• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

اشعار روزبه بمانی

Seat

کاربر ويژه
رو به تو سجده مي كنم دري به كعبه باز نيست​
بس كه طواف كردمت مرا به حج نياز نيست

به هر طرف نظر كنم نماز من نماز نيست​
مرا به بند مي كشي از اين رهاترم كني

زخم نمي زني به من كه مبتلاترم كني​
از همه توبه مي كنم بلكه تو باورم كني

قلب من از صداي تو چه عاشقانه كوك شد​
تمام پرسه هاي من كنار تو سلوك شد

عذاب مي كشم ولي عذاب من گناه نيست​
وقتي شكنجه گر تويي شكنجه اشتباه نيست

قلب من از صداي تو چه عاشقانه كوك شد
تمام پرسه هاي من كنار تو سلوك شد

عذاب مي كشم ولي عذاب من گناه نيست​
وقتي شكنجه گر تويي شكنجه اشتباه نيست​
 

Seat

کاربر ويژه
سلول بي مرز
غربت يه ديواره بين تو و دستام​
يك فاجعست وقتي تنها تو رو مي خوام​
غربت يه تعبيره از خواب يك غفلت​
تصويري از يك كوچ در آخرين قسمت​
وقتي ازم دوري از سايه مي ترسم​
حتي من اينجا از همسايه مي ترسم​
غربت براي من مثل يه تعليقه​
يك راه طولاني روي لب تيغه​
اين حس آزادي اينجا نميرزه​
زندون بي ديوار سلول بي مرزه​
اين حس آزادي اينجا نميرزه​
زندون بي ديوار سلول بي مرزه​
وقتي ازم دوري شب نقطه چين ميشه​
ديوار اين خونه ديوار چين ميشه​
وقتي ازم دوري از زندگي سيرم​
دنيا رو با قلبت اندازه مي گيرم​
اين حس آزادي اينجا نميرزه​
زندون بي ديوار سلول بي مرزه​
غربت يه ديواره بين تو و دستام​
يك فاجعست وقتي تنها تو رو مي خوام​
غربت يه تعبيره از خواب يك غفلت​
تصويري از يك كوچ در آخرين قسمت​
وقتي ازم دوري از سايه مي ترسم​
حتي من اينجا از همسايه مي ترسم​
غربت براي من مثل يه تعليقه​
يك راه طولاني روي لب تيغه​
اين حس آزادي اينجا نميرزه​
زندون بي ديوار سلول بي مرزه​
اين حس آزادي اينجا نميرزه​
زندون بي ديوار سلول بي مرزه​
 

Seat

کاربر ويژه
دنياي اين روزاي من
دنياي اين روزاي من هم قد تن پوشم شده​
انقدر دورم از تو كه دنيا فراموشم شده​
دنياي اين روزاي من درگير تنهاييم شده​
تنها مدارا مي كنيم دنيا عجب جايي شده​
هر شب تو روياي خودم آغوشتو تن مي كنم​
آينده ي اين خونه رو با شمع روشن مي كنم​
هر شب تو روياي خودم آغوشتو تن مي كنم​
آينده ي اين خونه رو با شمع روشن مي كنم​
در حسرت فرداي تو تقويممو پر مي كنم​
هر روز اين تنهاييو فردا تصور مي كنم​
هم سنگ اين روزاي من حتي شبم تاريك نيست​
اينجا به جز دوري تو چيزي به من نزديك نيست​
هر شب تو روياي خودم آغوشتو تن مي كنم​
آينده ي اين خونه رو با شمع روشن مي كنم​
هر شب تو روياي خودم آغوشتو تن مي كنم​
آينده ي اين خونه رو با شمع روشن مي كنم​
دنياي اين روزاي من همقد تن پوشم شده​
انقدر دورم از تو كه دنيا فراموشم شده​
دنياي اين روزاي من درگير تنهاييم شده​
تنها مدارا مي كنيم دنيا عجب جايي شده​
 

