• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

بیوگرافی آلـفـرد هــیـــچـکـــاکــــ

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار
hitchcock-alfred-29-g.jpg



سر آلفرد جوزف هیچکاک
(۱۸۹۹ - ۱۹۸۰) کارگردانی بریتانیایی که فعالیت عمده‌اش در ایالات متحده آمریکا بوده است. هیچکاک بیشتر در زمینه فیلم‌های معمایی و دلهره‌آور فعالیت داشت. زندگی‌نامه

وی پسر دوم از سه فرزند یک سبزی فروش به اسم ویلیام هیچکاک بود و خانواده‌اش به شدت کاتولیک بودند.
سال ۱۹۱۵ کارش را از یک استودیوی فیلمسازی در انگلستان، با سمت طراح تیتراژ فیلم شروع کرد. او که در آلمان تحت تاثیر سبک هیجان‌نمایی قرار گرفته بود، در بریتانیا کارگردانی را آغاز نمود و از سال ۱۹۳۹ در ایالات متحده آمریکا به فعالیت پرداخت. در کارنامه سینمایی ۵۳ ساله‌اش، ۶۴ فیلم صامت و ناطق را کارگردانی نمود. آلفرد در سال ۱۹۴۰ با فیلم ربکا وارد هالیوود شد و فعالیت خویش را با تولید کننده بزرگ هالیوود به نام دیوید سلزنیک شروع کرد و بعد از ساخت ۹ فیلم با وی در فیلم طناب کارگردانی مستقل را در آمریکا اغاز کرد.[SUP][نیازمند منبع][/SUP] او در ۱۹۵۶ تابعیت ایالات متحده آمریکا را پذیرفت.

هیچکاک طی شش دهه در ساخت بیش از پنجاه فیلم شرکت داشت (از فیلم‌های صامت تا فیلم‌های تکنی‌کالر) تا به امروز به عنوان سرشناس‌ترین و محبوب‌ترین کارگردان فیلم‌های سینمایی شناخته می‌شود. از فیلم‌های معروف او می‌توان به سرگیجه، پنجره عقبی، شمال از شمال غربی، روانی، بدنام، ربکا و پرندگان اشاره کرد.
یکی از ویژگی‌های بارز فیلم‌های هیچکاک این است که خود او در همهٔ فیلم‌هایش در یک صحنه، حتی بسیار کوتاه به عنوان بازیگر حضور دارد.


210px-Hitchcock.jpg


آلفرد هیچکاک


او از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۲ مجموعه سریالی تحت عنوان «آلفرد هیچکاک تقدیم می‌کند» را کارگردانی کرد که در این فیلم‌ها او به عنوان راوی داستان در فیلم حاضر می‌شد.

نکته مهم در مورد وی این است که وی هیچگاه به جایزه اسکار دست نیافته است. در سال ۱۹۴۰ فیلم ربکا جایزه بهترین تولیدکنندگی را از آن سلزنیک کرد و تنها ۵ فیلم وی به نامهای قایق نجات، طلسم شده، پنجره عقبی، روانی و ربکا نامزد اسکار گردید.
هیچکاک درباره فیلم‌های ترسناکی که ساخته می‌گوید:
من به مانند یک فیلسوف به مردم همان چیزی را می‌دهم که می‌خواهند. آنها دوست دارند که ترس و وحشت را تجربه کنند خوب من هم همان را به آنها می‌دهم.
 

