آیا هیچ گاه به این موضوع اندیشیده اید که گذشتگان ما، مساجد را در میانة شهر می ساختند و همة اجزا و ارکان شهر را در پیوند با مساجد مرکزی تعریف کرده و اجازه نمی دادند که هیچ بنایی نسبت به مسجد ارتفاع و بلندی پیدا کند؟
در حوزة تمدّن اسلامی و شهر اسلامی، پیوند ناگسستنی بین زندگی مادّی و معنوی وجود داشت. پیوندی که امکان جدا افتادگی میان انسان ها، مذهب و تمدّن و شهر را نمی داد. از این رو، مساجد با گنبد و مناره هایش، در خطّ آسمان و نقش های هندسی اش در بافت شهر و قرارگیری اش در مهم ترین مفصل شهری، نه تنها تعادل شهر را برقرار می کردند، بلکه امکان پیوند انسان ها با عوالم ماورایی و نیروهای مثبت و معنوی منتشر را فراهم می آوردند و مجال انتقال و تبادل این نیروهای معنوی و انرژی های مثبت را برای انسان های ساکن در شهر فراهم می ساختند. در واقع، مساجد و ساختار ویژة معماری آنها، تمام شهر و ساکنانش را زیر چتری از نیروهای معنوی و آسمانی قرار داده و به آنها در برابر نیروها و موجودات منفی و شرور، مصونیت می بخشیدند.
عالم مملو از موجودات پیدا و نهان شیطانی و رحمانی است که پیرامون انسان ها را گرفته اند و هر یک به نحوی و از طریقی خواست مثبت یا منفی خود را در صورت های مختلف بر حیات فردی و جمعی انسان ها مستولی می کنند. نیروهای شریر شیطانی و جنّی به عنوان مزاحم و باز دارنده و نیروهای رحمانی و روحانی به عنوان تقویت کننده و مصونیت بخش جوامع انسانی را در سیر و سفر درازش همراهی می کنند. انسان ها به رغم گذشتگان سنّت گرا، نه تنها از این همه غفلت می ورزند بلکه، نادانسته خود را در معرض تشعشعات و میدان عمل و حضور نیروهای شیطانی قرار می دهند.
امّا، در همین نزدیکی ها، درست در سرزمینی که ما آن را نماد پیشرفته ترین نوع از حیات تکنولوژیک می شناسیم و ساکنان آن را منکر همة گفت وگوهای معنوی، ارتباط با عوالم غیبی، سحر و جادو می شناسیم. مردانی پنهان، با آگاهی از همة آنچه که در دایرة تصوّر ما هم نمی آید دست اندر کار حرکتی ظریف و موذیانه اند تا نه تنها انسان ها از ارتباط معنوی و انرژی های روحانی محروم بمانند در عوض، از هر نوع حیله در میدان تشعشع نیروهای شرور و اهریمنی، مقهور آن نیروها و در خدمت آن نیروها درآیند.
