دکتر ميترا حکيمشوشتري/ روانپزشک کودک و نوجوان
بچههاي بيش فعال معمولا کم توجهند
زماني که والدين نامهاي از مدرسه فرزند خود مبني بر اينکه «به صحبت?هاي معلم گوش نميدهد» يا «در کلاس مشکل ايجاد ميکند» دريافت ميکنند، نگران ميشوند. يک دليل احتمالي براي اين رفتار کودک ميتواند «اختلال بيشفعالي» همراه با «نقص توجه» باشد...
اگرچه کودک بيشفعال معمولا سعي ميکند دانشآموز خوبي باشد اما رفتار تکانشي و عدم توجه به کلاس اغلب براي او مشکل ايجاد ميکند. معلمان، والدين و دوستان ميبينند کودک «رفتار بدي دارد» يا «متفاوت است» اما نميتوانند دقيقا بگويند چه مشکلي دارد.
همه کودکان عدم توجه، حواسپرتي، تکانشگري يا فعاليت دارند اما در کودک مبتلا به بيشفعالي، اين رفتارها و علايم پايدارتر و شديدتر از کودکان همسن يا در همان دوره رشدي است. بيشفعالي در 5-3 درصد از بچههاي سنين مدرسه ديده ميشود. بيشفعالي در بچههايي که والدين آنها دچار بيشفعالي بودهاند به احتمال 25 درصد رخ ميدهد.
يک کودک بيشفعال، بيشتر اوقات برخي از اين علايم را نشان ميدهد:
- مشکل در توجه
- عدم توجه به جزئيات و اشتباه کردن از روي بيدقتي
- حواسپرتي
- فراموش کردن تکاليف و گم کردن وسايل مدرسه
- مشکل در انجام کامل کار مدرسه و تکاليف
- مشکل در گوش دادن
- مشکل در پيروي از دستورهاي چندمرحلهاي بزرگترها
- بيصبري
- وول خوردن
- زياد از جاي خود بلند شدن، دويدن يا بالا رفتن.
- زياد حرف زدن و بازي ناآرام
- قطع صحبت ديگران و ايجاد مزاحمت
کودک با علايم بيشفعالي بايد به دقت بررسي شود. کودک بيشفعال ممکن است ساير اختلالات روانپزشکي مثل اختلال سلوک، بيماري اضطرابي- افسردگي يا مانيک- دپرسيو (شيدايي- افسردگي) را هم داشته باشد.
چنين کودکي بدون درمان صحيح، ممکن است افت تحصيلي پيدا کند و روابط اجتماعياش مخدوش شود، بيشتر شکست را تجربه ميکند تا موفقيت و آموزگاران و خانوادهاي که به مشکل او واقف نيستند، او را مورد انتقاد قرار ميدهند.
نتايج تحقيقات به روشني نشان ميدهند که مصرف دارو ميتواند مفيد باشد. داروهاي محرک مثل «متيل فنيدات»، «دکستروآمفتامين» و «پمولين» ميتوانند تمرکز، رفتارهاي هدفمند و مهارتهاي سازماندهي را بهبود بخشند. ساير داروها مثل «گوانافاسين»، «کلونيدين» و برخي ضدافسردگيها نيز ممکن است سودمند باشند.
ساير رويکردهاي درماني مفيد شامل درمانهاي رفتاري شناختي، آموزش مهارتهاي اجتماعي، آموزش والدين و تعديل برنامه آموزشي کودک هستند. رفتاردرماني ميتواند در کنترل پرخاشگري، تنظيم رفتارهاي اجتماعي و افزايش بازدهي کمک کند. شناختدرماني ميتواند در افزايش اعتمادبهنفس کودک موثر باشد، افکار منفي را کاهش دهد و مهارتهاي حل مساله را در او تقويت کند. والدين ميتوانند مهارتهاي مديريت فرزند را بياموزند، مثلا هر بار فقط يک دستور به او بدهند.
تعديل آموزش ميتواند به علائم بيشفعالي همراه با ناتواني يادگيري نيز بپردازد. کودکي که دچار بيشفعالي است و درمان مناسب ميگيرد، زندگي فعال و موفقي خواهد داشت. اکر کودک علايم و رفتارهاي شبيه بيشفعالي را نشان ميدهد، او را نزد روانپزشک کودک و نوجوان ببريد تا اين وضعيت را تشخيص دهد و درمان کند.