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار
فیلم شناسی آلفرد هیچکاک

[h=2]فیلم‌شناسی [h=3]کارگردانی
  • توطئه خانوادگی (۱۹۷۶)
  • جنون(۱۹۷۲)
  • توپاز (۱۹۶۹)
  • پرده پاره (۱۹۶۶)
  • مارنی (۱۹۶۴)
  • پرندگان (۱۹۶۳)
  • روانی (۱۹۶۰)
  • شمال از شمال غربی (۱۹۵۹)
  • سرگیجه (۱۹۵۸)
  • مرد عوضی (۱۹۵۶)
  • مردی که زیاد می‌دانست (۱۹۵۶)
  • دردسر هری (۱۹۵۵)
  • برای گرفتن دزد (۱۹۵۵)
  • پنجره عقبی (۱۹۵۴)
  • ام را نشانه قتل بگیر (۱۹۵۴)
  • اعتراف می‌کنم (۱۹۵۳)
  • غریبه‌ها در قطار (۱۹۵۱)
  • وحشت در صحنه (۱۹۵۰)
  • طناب (۱۹۴۸)
  • پرونده پاراداین (۱۹۴۷)
  • بدنام (۱۹۴۶)
  • طلسم شده (۱۹۴۵)
  • قایق نجات (۱۹۴۴)
  • سایه یک شک (۱۹۴۳)
  • خرابکار (۱۹۴۲)
  • سوظن (۱۹۴۱)
  • آقا و خانم اسمیت (۱۹۴۱)
  • خانه کنار جزیره (۱۹۴۰)
  • خبرنگار خارجی (۱۹۴۰)
  • ربکا (۱۹۴۰)
  • خانم ناپدید می‌شود (۱۹۳۸)
  • مأمور مخفی (۱۹۳۶)
  • ۳۹ پله (۱۹۳۵)
  • مردی که زیاد می‌دانست (۱۹۳۴)
  • والس وینی (۱۹۳۴)
  • شماره هفده (۱۹۳۲)
  • غریب و غنی (۱۹۳۱)
  • ماری (۱۹۳۱)
  • قتل (۱۹۳۰)
  • حق السکوت (۱۹۲۹)
  • همسر دهقان (۱۹۲۸)
  • شامپانی (۱۹۲۸)
  • سرازیری (۱۹۲۷)
  • تقوای آسمان (۱۹۲۷)
  • حلقه (۱۹۲۷)
  • عقاب کوهستان (۱۹۲۶)
  • مستاجر (۱۹۲۶)
  • باغ تفرجگاه (۱۹۲۵)
  • شمارهٔ سیزده (۱۹۲۲) ناتمام
[h=3]بازیگری
  • توطئه خانوادگی (۱۹۷۶) مردی که سایه بزرگی از او در پشت دری شیشه ای دیده میشود و به آرامی در حال گفتگوست. (آخرین حضور هیچکاک در فیلمهایش)
  • جنون(۱۹۷۲)
  • توپاز (۱۹۶۹) مردی که در فرودگاه روی صندلی چرخدار نشسته بود
  • پرده پاره (۱۹۶۶)
  • مارنی (۱۹۶۴) مردی که از اتاق هتل خارج می‌شود
  • پرندگان (۱۹۶۳) مردی که با دو سگ از فروشگاه حیوانات خارج می‌شود
  • روانی (۱۹۶۰) مردی که کلاه گاوچرانی دارد
  • شمال از شمال غربی (۱۹۵۹) مردی که به اتوبوس نمی‌رسد
  • سرگیجه (۱۹۵۸) مردی که از کنار دفتر الستر عبور می‌کند
  • مرد عوضی (۱۹۵۶) گویندهٔ مقدمه
  • مردی که زیاد می‌دانست (۱۹۵۶) در مراکش (چند لحظه قبل از ترور برنارد) در حال تماشای آکروباسی در بین جمعیت دیده می‌شود
  • دردسر هری (۱۹۵۵)
  • برای گرفتن دزد (۱۹۵۵) مردی که در اتوبوس کنار جان رابی نشسته‌است
  • ام را نشانه قتل بگیر (۱۹۵۴) مردی که در عکس قاب شده بر دیوار در جمع دانشجویان کالج نشسته است.
  • پنجره عقبی (۱۹۵۴) مردی که در آپارتمان ترانه‌نویس ساعت کوک می‌کند
  • اعتراف می‌کنم (۱۹۵۳) مردی که از بالای پله‌ها عبور می‌کند
  • غریبه‌ها در قطار (۱۹۵۱) مردی که با یک ویولن سل سوار قطار می‌شود
  • وحشت در صحنه (۱۹۵۰) مردی که در خیابان به ایو خیره می‌شود
  • طناب (۱۹۴۸) مردی که بعد از تیتراژ فیلم در خیابان راه می‌رود
  • طلسم شده (۱۹۴۵) مردی که آسانسور را ترک می‌کند
  • سایه یک شک (۱۹۴۳) مردی که در قطار با کارتها بازی می‌کند
  • خرابکار (۱۹۴۲) مرد جلوی داروخانهٔ نیویورک
  • سوظن (۱۹۴۱) مردی که نامه پست می‌کند
  • آقا و خانم اسمیت (۱۹۴۱) مردی که در خیابان از کنار دیوید اسمیت عبور می‌کند
  • خبرنگار خارجی (۱۹۴۰) مردی که در خیابان روزنامه به دست دارد
  • ربکا (۱۹۴۰) مرد کنار باجهٔ تلفن
  • خانم ناپدید می‌شود (۱۹۳۸) مرد داخل ایستگاه قطار لندن
  • ۳۹ پله (۱۹۳۵)
  • قتل (۱۹۳۰) مردی در خیابان
  • حق السکوت (۱۹۲۹) مردی در مترو
 