هیچ به تخریب تدریجی معماری و بافت های سنّتی شرقی و اسلامی و جایگزین معماری مدرن با اشکال هندسی مدرن اندیشه کرده اید؟
میان اشکال هندسی مقدّس، انرژی ها و نیروهای معنوی و روحانی و معماری رابطة ویژه ای وجود دارد. در هماهنگی میان انسان ها، معماری های خاص و نیروهای معنوی و تقاطع آنها، انسان ها در زیر بارانی از نیروهای معنوی می بالند و از دسترس نیروهای شرور در امان می مانند و به عکس، در میان اشکال هندسی نامقدّس و تقاطع آنها با نیروهای شرور شیطانی، انسان ها نه تنها همة نیروهای مثبت و روحانی را از دست می دهند، بلکه در رگبار وسوسه ها، الهامات و آزارهای نیروهای اهریمنی مستعدّ گناه ، تردید دربارة مقدّسات، نفی باورها و قبول بندگی شیطان و خدمت به نیروهای اهریمنی می شوند. چگونه است که همة ما در صحن و سرای مساجد و زیارتگاه ها و طبیعت احساس آرامش، امنیت و برخورداری معنوی می کنیم؟
چرا ۹۹درصد همة مساجد، زیارتگاه ها و معابد مذهبی شکلی یکسان، گنبدی و بر کشیده شده بر پایه های هشت وجهی ساخته شده اند؟ این امر هیچ ربطی به شرایط اقلیمی و آب و هوایی ندارد. آیا بروز نوعی خشم و عصبانیت، جدال و مرافعه، میل به گناه، حیله و دسیسه در سطح کوچه و خیابان و شهر و در میان پیر و جوان و زن و مرد که دیگر به معمولی ترین عادت و شیوة جاری در میان مردم ما شده، شما را نمی آزارد؟ آیا آسیب پذیری شدید جوانان در شهرهای بزرگ در برابر وسوسه ها شما را به اندیشه وا نمی دارد؟ این واقعه را چگونه تحلیل می کنید؟ آیا نمی توان در کنار این همه تحلیل بی پایة اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رویکردی دیگرگون نیز داشت؟
بی آنکه بدانیم یا بخواهیم، نیروهایی مرموز و نادیدنی، در کار و بار ما وارد شده اند. خود را بر فضای عمومی کوچه ها، خیابان ها و شهرهای ما حاکم ساخته اند و ما از آنها هیچ نمی دانیم. نه تنها ما، معماران و شهرسازان ما هم از آن بی خبرند چه، آنها همچون ما از رابطة میان اشکال هندسی، معماری، نیروهای رحمانی و شیطانی و حیات فردی و اجتماعی انسان ها و حرکات و سکناتشان بی اطّلاع اند. این همه را تنها به کم رنگ شدن آداب و مناسک مذهبی و رفت و آمد به اماکن مذهبی و حتّی نان و خورش نمی توان مربوط دانست.
مردانی پنهان و مأمور، با حیله و دسیسه، فضای پیرامونی و حیات ما را از طرق مختلف آلوده ساخته و ما را در محاصرة نیروهای شیطانی قرار داده اند و ما از آن بی خبریم و به تدریج نیز حلقه های محاصره را تنگ و تنگ تر می سازند.
آنها گونه های خاصّی از احجام و معماری را در گوشه گوشه های شهر و دیار ما برکشیده اند. احجامی خاص که نه تنها محیط پیرامونی ما را از انرژی ها و نیروهای معنوی تهی می سازند، در مقابل از نیروهای شیطانی و اهریمنی نیز آکنده می سازند.
همان طور که ادیان برای هدایت انسان ها در مسیر وحدت و رحمانیت برنامه ریزی کرده و با پیش بینی لازم همة امکان فرهنگی و مادّی را فراهم آورده اند. ائمة کفر، ساحران، جادوگران و شیطان پرستان نیز بیکار ننشسته و برای تأثیرگذاری بر انسان ها و ارسال پیام های شیطانی برنامه ریزی کرده اند. شهرسازی، معماری و احجام خاصّ هندسی مورد نظر آنها، ابزاری هستند برای این تأثیرگذاری.
با این مقدّمة طولانی هیچ پرسیده اید که چرا و از کجا طی هشت و نه سال اخیر و به بهانة ساخت و سازهای مدرن، بخش عمده ای از مراکز تجاری و اداری شهرهای بزرگ و کوچک، شکلی هرمی به خود گرفته اند؟
چرا اماکن مذهبی، در سایه و زیر این اماکن تجاری فرو غلتیده و در انزوا رفته اند؟ چرا در نقاطی خاص بناهایی خاص و جملگی هرمی شکل و البتّه مشرف بر شهرها بر کشیده شده اند؟
شمال، غرب و مرکز تهران و اکثر شهرهای بزرگ مثل مشهد و شیراز در محاصرة این بناهای هرمی شکل اند.