بچههاي بيش فعال معمولا کم توجهند
زماني که والدين نامهاي از مدرسه فرزند خود مبني بر اينکه «به صحبت?هاي معلم گوش نميدهد» يا «در کلاس مشکل ايجاد ميکند» دريافت ميکنند، نگران ميشوند. يک دليل احتمالي براي اين رفتار کودک ميتواند «اختلال بيشفعالي» همراه با «نقص توجه» باشد...
اگرچه کودک بيشفعال معمولا سعي ميکند دانشآموز خوبي باشد اما رفتار تکانشي و عدم توجه به کلاس اغلب براي او مشکل ايجاد ميکند. معلمان، والدين و دوستان ميبينند کودک «رفتار بدي دارد» يا «متفاوت است» اما نميتوانند دقيقا بگويند چه مشکلي دارد.
همه کودکان عدم توجه، حواسپرتي، تکانشگري يا فعاليت دارند اما در کودک مبتلا به بيشفعالي، اين رفتارها و علايم پايدارتر و شديدتر از کودکان همسن يا در همان دوره رشدي است. بيشفعالي در 5-3 درصد از بچههاي سنين مدرسه ديده ميشود. بيشفعالي در بچههايي که والدين آنها دچار بيشفعالي بودهاند به احتمال 25 درصد رخ ميدهد.
يک کودک بيشفعال، بيشتر اوقات برخي از اين علايم را نشان ميدهد:
- مشکل در توجه
- عدم توجه به جزئيات و اشتباه کردن از روي بيدقتي
- حواسپرتي
- فراموش کردن تکاليف و گم کردن وسايل مدرسه
- مشکل در انجام کامل کار مدرسه و تکاليف
- مشکل در گوش دادن
- مشکل در پيروي از دستورهاي چندمرحلهاي بزرگترها
- بيصبري
- وول خوردن
- زياد از جاي خود بلند شدن، دويدن يا بالا رفتن.
- زياد حرف زدن و بازي ناآرام
- قطع صحبت ديگران و ايجاد مزاحمت
کودک با علايم بيشفعالي بايد به دقت بررسي شود. کودک بيشفعال ممکن است ساير اختلالات روانپزشکي مثل اختلال سلوک، بيماري اضطرابي- افسردگي يا مانيک- دپرسيو (شيدايي- افسردگي) را هم داشته باشد.
چنين کودکي بدون درمان صحيح، ممکن است افت تحصيلي پيدا کند و روابط اجتماعياش مخدوش شود، بيشتر شکست را تجربه ميکند تا موفقيت و آموزگاران و خانوادهاي که به مشکل او واقف نيستند، او را مورد انتقاد قرار ميدهند.
نتايج تحقيقات به روشني نشان ميدهند که مصرف دارو ميتواند مفيد باشد. داروهاي محرک مثل «متيل فنيدات»، «دکستروآمفتامين» و «پمولين» ميتوانند تمرکز، رفتارهاي هدفمند و مهارتهاي سازماندهي را بهبود بخشند. ساير داروها مثل «گوانافاسين»، «کلونيدين» و برخي ضدافسردگيها نيز ممکن است سودمند باشند.
ساير رويکردهاي درماني مفيد شامل درمانهاي رفتاري شناختي، آموزش مهارتهاي اجتماعي، آموزش والدين و تعديل برنامه آموزشي کودک هستند. رفتاردرماني ميتواند در کنترل پرخاشگري، تنظيم رفتارهاي اجتماعي و افزايش بازدهي کمک کند. شناختدرماني ميتواند در افزايش اعتمادبهنفس کودک موثر باشد، افکار منفي را کاهش دهد و مهارتهاي حل مساله را در او تقويت کند. والدين ميتوانند مهارتهاي مديريت فرزند را بياموزند، مثلا هر بار فقط يک دستور به او بدهند.
تعديل آموزش ميتواند به علائم بيشفعالي همراه با ناتواني يادگيري نيز بپردازد. کودکي که دچار بيشفعالي است و درمان مناسب ميگيرد، زندگي فعال و موفقي خواهد داشت. اکر کودک علايم و رفتارهاي شبيه بيشفعالي را نشان ميدهد، او را نزد روانپزشک کودک و نوجوان ببريد تا اين وضعيت را تشخيص دهد و درمان کند.