استان چهارمحال*وبختیاری در بخش مرکزی رشته کوههای زاگرس بین پیش کوههای داخلی و استان اصفهان واقع شده است
و از شمال و مشرق به استان اصفهان، جنوب به استان خوزستان محدود است. وسعت این استان در حدود 16533 کیلومتر مربع می*باشد. این استان ناحیه*ای است کوهستانی در سلسه جبال زاگرس که در باختر آن کوههای مرتفعی قرار گرفته است و این ارتفاعات سرچشمه سرشاخه*های دو رودخانه دائمی زاینده رود و کارون می*باشد.
از مهمترین ارتفاعات غرب استان، زردکوه است که با ارتفاع 4548 متر در کوهستان بازفت قرار دارد و تمام سال پوشیده از برف است کوههای دیگر منطقه که بیش از 3000 متر ارتفاع دارند دنباله زردکوه بوده و حد طبیعی آنها مرز بین استان خوزستان و چهارمحال و بختیاری است و از کانونهای آبگیر دائمی ایران به حساب می*آید.
امتداد این کوهها از شمال غرب به جنوب شرق بوده و هر چه از غرب به طرف شرق نزدیکتر شویم از میزان ارتفاعات و تراکم کوهها کاسته شده و به دره*های باز و دشتهای نسبتاً وسیع همچون دشت لار، فرادنبه، کیار، لردگان، گندمان و .... ختم می*شود و انباشته رسوبات در آنها امکانات مساعدی برای کشاورزی بوجود آورده است که در این دشتها در مجموع قریب 24 درصد وسعت استان را شامل می*شوند.
ارتفاع شهرکرد (مرکز استان) از سطح دریا 2060 متر می*رسد که تقریباً کمترین ارتفاع را در مدار جغرافیایی خود در این قسمت داراست هر چه به طرف شرق منطقه حرکت کنیم ارتفاع منطقه کاهش می*یابد.
ویژگی*های فرهنگی
مجموعه ایل بختیاری همراه با سنن و شیوه*های خاص زندگی، به تنهایی یکی از جاذبه*های بی*نظیر و چشم گیر این منطقه است. زندگی ایلی با الگوی سکونت و آداب و رسوم ویژه، مورد علاقه سیاحان و دیدار کنندگان داخلی و خارجی است. این جاذبه علاوه بر آن*که دیدار کنندگان عادی را به سوی خود جلب می*کند، می*تواند مورد توجه دانشجویان و دانش پژوهان علوم اجتماعی و انسانی قرار گیرد.
یکی از دیدنی*های جالب توجه استان چهارمحال و بختیاری کوچ ایل بختیاری است. اگر چه در دهه*های آغازین قرن حاضر گروه*های کثیر ایل بختیاری نیز همانند سایر ایلات و عشایر ایران تخته قاپو (یکجانشین) شدند، اما هنوز هم بخشی از ایل، کوچ رو و متحرک است. کوچ روهای بختیاری، زمستان را دشت*های شرق خوزستان و تابستان را در بخشهای غربی منطقه چهارمحال و بختیاری به سر می*برند.
آنها هر ساله از اواخر اردیبهشت*ماه از پنج مسیر مختلف همراه با مبارزه*ای خستگی ناپذیر با سختی*های طبیعت، ضمن عبور از رودخانه*ها، دره*ها و پشت سر گذاشتن بلندی*های زرد کوه در مناطق معینی از دامنه*های زاگرس پراکنده می*شوند و قریب سه ماه در این منطقه می*مانند و با چرای دام*ها در مراتع سرسبز به رمه*داری مشغول می*شوند. نحوه معیشت و زیست، الگوی سکونت و باورها، سنت*ها و آداب و رسوم از جمله جاذبه*های دیدنی این شیوه زندگی است.
موسیقی بومی
موسیقی و شهر در ایل بختیاری پیوند جاودانه*ای با زندگی ایلی یافته است. مقام*های موسیقی ایل بختیاری به نام (بیت معروف) هستند. از مشهورترین آنها به مقام گله*داری، برزگری، ابولقاسم*خان و مقام شیرعلی*مردون که تعداد آنها حدود 20 تا 25 مقام است می*توان اشاره نمود.