آیا این همه، حادثه و واقعه ای پیش بینی شده نیست؟
به پشت اسکناس یک دلاری آمریکا که توسط فراماسونرها طرّاحی شده بنگرید تا به راز اهرام مصر پی ببرید. حجم های هرمی، ستارة شش گوشه، چشمی در میانة یک مثلث، در زمرة قوی ترین علامات شیطان پرستی هستند که در کنار بسیاری از اعمال و مناسک ماسونی و شیطان پرستی، جاذب نیروهای شرور شیطانی و غلبة آنها بر حالات و احوال مردم می شوند.
برج های تجاری مکه (ابراج البیت)، که در واقع باید «شا خ های شیطان» خوانده شوند، در حالی که سرشار از نمادهای ماسونی میباشند بنای کعبه را به محاصره گرفته اند، کار لرد فاستر، معمار و ماسون نامدار است.
در اوج غفلت ما، کسانی دست در کار آوردند تا در سکوت و خفا، جان مردم شهر را در معرض انرژی ها و تشعشعات نیروهای اهریمنی بیمار و آسیب پذیر کنند. این نیروها در شرایطی عمل می کنند که همة ما حیران و مات سر در پی شناسایی علل بسیاری از ناهنجاری های اخلاقی رایج در میان مردم می گردیم. این واقعه در عموم نقاط جهان اسلام رخ داده است. همة کسانی که به دبی و حتّی عربستان سفر کرده اند این سخن را تأیید می کنند. مجتمع بزرگ تجاری وافی در دبی، دو برج شیطانی در دست ساخت مشرف به صحن بزرگ مسجد الحرام، تنها نمونه هایی از این واقعه اند.
دستی پنهان، جان ما را آماج تیرهای شیطان قرار داده است و ما بی خبر از همه جا از تماشای این همه برج در اقصی نقاط شهر خود در عجب می مانیم و بر سازنده اش درود می فرستیم. باید پرسید چرا این برج ها را مشرف بر اماکن مذهبی مسلمانان ساخته اند؟ چرا مسجد الحرام، چرا مشهد امام رضا(ع)، چرا بر فراز شهر زیارتی شیراز؟ چرا مصلّای بزرگ تهران، چرا مشرف به مسجد جامع ارومیه و صدها چرای بی پاسخ دیگر در این شهرهای بزرگ و بی دروازه.
فن معماری در تشکیلات فراماسونری
عده ای از فراماسون ها معتقدند که زمینه های تشکیل مجامع ماسونی در بین صاحبان فن معماری شکل گرفت و دوره ساختن ساختمان های کاتدرال ها کلیساهای جامع را که سال های بین ۹۰۰ الی ۱۶۰۰ میلادی را در بر می گیرد، دوران رشد این اجتماعات قلمداد می کنند.
آنان مدعی هستند که در اواخر قرن ۱۲ و اوایل قرن ۱۳ میلادی اولین اتحادیه "کارگران بناخانه" در آلمان به وجود آمد. آلمان های متعصب برای ارضای تمایلات مذهبی خود دست به ساخت کلیساهای بزرگی زدند که مستلزم صرف هزینه، زمان و به کارگیری درازمدت هزاران کارگر و هنرمند در کنار یکدیگر بود. کارگران، استاد کاران و معماران قواعد خاصی را در بین خود برای دفاع از منافع یکدیگر برقرار کردند، محل نگهداری وسایل بنایی و گفتگو در مورد مسائل و معضلات حرفه، لژ نامیده می شد. طرفداران این نظریه می گویند که تشکیلات صنفی بنایان در انگلستان در نیمه اول قرن سیزدهم تأسیس شد. با زوال سبک گوتیک در معماری اروپا، تشکیلات بنایان رفته رفته اهمیت خود را از دست داد. برای نجات تشکیلات مذبور از نابودی، در سال ۱۶۰۰ میلادی ورود افراد غیر بنا به لژهای فراماسونری آزاد شد و اولین فرد غیر بنا به نام "جان بوزول" در همین سال وارد تشکیلات بنایان آزاد گردید و به عضویت لژ ادینبورگ پذیرفته شد. به تدریج اشراف انگلستان برای دستیابی به اهداف سودجویانه خود وارد تشکیلات بنایان آزاد شدند. با ورود افراد غیر بنا به تشکیلات مذبور، واژه "ماسون" پذیرفته شده در بین بنایان متداول شد. حریق بزرگ شهر لندن که در ۱۶۶۶ میلادی به وقوع پیوست، باعث تمرکز بنایان از سراسر اروپا در این شهر شد. همین امر باعث رونق گرفتن لژهای فراماسونری گردید.