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار
درباره آلفرد هیچکاک

در تاریخ یکصد و اندی ساله هنر هفتم تعداد اندکی کارگردان مولف بعنوان استاد مسلم و پایه گذار قواعد یک ژانر شناخته شده‌اند . اگر علاقمند به آثار دلهره آور هستید ، قطعا فیلم های آلفرد هیچکاک را دوست دارید. کارگردان انگلیسی تباری که در عصر بازیگر سالاری ؛ نه تنها به هیچ ستاره‌ای باج نداد که حتی آنان را در یک اظهار نظر تاریخی و جاودان یک مشت گاو می‌خواند. با این همه هیچ بازیگر و ستاره سینمایی را قدرت آن نبود که با او هم کلام شود. طرفه اینکه هیچ ستاره‌ای نیز یافت نمی‌شد که آرزومند بازیگری در فیلم‌های این مرد بداخلاق چاق اما کاربلد نباشد.

بیخود نبود که در اولین سالمرگ آلفرد هیچکاک در سال 1981 مدعوین صحبت‌های جالب توجهی در باره او و بویژه سبک کارگردانی و هم چنین خلقیات‌اش بیان داشتند:
"او پرتوقع ترین، بی‌منطق‌ترین، از خود راضی‌ترین و مسخره ترین کارگردانی بود که با او همکاری داشتم. با همه این حرف‌ها او جزو بهترین و خلاقترین کارگردانان سینما نبود. هیچکاک با فاصله بسیار نسبت به دیگر کارگردان‌ها، بهترین فیلمساز دنیا بود"
-اینگرید برگمن
"او موقعی که از انگلستان به آمریکا آمد و اولین فیلم مهمش ربکا را در سال 1940 ساخت، من یک جوان 24 ساله بودم. سال بعدش که من همشهری کین و یکسال بعد از آن که آمبرسون‌های باشکوه را ساختم، شنیدم که گفته بود: این پسرک! اورسون ولز چند سری عکس را سرهم می‌کند و اسمش را فیلم می‌گذارد . من از فیلم‌های این پسرک و فیلم‌های مشابه آن بیزارم.بعد از آن بود که من از هیچکاک به شدت می‌ترسیدم اگرچه دلم می‌خواست کلک این مرد مغرور و چاق را بکنم. من تا وقتی او مرد از آلفرد می‌ترسیدم. اصلا برای همین است که وقتی او مرده اینچنین می‌توانم در باره‌اش حرف بزنم"
-اورسون ولز
در باره هیچکاک آنقدر کتاب و مقاله نوشته شده که هیچ کارگردان و سینماگر دیگری به پای او نمی‌رسد. جالب اینجاست که حتی بزرگان تاریخ سینما نظیر فرانسوا تروفو فقید از پایه گذاران موج نوی سینمای فرانسه نیز در باره او مفصل‌ترین کتاب‌ها را نوشته‌اند (کتاب هیچکاک به روایت تروفو هنوز بهترین کتاب برای آشنایی با سبک کاری وی به شمار می‌آید) و هنوز نیز نوشتن در باره او و درباره آثارش توقف بردار نیست.
10-8-15-047224.jpg
از منظر دیگر بنظر می‌رسد با مرگ او و در حال حاضر که دقیقا 30 سال از رفتنش می‌گذرد هنوز نسل‌های بعد از او فیلم‌هایش را می‌بینند و دی وی دی آثارش پرفروش‌ترین هستند. پخش آثارش نیز از شبکه‌های خصوصی و هم چنین شبکه‌های سراسری کشورهای مختلف تعطیل بردارنیست. و سئوال اینجا است که مگر هیچکاک چه کرده که هنوز فیلمهایش اینقدر جذاب جلوه گری می‌کنند؟ [چگونه می‌توان از هیچکاک درباره لاکان پرسید؟]