هر طایفه و تیره نوازندگان محلی ویژه*ای دارد که به آنها توشمال می*گویند. توشمال*ها دارای طایفه و محل زندگی جداگانه*ای هستند، مخارج سالیانه خود را با شرکت در مراسم عروسی، عزاداری و جشن*های دیگر به دست می*آورند و به کار زراعت و دامداری نیز می*پردازند.
توشمال*ها مردمی عاشق پیشه و شاعر مسلک هستند که بیشتر وقت زندگی روزانه خود را صرف ساختن ابیات، لطیفه*ها، ضرب*المثل*ها و متل*ها می*کنند. آنان در به وجود آوردن آثار و ادبیات عامیانه سرزمین بختیاری سهم بسزایی دارند.
آلات موسیقی بختیاری*ها، ساده، محدود و عمدتاُ شامل: کرنا، ساز و دهل است. آوازهای محلی روستاهای چهارمحال و بختیاری با لحجه*های مخصوص به خودشان به خصوص در هنگام عروسی و شادی واقعاً جالب توجه است. ادوات موسیقی آنها عبارتند از: دهل، سنج، نی، کرنا، طبل و سنتور.
اعیاد مذهبی
بختیاری*ها برای اعیاد ملی و مذهبی به ویژه عید نوروز و مراسم سیزده بدر و بزرگداشت تولد ائمه اطهار و حضرت پیغمبر (ص) اهمیت خاصی قائلند. محل چادرهای خود را تغییر می*دهند و در محلی سبز و خرم که دارای آب کافی باشد، مستقر می*شوند. شب عید در چادرهای خود می*مانند، ولی روز اول عید با لباس*های مخصوص خود، کلاه*های لری را کج به سر گذاشته و به دید و بازدید می*پردازند. بختیاری*ها معتقدند لباس سیاه عزا را حتماً باید تا قبل از نوروز از تن در آورد، زیرا در غیر اینصورت باروری و نعمت از طایفه رخت بر خواهد بست. روز سیزده فروردین از گلهای صحرایی تاج گلی می*آرایند و بر روی مشک دوغشان می*گذارند.
سوگ*ها و عزاها
مراسم سوگواری در میان بختیاری*ها اهمیت خاصی دارد و همراه با مراسم پرسوز و گدازی برگزار می*شود که احتمالاً نشانه انس و الفت و همبستگی عمیقی است که میان آنها وجود دارد. این اهمیت هم در عزاداری*های مذهبی و هم در عزاداری*های خصوصی به بارزترین شکل مشهود است.
عزاداری برای ائمه*اطهار به ویژه در ماه محرم مثل تمام نقاط ایران با شکوه برگزار می*شود. شیوه اجرای مراسم تقریباً مثل سایر نقاط ایران است. دسته*های زنجیرزنی، سینه*زنی و حضور در مراسم مساجد و تکایا از جمله جلوه*های برگزاری اینگونه مراسم است. برگزاری مراسم عزاداری خانوادگی نیز جالب توجه است.
در ایل بختیاری وقتی کسی فوت کند، ایل یکپارچه غرق غم و ماتم می*شود و لحظه*ای صاحب عزا را رها نمی*کنند، (چوقا) از تن بیرون می*کنند و لباس سیاه می*پوشند. بعد از غسل متوفی، سید همراه ایل (سید پیر شاه) یا (سید امامزاده)*های اطراف مسیر و مکان کوچ و استقرار را خبر می*کنند تا بر مرده نماز میت بگذارند و سپس مرده را به خاک می*سپارند.
خاک که گودی گور را پر کرد، مردها در فاصله دور می*ایستند و زن*های ایل به دور گور حلقه می*زنند، گریه سر می*دهند و همراه با مرثیه که ( گاگریو) گفته می*شود به شرح حال زندگی مرده می*پردازند. در این هنگام توشمال*ها آهنگ غم انگیزی به نام (چپی) می*نوازند.
بعد از این مراسم (خیرات) شروع می*شود. صاحب عزا چادر سیاهی بر پا می*کند، مردم ایل تیره به تیره، طایفه به طایفه، برای دلداری صاحب عزا می*آیند و (سرباره) می*آورند. سرباره مخارج عزاداری صاحب عزا را کاهش می*دهد. این مراسم تا یک سال به طول می*انجامد، چرا که شاید تیره یا طایفه*ای در مسافت*های دور باشد و یا امکان حضور به موقع پیدا نکرده باشد.