نورمن فاستر، معمار اعظم فراماسونرها
نورمن فاستر، معمار مشهور بریتانیایی، در حال حاضر به فعالترین معمار فراماسونر تبدیل شده است. وی با ساخت ۲۰۰ ابلیسک در سراسر جهان، رکوردی قابل توجه را برای خود ثبت کرده است. فاستر در سال ۱۹۳۵ میلادی، در شهر منچستر انگلستان بدنیا آمد. به سال ۱۹۵۶ میلادی ، وارد دانشگاه منچستر و به سال ۱۹۶۱ از این دانشگاه فارغ التحصیل شد و در همین سال ، با قبولی در بورسیه تحصیلی انجمن ساختمان سازان، به فلوشیب هنری نائل شد. پس از آن، برای گذراندن دوره دو ساله تخصصی در دانشگاه ییل، به آمریکا رفت. وی در آنجا تحت تأثیر "پل رادولف" و "وینسنت اسکالی" قرار گرفت و در همین زمان با "ریچارد راجرز" که مانند خود او دانشجوی بورسیه بود و "جیمز استرلینگ" که برای مدت کوتاهی در همان مدرسه تدریس می کرد، ملاقات کرد. او به سال ۱۹۶۲ میلادی، از دانشگاه ییل فارغ التحصیل شد و در سال ۱۹۶۳ با همکاری راجرز، گروه طراحی با عنوان "گروه ۴" را در لندن نشکیل داد. او به سال ۱۹۶۷ میلادی، دفتر معماری فاستر و همکاران را تأسیس کرد. به سال ۱۹۸۰ میلادی ،به عضویت انجمن معماران آمریکایی درآمد و در همین سال، دکترای افتخاری دانشگاه آنجلیای شرقی به او اعطاء شد . به سال ۱۹۸۳ میلادی، مدال طلای سلطنتی رشته معماری را از آن خود کرد و به سال ۱۹۸۶ میلادی، مفتخر به دریافت دکترای افتخاری علوم از دانشگاه بت شد. او در سال ۱۹۹۹ میلادی، از طرف ملکه انگلستان، به مقام "سِر" مفتخر شد و در همان سال، بیست و یکمین جایزه صهیونیستی پریتزکر(نوبل معماری) را دریافت کرد.. فاستر بعدها لقب لُرد را نیز دریافت کرد .
حضور نورمن فاستر در شورای راهبردی جایزه معماری بنیاد ضداسلامی آقاخان نیز از فعالیت گسترده این معمار فراماسون در کشورهای مختلف حکایت می کند. فاستر" طراح اصلی پروژه "هویت زدایی از شهر مکه" نیز می باشد. چند سالی است که دولت سعودی در قالب "طرح توسعه مسجد الحرام" اقدام به احداث ساختمان بلندی با نام "ابراج البیت" نموده است . این روند هرچند در راستای رفاه زائران بیت الله الحرام است، ولی باطنی پلید در خود جای داده است که از جمله آن می توان به حذف جمره از نماد شیطان و تبدیل آن به یک دیوار بدون هویت و ساخت برج با نمادهای معماری اُبلیسکی در حریم پیرامونی بیت الله الحرام اشاره داشت. اقدامی که از بزرگترین اهداف فراماسون ها در تقابل با دین و مقدسات مسلمانان است و هر روز پر رنگ تر می شود.