Seat

کاربر ويژه
سراب رد پاي تو
سراب رد پاي تو كجاي جاده پيدا شد​
كجا دستاتو گم كردم كه پايان من اينجا شد ؟​
كجاي قصه خوابيدي كه من تو گريه بيدارم​
كه هر شب حرم دستاتو به آغوشم بدهكارم​
تو با دلتنگياي من تو با اين جاده همدستي​
تظاهر كن ازم دوري تظاهر مي كنم هستي​
تو آهنگ سكوت تو به دنبال يه تسكينم​
صدايي تو جهانم نيست فقط تصوير مي بينم​
يه حسي از تو در من هست كه مي دونم تو رو دارم​
واسه برگشتنت هر شب درارو باز ميذارم​
سراب رد پاي تو كجاي جاده پيدا شد​
كجا دستاتو گم كردم كه پايان من اينجا شد ؟​
كجاي قصه خوابيدي كه من تو گريه بيدارم​
كه هر شب حرم دستاتو به آغوشم بدهكارم​
تو با دلتنگياي من تو با اين جاده همدستي​
تظاهر كن ازم دوري تظاهر مي كنم هستي​
 

Seat

کاربر ويژه
به نام من
ببين تمام من شدي اوج صداي من شدي​
بت مني شكستمت وقتي خداي من شدي​
ببين به يك نگاه تو تمام من خراب شد​
چه كردي با سراب من كه قطره قطره آب شد​
به ماه بوسه مي زنم به كوه تكيه مي كنم​
به من نگاه كن ببين به عشق تو چه مي كنم​
به ماه بوسه مي زنم به كوه تكيه مي كنم​
به من نگاه كن ببين به عشق تو چه مي كنم​
منو به دست من بكش به نام من گناه كن​
اگر من اشتباهتم هميشه اشتباه كن​
نگو به من گناه تو به پاي من حساب نيست​
كه از تو آرزوي من به جز همين عذاب نيست​
هنوز مي پرستمت هنوز ماه من تويي​
هنوز مومنم ببين تنها گناه من تويي​
به ماه بوسه مي زنم به كوه تكيه مي كنم​
به من نگاه كن ببين به عشق تو چه مي كنم​
به ماه بوسه مي زنم به كوه تكيه مي كنم​
به من نگاه كن ببين به عشق تو چه مي كنم​
 

Seat

کاربر ويژه
اينجا چراغي روشنه
هر جا چراغي روشنه از ترس تنها بودنه​
اي ترس تنهاي من اينجا چراغي روشنه​
اينجا يكي از حس شب احساس وحشت مي كنه​
هرروز از فكر سقوط با كوه صحبت مي كنه​
جايي كه من تنها شدم شب قبله گاهه آخره​
اينجا تو اين قطب سكوت​
كابوس طولاني تره​
من ماه ميبينم هنوز اين كور سوي روشنه​
اينقدر سو سو مي زنم شايد يه شب ديدي منو​
هرجا چراغي روشنه از ترس تنها بودنه​
اي ترس تنهاي من اينجا چراغي روشنه​
اينجا يكي از حس شب احساس وحشت مي كنه​
هر روز از فكر سقوط با كوه صحبت مي كنه​
 

Seat

کاربر ويژه
قيصر
اين روزا گوزن رو سر نمي برن​
ميشكنن شاخشو ميفرستن تو باغ​
اين روزا طاقو نميريزن سرش​
سر گله شونو ميكوبن به طاق​
اين روزا آخر نمايشا بد شده​
همه نقش همو بازي مي كنند​
اونايي كه چشمشون به قدرته​
هم پياله هاشو راضي مي كنند​
نمي دونم اگه برگرديم عقب​
دل طوقي واسه كي پر ميزنه​
اگه فرمونا يه شب دوره كنن​
چند تا چاقو پشت قيصر مي زنه​
نمي دونم اگه برگرديم عقب​
داش آكل به عشق كي سر مي كنه​
اگه رستمو ببينه روي خاك​
پشتشو بازم به خنجر مي كنه​
پاي روضه ي خودت گريه نكن​
وقتي گريه ننگ مردونگيه​
دوره اي كه عاقلاش زنجيرين​
سوته دل شدن يه ديوونگيه​
اين روزا دوره ي غيرت كشيه​
كي مي دونه قيصر اين روزا كجاست​
بكشي و نكشي مي كشنت​
اين جا بازارچه ي آب منگلياست​
 