وقتی کلانتر یا یکی از سرشناسان ایل بمیرد، مراسم خاصی انجام می*شود. بدین ترتیب که زین و برگ اسب یا اسبانی را با پارچه سیاه می*پوشانند و بر گردن اسب نیز پارچه*های رنگین که یک سر آن بر زین و سر دیگرش روی پیشانی اسب است به بند دهنه می*بندند، سپس اسب را در حالی که دهنه آن به دست یک نفر است در محوطه امامزاده می*گردانند. این پارچه را ( یال پوش) می*گویند. چوقا و تفنگ متوفی را نیز روی اسب می*بندند.
صنایع دستی
صنایع دستی چهارمحال و بختیاری تحت تاثیر تنوع شیوه*های تولید، گوناگون و متنوع است. عشایر کوچ*رو، عشایر اسکان یافته، روستائیان و اقشار شهر نشین در پدید آوردن این نوع محصولات سهیم باشند. در جامعه عشایری استان صنایع مدرن و کارگاهی وجود ندارد و صنعتگران این جامعه به بافت صنایع دستی اشتغال دارند و فعالیت*های غالب آنها در زمینه بافت چوغا، خور و خورجین، قالی و قالیچه، سیاه چادر، گلیم، دستکش و کلاه*پشمی و .... است.
رقص*های محلی
در استان چهارمحال و بختیاری در مواقع برگزاری جشن*ها و سرورها رقص*های متنوعی اجرا می*گردد که از معروفترین آنها رقص*عروسی، رقص*دستمال، رقص*آرام، رقص*تند و رقص مجسمه است.
رقص*عروسی
در مراسم عروسی زن ومرد بطور گروهی باهم می*رقصند و با اینکه قید و بند حجاب کاملاً در این منطقه (البته*برای*غریبه*ها) وجود دارد، در مراسم شادمانی شرکت آنها در رقص*های گروهی مجاز است و می*توانند دست در دست دیگر رقصندگان با آهنگ ساز و دهل برقصند.
رقص دستمال
رقص محلی زنان در این هنگام تماشایی است، زیرا زنان با لباسها ی رنگارنگ و زیور آلات مخصوص، در رقص دستمال شرکت می*کنند. دو عدد دستمال در دو دست خود میگیرند و با تکان دادن دست و پا و جلو و عقب رفتن، در محیط دایره فرضی می*رقصند، در حالی که تماشاگران آنها را در بر گرفته*اند هرکه قدرت تحمل رقص بیشتری را داشته باشد مورد تشویق تماشاچیان قرار می*گیرد.
رقص آرام
در این نوع رقص، رقصندگان سه قدم به طور ضربی به جلو بر می*دارند و دو قدم به عقب بر می*گردند و این رفتار طوری تنظیم شده است که از دایره منظم رقص خارج نمی*شوند، ریتم این نوع رقص به نسبت رقص*های دیگر بختیاری آرام است.
رقص تند
در این نوع رقص نیز حرکات پاها مثل رقص آرام است با این تفاوت که رقص ریتم تندی دارد. اجرا کنندگان رقص دستمال*ها را تندتند به دور سر می*چرخانند و روی شانه*ها می*اندازند. گام*ها نیز به صورت تند به طرف جلو برداشته می*شوند ولی رقصندگان به عقب بر نمی*گردند.
رقص مجسمه
این رقص با آهنگ ساز اجرا می*شود. هر وقت که نوای ساز قطع می*شود، رقص کننده نیز در همان حال به آن حالتی که آخرین لحظه آهنگ بوده، در جای خود می*ایستد و تا آهنگ بعدی نواخته نشده حق ندارد از خود حرکتی ظاهر نماید. مهارت رقصنده در حالتی مشخص می*شود که بتواند به موقع توقف کند و به موقع حرکت نماید.
شهرستان شهر کرد
در متون تاریخی از مکانی به نام چالشتر در ناحیه شهرکرد به عنوان مرکز حکومتی نام برده شده که خرابه*های دیوار قلعه آن امروز به جای مانده است. شهر کرد گویا مکانی پاسگاهی بوده است معروف به دهکرد و از حدود سال 1300 با تعیین نماینده مرکزی و استقرار دوائر دولتی آغاز به رشد کرده است. پیش از آن و در دوران*های گذشته، منطقه دستخوش جنگ*های خوانین، کشمکش*های میان حکومت مرکزی و قدرت*های محلی و غارت و تصاحب روستاها توسط طوایف مختلف بختیاری بوده است.