در سال های اخیر و طی تصمیم آل سعود به بازسازی مکه، علاوه بر تخریب هایی که در بافت تاریخی کعبه روی داد و نیز ساخت و سازهای مشکوکی که پیرامون اطراف مسجدالحرام انجام گرفتند، ستون شیطان نیز با یک دیوار جایگزین گردید. طراحی دیوار مراسم رمی جمرات بر عهده نورمن فاستر و همکارانش بود .
نورمن فاستر، در اول ماه ژوئن در شهر منچستر متولد شد.
۱۹۵۳
پس از اتمام دوره متوسطه، به صورت نیمه وقت و به عنوان منشی در تالار شهر منچستر شروع به کار کرد. سپس به خدمت سربازی رفت و در حین خدمت در نیروی هوایی، در زمینه مهندسی الکترونیک مهارت یافت و اطلاعاتی در مورد هواپیما کسب کرد. در نهایت، به دلیل علاقه به هواپیماهای گلایدر به یک خلبان ماهر تبدیل شد.
۱۹۵۵
پس از اتمام دوره دوساله سربازی، در دفتر دو تن از معماران منچستر مشغول به کار شد.
۱۹۵۶
با ثبت نام در دانشگاه معماری منچستر، به فراگیری دروس نسبتا سنتی ( در مقایسه با دروس و و رویکرد های متفاوت در انجمن معماران لندن و مدرسه ی معماری لیورپول ) پرداخت. با این حال، در این سال ها توانست مهارت های منحصر به فردی در زمینه ی فنون ترسیم و ارائه به دست آورد.
۱۹۵۹
در این سال یکی از ترسیم های او به عنوان یک کار درسی، موفق به دریافت مدال نقره ای RIBA شد.
۱۹۶۱
او در این سال دیپلم معماری و مجوز طراحی شهری خود را دریافت کرد. در همطن زمان، مدال هی وود و مدال برنز انجمن معماران منچستر به وی اهدا شد. علاوه بر این، با قبولی در بورسیه ی تحصیلی انجمن ساختمان سازان، به فلاوشیپ هنری نایل شد. پس از آن برای گذراندن دوره دو ساله ی تخصصی در دانشگاه ییل به آمریکا رفت. وی در آنجا تحت تاثیر پل رادولف، سرج چرمایف و وین سنت اسکالی قرار گرفت و در همین زمان با ریچارد راجرز ( که مانند خود او دانشجوی بورسیه بود ) و جیمز استرلینگ ( که برای مدت کوتاهی در همان مدرسه تدریس می کرد ) ملاقات کرد.
۱۹۶۲
فاستر مدرک فوق لیسانس معماری را با موفقیت دریآفت کرد. سپس گردش معماران را از سواحل شرقی ایالات متحده تا کالیفرنیا آغاز کرد و در این سفر، روند توسعه ی معماری مدرن را از فرانک لوید رایت تا چالز آیمز بررسی و دنبال کرد.
۱۹۶۳
پس از بازگشت به انگلستان با همکاری ریچارد راجرز، گروه طراحی " گروه ۴ " را در لندن تشکیل داد. دیگر همکاران آنها در این گروه عبارت بودند از : سور راجرز، همسر ریچارد راجرز، و جورجیا والتون که با راجرز در انجمن معماران لندن تحصیل کرده بود. مدتی بعد، وندی چیزمن ( فارغ التحصیل مدرسه معماری بارتلت دانشگاه لندن که بعدها همسر فاستر شد ) نیز به آنها ملحق شد. البته از همان آغاز، عضویت جورجیا بالتون ( که دفتر اصلی او در هامپ استید بود ) حالتی ظاهری داشت و تاثیر چندانی بر رابطه آنها نداشت.
۱۹۶۴
در این سال با وندی چیزمن ازدواج کرد که ثمره آن، دو فرزند به نام های " تی " و " کال " است.
۱۹۶۶
در این سال به عضویت انجمن معماران سلطنتی انگلستان در آمد.