Seat

کاربر ويژه
به هر تابوت خالی که رسیدی بغل کردیش گفتی بسه برگرد..​
آخه تنها واسه تابوت خالی مگه چند سال میشه مادری کرد ؟​
یه سنگ خالی و یک عمر با عشق نشستی با یه دریا آب کردی​
آخه جای منی که زندگیتم چه جوری یه پلاکو خاک کردی ؟​
نشستی حقتو از من بگیری نشستی دست و پامو بیارن​
نشستی بلکه شاید بعد یک عمر یه روزی استخونامو بیارن​
اگه تنها به دریا دل سپردم ببین پشتم یه دریا مرد مادر​
یه روزی با من از این سنگر سرد یه لشکر مرد بر میگرده مادر​
از اون لالایی هایی که نخوندی چشای خیلیارو خواب برده​
نه طوفانی نه سیلابی نه موجی عجیبه خیلیا رو آب برده​
یه سنگ خالی و یک عمر با عشق نشستی با یه دریا آب کردی​
آخه جای منی که زندگیتم چه جوری یه پلاکو خاک کردی ؟
 

Seat

کاربر ويژه
فکر تو
خودم میخوام تو فکر تو باشم
خودم میخوام از دنیا جداشم
تمام عمر هر کاری که کردم
واسه این بوده مدیون تو باشم
دلم میخواد هر جایی که میرم
تو هر لحظه تورو یادم بیارم
عذابم میده این احساس اما
هنوزم این عذاب دوست دارم
هنوزم عاشق تنهاییامم
کسی رو تو جهانم را نمیدم
همین فکرت برای من یه دنیاست
سرابت رو به یک دریا نمیدم
نه میتونم بهت نزدیکترشم
نه میتونم تو این دوری بمونم
تقاص این جنون پای کسی نیست
خودم میخوام اینجوری بمونم
تو این روزای تکراری هنوزم
تو تنها فرصت دیوونگیمی
خیالت از سرم بیرون نمیره
چه باشی چه نباشی زندگیمی
هنوزم عاشق تنهاییامم
کسی رو تو جهانم را نمیدم
همین فکرت برای من یه دنیاست
سرابت رو به یک دریا نمیدم
 

Seat

کاربر ويژه
نـــ ـــآبــرده رنــج

برام هیچ حسی شبیه تو نیست ! کنار تو درگیر آرامشم

همین از تمام جهان کافیه.. همین که کنارت نفس میکشم . . .