آلفرد هیچکاک به احتمال فراوان اولین کارگردانی است که به معنای واقعی کلمه تعلیق و سوسپانس را به سینما تزریق کرد. کار او جدای بهره گیری از هنر و تکنیک تدوین بود. سوسپانس هیچکاک اصیل و کار آمد جلوه گری کرد و مدام و به جا در آثار متعددش از این تکنیک بهره ها برد. برای مثال شاید داستان فیلم روانی (محصول 1960) ابتدا به ساکن شما را درگیر نکند اما وقتی فیلم را ببینید بعید است از ترس سکته نکنید. فیلم پرندگان (محصول 1963) او نیز مثال خوبی در این رابطه است . جایی که دسته های بزرگ پرندگان مهاجر دمار از روزگار ساکنین محل در می آورند. فیلم های اکشن و معمایی او نظیر شمال از شمال غربی ( محصول 1959) نیز دارای سوسپانس های خاص خود هستند . تعلیقی که باعث می شود بیننده از همان ابتدای داستان به روند شکل گیری فیلم علاقه مند شود و تا آخر آن را دنبال کند. بی جهت نیست که منتقدان قدیمی در باره او می گفتند : حتی اگر داستان یک فیلم هیچکاک به دل تماشاگر ننشیند، معلوم نیست چرا هیچ کس از سالن سینما بیرون نمی آید؟ شاید بدین دلیل که تماشاگر منتظر است حتی در ثانیه آخر یک جسد و یا یک چاقوی خون آلود از آسمان به زمین بیفتد!
هیچکاک در تمام دوران حرفه‌ای‌اش در آمریکا سعی داست تهیه کننده آثارش نیز باشد اگرچه عمدتا در نگارش آثارش از فیلمنامه نویسان دیگر کمک می‌گرفت.
در کارنامه حرفه‌ای او 67 فیلم در مقام کارگردان (اولین فیلمش محصول 1922 به نام عدد 13 که اتفاقا ناتمام ماند و آخرین کار او توطئه خانوادگی محصول 1976 است)، 29 فیلم در مقام تهیه کننده، 22 فیلم در مقام سناریست و نویسنده و هم چنین 33 فیلم در مقام بازیگر به ثبت رسیده که در جای خود یک رکورد به حساب می‌آید.
با این همه آلفرد هیچکاک علیرغم 5 بار نامزدی جایزه اسکار هرگز موفق به کسب این جایزه نشد، اگرچه در یکسال مانده به فوتش یک اسکار افتخاری دریافت کرد. هیچکاک (با نام و لقب کامل: سر آلفرد جوزف هیچکاک) در 13 اگوست 1899 در لندن بدنیا آمد و در 29 آوریل 1980 در لس آنجلس بدرود حیات گفت


منبع : همشهری آنلاین

 
آخرین ویرایش:

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار
مصاحبه ای از «آلفرد هیچکاک»

* احساس‌تان در رابطه با نسل جوان چیست؟
طبیعتا من یکی از طرفداران جوانان هستم. من اولین فیلمنامه‌ام را در سن 22 سالگی نوشتم و اولین فیلمم را 25 سالگی کارگردانی کردم، بنابراین من متعلق به جوانان هستم. امروز زمانی که می‌بینم برخی می‌نویسند من 70 ساله‌ام، می‌گویم این یک دروغ نفرین شده است، من دو 35 سال سن دارم.

* درباره صحنه‌های مربوط به مواد مخدر، چه عقیده‌ای دارید؟
خوب استفاده از چنین صحنه‌هایی باعث می‌شود تا جوانان همچون ماری‌جوآنا از «ال اس‌ دی» نیز بترسند.

* از فیلم‌هایی که ساخته‌اید، کدام را بیشتر از همه دوست دارید؟
همه را دوست دارم ولی «سوء‌ظن» را بیش از بقیه فیلم‌هایم دوست دارم.