و از شمال و مشرق به استان اصفهان، جنوب به استان خوزستان محدود است. وسعت این استان در حدود 16533 کیلومتر مربع می*باشد. این استان ناحیه*ای است کوهستانی در سلسه جبال زاگرس که در باختر آن کوههای مرتفعی قرار گرفته است و این ارتفاعات سرچشمه سرشاخه*های دو رودخانه دائمی زاینده رود و کارون می*باشد.
از مهمترین ارتفاعات غرب استان، زردکوه است که با ارتفاع 4548 متر در کوهستان بازفت قرار دارد و تمام سال پوشیده از برف است کوههای دیگر منطقه که بیش از 3000 متر ارتفاع دارند دنباله زردکوه بوده و حد طبیعی آنها مرز بین استان خوزستان و چهارمحال و بختیاری است و از کانونهای آبگیر دائمی ایران به حساب می*آید.
امتداد این کوهها از شمال غرب به جنوب شرق بوده و هر چه از غرب به طرف شرق نزدیکتر شویم از میزان ارتفاعات و تراکم کوهها کاسته شده و به دره*های باز و دشتهای نسبتاً وسیع همچون دشت لار، فرادنبه، کیار، لردگان، گندمان و .... ختم می*شود و انباشته رسوبات در آنها امکانات مساعدی برای کشاورزی بوجود آورده است که در این دشتها در مجموع قریب 24 درصد وسعت استان را شامل می*شوند.

ویژگی*های فرهنگی
مجموعه ایل بختیاری همراه با سنن و شیوه*های خاص زندگی، به تنهایی یکی از جاذبه*های بی*نظیر و چشم گیر این منطقه است. زندگی ایلی با الگوی سکونت و آداب و رسوم ویژه، مورد علاقه سیاحان و دیدار کنندگان داخلی و خارجی است. این جاذبه علاوه بر آن*که دیدار کنندگان عادی را به سوی خود جلب می*کند، می*تواند مورد توجه دانشجویان و دانش پژوهان علوم اجتماعی و انسانی قرار گیرد.
یکی از دیدنی*های جالب توجه استان چهارمحال و بختیاری کوچ ایل بختیاری است. اگر چه در دهه*های آغازین قرن حاضر گروه*های کثیر ایل بختیاری نیز همانند سایر ایلات و عشایر ایران تخته قاپو (یکجانشین) شدند، اما هنوز هم بخشی از ایل، کوچ رو و متحرک است. کوچ روهای بختیاری، زمستان را دشت*های شرق خوزستان و تابستان را در بخشهای غربی منطقه چهارمحال و بختیاری به سر می*برند.
آنها هر ساله از اواخر اردیبهشت*ماه از پنج مسیر مختلف همراه با مبارزه*ای خستگی ناپذیر با سختی*های طبیعت، ضمن عبور از رودخانه*ها، دره*ها و پشت سر گذاشتن بلندی*های زرد کوه در مناطق معینی از دامنه*های زاگرس پراکنده می*شوند و قریب سه ماه در این منطقه می*مانند و با چرای دام*ها در مراتع سرسبز به رمه*داری مشغول می*شوند. نحوه معیشت و زیست، الگوی سکونت و باورها، سنت*ها و آداب و رسوم از جمله جاذبه*های دیدنی این شیوه زندگی است.
موسیقی بومی
موسیقی و شهر در ایل بختیاری پیوند جاودانه*ای با زندگی ایلی یافته است. مقام*های موسیقی ایل بختیاری به نام (بیت معروف) هستند. از مشهورترین آنها به مقام گله*داری، برزگری، ابولقاسم*خان و مقام شیرعلی*مردون که تعداد آنها حدود 20 تا 25 مقام است می*توان اشاره نمود.
هر طایفه و تیره نوازندگان محلی ویژه*ای دارد که به آنها توشمال می*گویند. توشمال*ها دارای طایفه و محل زندگی جداگانه*ای هستند، مخارج سالیانه خود را با شرکت در مراسم عروسی، عزاداری و جشن*های دیگر به دست می*آورند و به کار زراعت و دامداری نیز می*پردازند.