۱۹۶۷
فاستر همراه با " گروه ۴ " ساختمانی را طراحی کرد که وی را به شهرت جهانی رساند. این ساختمان، کارخانه رلیانس در سوئد بود که آخرین بنای ساخته شده توسط این گروه است زیرا این گروه در همان سال منحل شد. سپس نورمن و وندی فاستر با هدف ایجاد یک مرکز برای طراحی و تحقیقات، دفتر معماری فاستر و همکاران را تاسیس کردند. در این دفتر در مجاورت باغ سلاخخت قرار داشت.
۱۹۶۸
در حین طراحی پروژه تئاتر ساموئل بکت، با ریچارد با کمینیستر فولر آشنا شد که بعد ها، تاثیر عمیقی در اندیشه و کارهای فاستر گذاشت. آشنایی، سر آغازی بود برای دوستی و همکاری طولانی پر ثمری که تا زمان مرگ این استاد آمریکایی ( یعنی سال ۱۹۸۳ ) ادامه داشت.
۱۹۷۱
در این دفتر معماری فاستر و همکاران به طبقه همکف ساختمانی در خیابان فیتزروی ( که فقط چند صد متر از برج اداره پست فاصله داشت ) منتقل شد. تجهیز و طراحی داخلی این دفتر، بستری بود برای بررسی و آزمایش مفاهیم که بعدها هسته اصلی فلسفه کار فاستر را شکل داد.
۱۹۷۴
فاستر به عنوان نایب انجمن معماری انتخاب شد. شرکت او که قبلا با یک شرکت نروژی به نام " شرکت خطوط کشتی رانی فرداولسن " همکاری داشت، دفتری در اوسلو تاسیس کرد و ابتدا کارهایی برای این کار فرمای نروژی انجام داد ؛ سپس با کارفرماهای دیگر در نقاط مختلف کشور همکاری کرد.
۱۹۷۵
در این سال، ساخت دفترهای شرکت بیمه ویلیس، فابروداماس در ایپسوویچ به پایان رسید و این پروژه، شرکت فاستر را به شهرت جهانی رساند.
۱۹۷۸
ساخت مرکزهای هنرهای تجسمی سانز بوری، آغاز مرحله مهم و درخشانی در زندگی حرفه ای او شد. پروژه های ارزشمند دیگری را برای او و همکارانش به ارمغان آورد.
۱۹۷۹
در این سال شرکت بانکداری هنگ کنگ و شانگهای از وی دعوت کرد که همراه شش شرکت بین الملی دیگر، در مسابقه ای محدود با موضوع طراحی دفتر مرکزی این بانک شرکت کند. با انتخاب طرح فاست به عنوان طرح برگزیده، اجرای این پروژه به شرکت وی واگذار شد.
۱۹۸۰
فاستر در این سال به عضویت انجمن معماران آمریکایی در آمد، علاوه بر این، در همین سال دکترای افتخاری دانشگاه انجلیای شرقی به او اعطا شد. در بیست و چهارم ژوئن نیز، در مراسم اهدا مدال طلای سال ۱۹۸۰ به جیمز استرلین سخنرانی کرد.
۱۹۸۱
در این سال با شرکت در مسابقه محدود طراحی ورزشگاه سرپوشیده فراکفورت آمین، جایزه طرح برگزیده را دریافت کرد. در همین زمان، معماری او در یکی از برنامه های مستند هنری BBC معرفی شد و مورد بررسی قرار گرفت.
۱۹۸۲
در این سال، دفتر آنها به خیابان گریند پورتلند و در مجاورت دفتر های شرکت REBA منتقل شد. همچنین به عنوان یکی از اعضای هیئت علمی دانشکده صنعتی هنر لندن انتخاب شد.
۱۹۸۳
در این سال، فاستر بالاترین رتبه این حرفه را از آن خود کرد و " مدال طلای سلطنتی " رشته معماری را دریافت نمود. این مدال، جایزه بین الملی ارزشمندی است که در سال ۱۸۴۸، ملکه ویکتوریا برای پیشرفت حرفه معماری در نظر گرفته بود. در مراسم اهدا این جایزه، با کمینیستر فولر سخنرانی کرد. فاستر در این سال به عضویت دانشگاه سلطنتی در آمد. پس از برگزاری یک مسابقه ی محدود با شرکت گروه منتخب معماران، از فاستر برای طراحی مرکز جدیدی برای BBC در منطقه ی پورتلند دعوت شد. این مرکز در مقابل کلیسای آل سولز اثر جان ناش قرار دارد.
