آزمودنی به آن ها با "بله"،"خیر"،"مطمئن نیستم" پاسخ می دهد.این پاسخ ها به طور عینی نمره گذاری می شوند وسپس خدمات کامپیوتری برای نمره دادن وتعبیر و تفسیر نتایج آن به کار گرفته می شود،این آزمون برای ارزیابی شخصیت به منظور هدف های پژوهشی ،تشخیص های بالینی وپیش بینی موفقیت های شغلی در تعداد زیادی از مشاغل کاربرد گسترده ای داشته است.( شولتز،1995.کریمی وهمکاران،1377).
در سال های اخیر آزمونPF16 محبوبیتی فزاینده پیدا کرده وممکن است سرانجام بر MMPI که متداولترین آزمون شخصیت است پیشی گیرد .اما باید توجه داشت که پایایی واعتبار PF16 به گونه ای است که بعضی از روانشناسان معتقدند آن را نباید به شیوه ای ناشیانه به کار برد(لانیون،1984)
آزمون PF16 اساسا برای آزمودنی های بهنجار به کار می رود،هر چند که عملا امکان تمایز بین شخصیت های بهنجار و روان رنجور را نیز بدست می دهد.کتل در صدد بود که بتواند شخصیت را در طیف گسترده ای از روان رنجوری ها وروان پریشی ها ارزیابی کند وبه همین منظور پرسشنامه تحلیل بالینی(CAQ)را تنظیم کرد.این پرسشنامه 28 صفت عمقی را اندازه می گیرد:16 صفت از آزمون PF16 و12 صفت که برای ارزیابی شخصیت های نابهنجار طرح شده اند.صفت های عمقی نابهنجار به قرار زیر است (کتل وکلاین ،1977.کراگ ،1980)
1-خود بیمار انگاری:حساسیت بیش از حد نسبت به سلامت وکارکرد های بدنی.
2-با شوق وذوق:رضایت خاطر از زندگی،بدون افکار خودکشی.
3-عدم رضایت پس پرده:توجه وتمایل به تهییج وخطر کردن .
4-افسردگی اضطرابی:تنش داشتن،گرایش سریع به از کوره در رفتن.
5-انرژی:اشتیاق داشتن وآگاه بودن.
6-احساس گناه ورنجش:احساس گناه وسرزنش خود.
7-افسردگی ملالی:ناراحت بودن از دست دیگران.
8-پارانویا:احساس تحت تعقیب وتهدید بودن از سوی دیگران.
9-انحراف جامعه ستیزی: تمایل به انجام رفتارهای ضداجتماعی واعمال غیر قانونی.
10-اسکیزوفرنی: تکانه های غیر قابل کنترل وفقدان تماس با واقعیت.
11-ضعف روانی: تمایل به وسواس فکری وعملی.
12-روان پریشی عمومی:احساس حقارت و بی ارزشی.
همانند PF16 هر عامل درCAQ درچه کم یا زیاد هر صفت را اندازه می گیرد،مثلا کسی که در پارانویا نمره کم بگیردنسبت به دیگران اعتماد زیادی دارد،غبطه یا حسادت کمی نشان می دهد وفاقد احساس گزند وآسیب است.کسی که در پارانویا نمره بالا می گیرد از احساس گزند وآسیب رنج می برد واز مشاهده مخفیانه دیگران وکنترل شدن بوسیله آنها ناراحت است. (شولتز،1995.کریمی وهمکاران،1377)
کتل چندین نوع از PF16 راتنظیم کرد برای ارزیابی شخصیت افراد جوانتر او پرسشنامه شخصیت دبیرستانی را برای سنین 12 تا 18 سال ،پرسشنامه شخصیت کودکان را برای سنین 8 تا12 سال وپرسشنامه شخصیت دبستانی را برای سنین 6 تا 8 سال ساخت.او نسخه های خاصی نیز برای اندازه گیری در جنبه های خاص شخصیت از قبیل اضطراب،افسردگی و روان رنجورخویی وبرای هدف های ویژه ای همچون مشاوره ازدواج وارزشیابی مدیران اجرایی تهیه کرد.(آناستازی،1988)
کتل همچنین آزمونی برای ارزیابی هوش یا حداقل نوع خاصی از هوش ساخت .
ناخودآگاه
کتل در مورد ناخودآگاه دیدگاه واضحی را بیان نکرده است ولی با توجه به برخی نظراتش می توان دیدگاه او را استنباط نمود.
اگرچه وی پیروی فروید نیست ولی در برخی موارد با او موافق است،کتل به این موضوع اعتقاد داشت که رشد ایگو وسوپرایگو در 2 تا5 سال اول زندگی اتفاق می افتدونیز با فروید موافق بود که هر یک از این دوره ها با تعارض هایی مشخص شده و در رشد شخصیت بحرانی هستند.(Cattell,1950.p:573)
طبق نظر فروید قسمت عمده ی ایگو وسوپرایگو وتعارض های مراحل رشد،ناهشیار هستندکه به نظر می رسد کتل با این موضوع موافق است،همچنین به اعتقاد کتل شرطی سازی کلاسیک که در شکل گیری برخی رفتارها نقش دارد نوعی یادگیری ناهشیار است که به ویژه در یادگیری ترس هاو وابستگی های هیجانی عمیق بصورت ناهشیار عمل می کند.(Cattell,1965.p:268)
بنابراین کتل با این موضوع موافق است که برخی از رفتارها وقسمتی از شخصیت بصورت ناهشیار شکل می گیرند.