توشمال*ها مردمی عاشق پیشه و شاعر مسلک هستند که بیشتر وقت زندگی روزانه خود را صرف ساختن ابیات، لطیفه*ها، ضرب*المثل*ها و متل*ها می*کنند. آنان در به وجود آوردن آثار و ادبیات عامیانه سرزمین بختیاری سهم بسزایی دارند.
آلات موسیقی بختیاری*ها، ساده، محدود و عمدتاُ شامل: کرنا، ساز و دهل است. آوازهای محلی روستاهای چهارمحال و بختیاری با لحجه*های مخصوص به خودشان به خصوص در هنگام عروسی و شادی واقعاً جالب توجه است. ادوات موسیقی آنها عبارتند از: دهل، سنج، نی، کرنا، طبل و سنتور.
اعیاد مذهبی
بختیاری*ها برای اعیاد ملی و مذهبی به ویژه عید نوروز و مراسم سیزده بدر و بزرگداشت تولد ائمه اطهار و حضرت پیغمبر (ص) اهمیت خاصی قائلند. محل چادرهای خود را تغییر می*دهند و در محلی سبز و خرم که دارای آب کافی باشد، مستقر می*شوند. شب عید در چادرهای خود می*مانند، ولی روز اول عید با لباس*های مخصوص خود، کلاه*های لری را کج به سر گذاشته و به دید و بازدید می*پردازند. بختیاری*ها معتقدند لباس سیاه عزا را حتماً باید تا قبل از نوروز از تن در آورد، زیرا در غیر اینصورت باروری و نعمت از طایفه رخت بر خواهد بست. روز سیزده فروردین از گلهای صحرایی تاج گلی می*آرایند و بر روی مشک دوغشان می*گذارند.
سوگ*ها و عزاها
مراسم سوگواری در میان بختیاری*ها اهمیت خاصی دارد و همراه با مراسم پرسوز و گدازی برگزار می*شود که احتمالاً نشانه انس و الفت و همبستگی عمیقی است که میان آنها وجود دارد. این اهمیت هم در عزاداری*های مذهبی و هم در عزاداری*های خصوصی به بارزترین شکل مشهود است.
عزاداری برای ائمه*اطهار به ویژه در ماه محرم مثل تمام نقاط ایران با شکوه برگزار می*شود. شیوه اجرای مراسم تقریباً مثل سایر نقاط ایران است. دسته*های زنجیرزنی، سینه*زنی و حضور در مراسم مساجد و تکایا از جمله جلوه*های برگزاری اینگونه مراسم است. برگزاری مراسم عزاداری خانوادگی نیز جالب توجه است.
در ایل بختیاری وقتی کسی فوت کند، ایل یکپارچه غرق غم و ماتم می*شود و لحظه*ای صاحب عزا را رها نمی*کنند، (چوقا) از تن بیرون می*کنند و لباس سیاه می*پوشند. بعد از غسل متوفی، سید همراه ایل (سید پیر شاه) یا (سید امامزاده)*های اطراف مسیر و مکان کوچ و استقرار را خبر می*کنند تا بر مرده نماز میت بگذارند و سپس مرده را به خاک می*سپارند.
خاک که گودی گور را پر کرد، مردها در فاصله دور می*ایستند و زن*های ایل به دور گور حلقه می*زنند، گریه سر می*دهند و همراه با مرثیه که ( گاگریو) گفته می*شود به شرح حال زندگی مرده می*پردازند. در این هنگام توشمال*ها آهنگ غم انگیزی به نام (چپی) می*نوازند.
بعد از این مراسم (خیرات) شروع می*شود. صاحب عزا چادر سیاهی بر پا می*کند، مردم ایل تیره به تیره، طایفه به طایفه، برای دلداری صاحب عزا می*آیند و (سرباره) می*آورند. سرباره مخارج عزاداری صاحب عزا را کاهش می*دهد. این مراسم تا یک سال به طول می*انجامد، چرا که شاید تیره یا طایفه*ای در مسافت*های دور باشد و یا امکان حضور به موقع پیدا نکرده باشد.