* در فیلم‌های شما چه کسانی محکوم به مرگ‌اند؟
انسان‌های بد و گناهکار.
2hhii.jpg


* درباره خشونت در فیلم «غریبه‌ها در قطار»، در این فیلم آدم‌های بد کشته می‌شوند ولی در کنار آن تعداد زیادی کودک نیز کشته می‌شوند؟!
این یک مورد بسیار نادر است.

* ولی در فیلم «پرندگان» نیز عده زیادی انسان به قتل می‌رسند؟
خوب بله، ولی قتل انسان‌های بی‌گناه تنها در 4 و یا شاید 5 فیلم من دیده شود.

* اعتقادتان درباره تاثیر فیلم‌هایی از این دست بر افزایش خشونت در جامعه چیست؟
خوب به نظر من این فیلم‌ها ممکن است بر روی افرادی با ذهن مریض تاثیر بگذارد ولی فکر نمی‌کنم بر افراد سالم و معصوم چنین تاثیری داشته باشد. یک بار در جایی خواندم که یک مرد که سه زن را به قتل رسانده، قبل از کشتن سومین زن فیلم «روانی» من را دیده است، خوب من می‌خواهم بپرسم او قبل از کشتن دومین زن چه فیلمی دیده بود؟ شاید قبل از کشتن اولین زن هم یک لیوان شیر خورده باشد، حتما آن وقت باید خوردن شیر را ممنوع کنیم؟!
زمانی که فیلم «روانی» به نمایش درآمد، پسر جوانی پیش من آمد که حدودا 9 یا 10 ساله بود و از من پرسید آیا در فیلم‌هایت از خون جوجه‌ها استفاده می‌کنی و من در جواب گفتم نه از سس شکلات استفاده می‌کنم و او تشکر کرد و رفت. نکته قابل توجه این است که این کودک با تمام سن کمش به خوبی می‌داند که این یک فیلم است و آنچه که به تصویر کشیده می‌شود واقعیت ندارد.

* وضعیت سلامت شما چگونه است؟ گفته می‌شود که شما وزن‌تان را از 290 پوند به 190 پوند رسانده‌اید؟
نه دقیقا؛ وزن من حدود 225 پوند است، البته قد من هم 5 فوت و 8 اینچ است. این در من جنبه روانی دارد و باید بگویم که از این نظر شبیه مادرم هستم.

* خوب نظرتان راجع به آقای هیچکاک چیست؟ انسانی تحت تاثیر پول، یا قدرت؟
به نظر من مهم‌ترین چیز در مورد یک نفر، حرفه اوست؛ مهم این است که او از تمام قدرت فکری، استعداد و تجربیاتش استفاده کند.

6hhii.jpg


* اوقات فراغت‌تان چه می‌کنید؟
فیلم می‌سازم ولی لذت‌بخش‌ترین چیز برای من این است که ساعت 6 به خانه بروم و همسرم را درحالی که منتظر من است، ببینم؛ سپس با یکدیگر یک لیوان نوشیدنی بنوشیم و او برای من مقداری شام آماده کند و من در آشپزخانه بنشینم و او را نگاه کنم. این همان چیزی است که باعث شده تا من اضافه وزن داشته باشم.

* شما که با فیلم‌هایتان مردم را می‌ترسانید، خود به شخصه ترسیدن را دوست دارید؟
نه به هیچ وجه، خوب به یاد دارم که 3 یا 4 ساله بودم که مادرم به شوخی مرا ترساند و من مدت طولانی از ترس ***که می‌کردم.

4hhii.jpg


* فیلم‌های شما همیشه مردم را ترسانده، خود شما از چه چیزی می‌ترسید؟
از خیلی چیزها، به عنوان مثال من همیشه از پلیس می‌ترسم، خوب به خاطر دارم زمانی که تنها 9 یا 10 سال داشتم، پدرم با یک نوشته من را به اداره پلیس فرستاد و افسر پلیس مرا دستگیر کرد و برای 10 دقیقه به زندان انداخت و گفت: این اتفاقی است که برای انسان‌های بد می‌افتد.
از آن زمان به بعد من به شدت از هر چه پلیس است و هر آنچه که با قانون سر و کار داشته باشد گریزانم، به همین خاطر هیچ‌گاه رانندگی نکرده‌ام.

یکی دیگر از چیزهایی که خیلی از آن می‌ترسم، تخم مرغ است، به نظر یک چیز سفید رنگ که میان آن تهی نیست و موجودی زرد رنگ ممکن است هر لحظه از آن بیرون بیاید.