برام هیچ حسی شبیه تو نیست ! کنار تو درگیر آرامشم

همین از تمام جهان کافیه .. همین که کنارت نفس میکشم

برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جستجوی منی

تماشای تو عین آرامشه .. تو زیباترین آرزوی منی

منو از این عذاب رها نمیکنی کنارمی به من نگاه نمیکنی

تمام قلب تو به من نمیرسه همینکه فکرمی برای من بسه

از این عادت با تو بودن هنوز ببین لحظه لحظم کنارت خوشه

همین عادت با تو بودن یه روز اگه بی تو باشم منو میکشه

یه وقتایی انقدر حالم بده که میپرسم از هر کسی حالتو

یه روزایی حس میکنم پشت من همه شهر میگرده دنبال تو
 

Seat

کاربر ويژه
دریا



من این جوری نمی تونم یه سدی بین قلب ماست

تو باید غرق شی در من بفهمی کی دلش دریاست

من این جوری نمی تونم تو پای من نمی شینی

تو رو اونقدر بخشیدم بزرگیمو نمی بینی

همیشه مقصدم بودی کجا با تو سفر کردم

چقدر تنها برم دریا چقدر تنهایی برگردم

من این جوری دلم خوش نیست شبم با ترس هم مرزه

بهشتم اونورش باشه به این برزخ نمی ارزه

من این جوری نمی تونم تو اینجایی و من تنهام

دارم می میرم از بس که نگفتم چی ازت می خوام
 

Seat

کاربر ويژه
لحظه



فقط چند لحظه کنارم بشین یه رویای کوتاه تنها همین

ته آرزوهای من این شده ته آرزوهای ما رو ببین

فقط چند لحظه کنارم بشین فقط چند لحظه به من گوش کن

هر احساسیو غیرِ من تو جهان واسه چند لحظه فراموش کن

برای همین چند لحظه ی عمر همه سهمِ دنیامو از من بگیر

فقط این یه رویا رو با من بساز همه آرزوهامو از من بگیر

نگاه کن فقط با نگاه کردنت منو تو چه رویایی انداختی

به هر چی ندارم اَزت راضیم تو این زندگی رو برام ساختی

به من فرصت هم زبونی بده به من که یه عمره بهِت باختم

واسه چند لحظه خرابش نکن بتی رو که یک عمر ازت ساختم

فقط چند لحظه به من فکر کن نگو لحظه چی رو عوض می کنه

همین چند لحظه برای یه عمر همه زندگیمو عوض می کنه
 

Seat

کاربر ويژه
خوشبختی



من از این که تو خوشبختی نه آرومم نه دلگیرم

یه جوری زخم خوردم که نه می مونم نه می میرم

تمام آرزوم این بود یه رویایی که شد دردم

یه بارم نوبت ما شد ببین چی آرزو کردم

یه عمره با خودم می گم خدا رو شکر خوشبخته

خدا رو شکر خوشبختی چقدر این گفتنش سخته

نه این که تو نمی دونی ولی این درد،بی رحمه

یه چیزایی رو تو دنیا فقط یک مرد می فهمه

تمامِ روز می خندم تمامِ شب یکی دیگم

من از حالم به این مردم دروغای بدی می گم
 

Seat

کاربر ويژه
تموم قلب من



تو با تمامِ قلب من نیومده یکی شدی

به قصد کشتن اومدی تمام زندگی شدی

بیا به قلب عاشقم بهونه ی جنون بده

اگه مثل من عاشقی تو هم به من نشون بده

من که بریدم از همه به اعتماد بودنت

دیگه باید چیکار کنم واسه به دست آوردنت

از لحظه ای که دیدمت بیرون نمی رم از خودم

دیگه قراره چی بشه بفهمی عاشقت شدم

دردِ منو کِی می فهمی عاشقتم چون بی رحمی

دوری اَزم تا رویا شی عاشقتم هر چی باشی

اگه به هم نمی رسیم تو با تمام من برو

همین برای من بسه که آرزو کنم تو رو

به من که فکر می کنی پر می شم از یکی شدن

همین برای من بسه...که فکر می کنی به من
 

Seat

کاربر ويژه
برای من


برای من همین خوبه

که با رویات می شینم

تو رو از دور می بوسم

تو رو از دور می بینم

برای من همین خوبه

بگیرم رد دنیاتو

ببینم هر کجا می رم

از اونجا رد شدم با تو

همین که حال من خوش نیست

همین که قلبم آشوبه

تو خوش باشی برای من

همین بد بودنم خوبه

به این که بغضم از چی بود

به این که تو دلم چی نیست

تمام عمر خندیدم

تمام عمر شوخی نیست

برای من همین خوبه

بدونی بی تو نابودم

اگه جایی اَزت گفتن

بگم من عاشقش بودم

برای من همین خوبه

که از هر کی تو رو دیده

شبی صد بار می پرسم

اَزم چیزی نپرسیده
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی

تاپیک به بخش ادبیات ایران منتقل شد.


:گل:
 
بالا