وقتی کلانتر یا یکی از سرشناسان ایل بمیرد، مراسم خاصی انجام می*شود. بدین ترتیب که زین و برگ اسب یا اسبانی را با پارچه سیاه می*پوشانند و بر گردن اسب نیز پارچه*های رنگین که یک سر آن بر زین و سر دیگرش روی پیشانی اسب است به بند دهنه می*بندند، سپس اسب را در حالی که دهنه آن به دست یک نفر است در محوطه امامزاده می*گردانند. این پارچه را ( یال پوش) می*گویند. چوقا و تفنگ متوفی را نیز روی اسب می*بندند.
صنایع دستی
صنایع دستی چهارمحال و بختیاری تحت تاثیر تنوع شیوه*های تولید، گوناگون و متنوع است. عشایر کوچ*رو، عشایر اسکان یافته، روستائیان و اقشار شهر نشین در پدید آوردن این نوع محصولات سهیم باشند. در جامعه عشایری استان صنایع مدرن و کارگاهی وجود ندارد و صنعتگران این جامعه به بافت صنایع دستی اشتغال دارند و فعالیت*های غالب آنها در زمینه بافت چوغا، خور و خورجین، قالی و قالیچه، سیاه چادر، گلیم، دستکش و کلاه*پشمی و .... است.
رقص*های محلی
در استان چهارمحال و بختیاری در مواقع برگزاری جشن*ها و سرورها رقص*های متنوعی اجرا می*گردد که از معروفترین آنها رقص*عروسی، رقص*دستمال، رقص*آرام، رقص*تند و رقص مجسمه است.
رقص*عروسی
در مراسم عروسی زن ومرد بطور گروهی باهم می*رقصند و با اینکه قید و بند حجاب کاملاً در این منطقه (البته*برای*غریبه*ها) وجود دارد، در مراسم شادمانی شرکت آنها در رقص*های گروهی مجاز است و می*توانند دست در دست دیگر رقصندگان با آهنگ ساز و دهل برقصند.
رقص دستمال
رقص محلی زنان در این هنگام تماشایی است، زیرا زنان با لباسها ی رنگارنگ و زیور آلات مخصوص، در رقص دستمال شرکت می*کنند. دو عدد دستمال در دو دست خود میگیرند و با تکان دادن دست و پا و جلو و عقب رفتن، در محیط دایره فرضی می*رقصند، در حالی که تماشاگران آنها را در بر گرفته*اند هرکه قدرت تحمل رقص بیشتری را داشته باشد مورد تشویق تماشاچیان قرار می*گیرد.
رقص آرام
در این نوع رقص، رقصندگان سه قدم به طور ضربی به جلو بر می*دارند و دو قدم به عقب بر می*گردند و این رفتار طوری تنظیم شده است که از دایره منظم رقص خارج نمی*شوند، ریتم این نوع رقص به نسبت رقص*های دیگر بختیاری آرام است.
رقص تند
در این نوع رقص نیز حرکات پاها مثل رقص آرام است با این تفاوت که رقص ریتم تندی دارد. اجرا کنندگان رقص دستمال*ها را تندتند به دور سر می*چرخانند و روی شانه*ها می*اندازند. گام*ها نیز به صورت تند به طرف جلو برداشته می*شوند ولی رقصندگان به عقب بر نمی*گردند.
رقص مجسمه
این رقص با آهنگ ساز اجرا می*شود. هر وقت که نوای ساز قطع می*شود، رقص کننده نیز در همان حال به آن حالتی که آخرین لحظه آهنگ بوده، در جای خود می*ایستد و تا آهنگ بعدی نواخته نشده حق ندارد از خود حرکتی ظاهر نماید. مهارت رقصنده در حالتی مشخص می*شود که بتواند به موقع توقف کند و به موقع حرکت نماید.
شهرستان شهر کرد
در متون تاریخی از مکانی به نام چالشتر در ناحیه شهرکرد به عنوان مرکز حکومتی نام برده شده که خرابه*های دیوار قلعه آن امروز به جای مانده است. شهر کرد گویا مکانی پاسگاهی بوده است معروف به دهکرد و از حدود سال 1300 با تعیین نماینده مرکزی و استقرار دوائر دولتی آغاز به رشد کرده است. پیش از آن و در دوران*های گذشته، منطقه دستخوش جنگ*های خوانین، کشمکش*های میان حکومت مرکزی و قدرت*های محلی و غارت و تصاحب روستاها توسط طوایف مختلف بختیاری بوده است.