* ظاهرا علاقه زیادی به پرنده‌ها دارید؟
طبیعتا، این موجودات کوچک مرا به پول زیادی رسانده‌اند.

7hhii.jpg


* خوب استفاده از پرندگان به جای بازیگر در یک فیلم کار چندان راحتی نیست، خوب مشکلاتتان در رابطه با ساخت این فیلم چیست؟
خوب ما در این فیلم از بیش از 30 هزار پرنده استفاده کرده بودیم که 3 هزار تا از آن‌ها تربیت شده بودند؛ آن‌ها خیلی خیلی باهوش بودند، به طوری که زمانی که به عقب نگاه می‌کنم می‌بینم که کار با آن‌ها نه چندان هم مشکل نبوده است.

* از چه تکنیک تربیتی برای دست‌آموز کردن آن‌ها استفاده کردید؟
هیچ، فقط دانه. این پرنده‌ها به حدی باهوش بودند که زمانی که دستور حرکت می‌دادیم همه به حرکت درمی‌آمدند. در اواخر فیلم به‌گونه‌ای شده بود که بدون آنکه به آن‌ها فرمان حرکت بدهیم خودشان می‌دانستند که وقت آن رسیده که پرواز کنند.

8hhii.jpg


* برخلاف چیزی که مردم درباره شما فکر می‌کنند، خودتان گفته‌اید که انسان خجالتی هستید، آیا واقعا این طور است؟
بله، من به شدت خجالتی هستم، معمولا گوشه‌گیر هستم و با مردم قاطی نمی‌شوم، حتی در مواجهه با زن‌ها کاملا گیج و سردرگم می‌شوم و حقیقتا نمی‌دانم که چه بگویم و یا چه بکنم؟

* چه چیزی بیش از همه چه در زندگی و چه سر کار، شما را عصبانی می‌کند؟
سر و کار داشتن با آدم‌های احمق، اینکه مجبور باشم جزئیات یک چیز ساده را بارها و بارها برای یک نفر توضیح بدم.

* با توجه به پیشرفت تکنولوژی پیش‌بینی شما درباره سینما در آینده چیست؟
به نظر من به عنوان مثال در سال 3000 میلادی مردم همچنان به سرگرمی نیاز دارند و به سینما خواهند آمد؛ البته در این سال مردم به سینما می‌آیند و هیپنوتیزم می‌شوند و در پایان فیلم از خواب برمی‌خیزند، حتی آن‌ها زمانی که برای خرید بلیت به گیشه می‌روند، می‌توانند انتخاب کنند که جای کدا‌میک از شخصیت‌های فیلم‌ باشند و به جای آن‌ها لذت ببرند، وحشت کنند و یا حتی قهرمان‌بازی دربیاورند.

* پس نقش کارگردان و بازیگر در این میان چه می‌شود؟
من عقیده دارم که نقش منِ کارگردان همیشه محفوظ است، بالاخره این کارگردان است که باید به داستان جهت دهد و آن را هدایت کند.

9hhii.jpg


* و اما در آخر...

تعریف شما از خوشبختی چیست؟
یک افق شفاف پر از آرامش و به دور از هرگونه نگرانی؛ جایی که همه چیز پر از خلاقیت است و هیچ چیز مخربی وجود ندارد... من نمی‌توانم جنگ و دعوا را تحمل کنم، نمی‌توانم برخی احساسات چون تنفر که در بین مردم وجود دارد را تحمل کنم. تنفر یک احساس مخرب است و انرژی وجود انسان را هدر می‌دهد.
من انسان بسیار حساسی هستم، اگر کسی سخن تلخی به من بگوید، مخصوصا اگر آن شخص به من نزدیک باشد، آن حرف برای روزها مرا آزار می‌دهد.
زمانی که تمام این احساسات منفی از بین بروند و بتوانی بدون هیچ مشکلی به دوردست‌ها بنگری و جاده مقابلت را کاملا صاف و شفاف پیش رو ببینی و چیزی را خلق کنی، این درست همان زمانی است که احساس خوشبختی می‌کنم.

5hhii.jpg




گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
[ADAM]منبع:فارس نیوز[/ADAM]

 
بالا