۱۹۸۴
در مسابقه محدودی که شورای شهر نایمز برای طراحی یک مدیاتک و مرکز هنرهای معاصر در آن شهر برگزار کرد، طرح فاستر برنده شد. در همین سال اتحادیه ی بین المللی معماران، جایزه آگوست پره را به وی اهدا کرد.
۱۹۸۶
دانشگاه بت، دکترای افتخاری علوم را به فاستر اعطا نمود. علاوه بر این، وی در مراسم بازگشایی بنای یادبود اریک لیونز در RIBA سخنرانی کرد. در همین سال، دو نمایشگاه مهم از کارهای او برپاشد : یکی در انجمن معماران فرانسه در پاریس ( بازگشایی در ژانویه ) و دیگری در دانشگاه سلطنتی لندن ( بازگشایی در اکتبر ). وی جایزه موسسه طراحی ژاپن را به خود اختصاص داد. شرکت او نیز در همین سال در مسابقه تغییر شکل و بازسازی یک سایت ۴۸ هکتاری در منطقه کینگزکراس در لندن برنده شد. این پروژه، در نوع خود بزرگترین و وسیع ترین طرح شهر سازی در اروپا است و شامل تفکیک طیف وسیعی از عملکردهای مختلف می باشد. از جمله این عملکردها می توان به ایستگاه تونل راه آهن متصل به پارک بزرگ اشاره کرد که اطراف آن از ساختمانهای مسسلامدی و اداری پوشیده شده است. این پروژه و پروژه ی چهارراه پاترنوستر، آغاز مرحله جدیدی از اجرای پروژه هایی در مقیاس شهری بود. در سال بعد، این شرکت طرح های شهری مختلفی برای شهرهای زیر طراحی و اجرا کرد: کمبریج ( ۱۹۸۹ ) ؛ نایمز، کانس و برلین ( ۱۹۹۰ ) ؛ گرینویچ ( ۱۹۹۱ ) ؛ روتردام، لودن شید و یوکوهاما ( ۱۹۹۲ ) ؛ بافت تاریخی چارترس، کورفو و لیسبون (۱۹۹۳ هم اکنون این شرکت در حال انجام پروژه ای برای تغییر شکل و بازسازی قسمت وسیعی از مرکز شهر بارسلون است که مساحت سایت آن بیش از ۲۲۰ هکتار است.
۱۹۸۸
ظرفیت بالای این شرکت باعث شد که بتواند به مجموعه ی وسیعی از برنامه ها و پروژه های کلان مقیاس پاسخگو باشد. یکی از این پروژه ها، برج مخابرات بارسلون است که به منظور آماده سازی شهر برای مسابقات المپیک در نظر گرفته شده است. نمونه های دیگر این پروژه ها، مترو شهر بیلبائو، پل دره گذری در منطقه رنس در فرانسه و ایستگاه زیرزمینی کاناری وارف در لندن ( ۱۹۹۱ ) است.
۱۹۸۹
این مصادف بود با فوت زود هنگام وندی ( همسر نورمن ) که آغازفعالیت حرفه ای نورمن همراه او بود و پس ازهمکاری در" گروه ۴ " ، یکی از موسسان دفتر معماری فاستر و همکاران بود.
۱۹۹۰
سازمان حفاظت از محیط زیست انگلستان، ساختمان شرکت بیمه ویلیس، فابر و داماس در ایپسوویچ ( ۷۴ ۱۹۷۳ ) را جزء ساختمان های ارزشمند ( از نظر تاریخی، معماری و سازگاری با محیط زیست ) اعلام کرد و مدال معتمدین RIBA را به نورمن فاستر اعطا نمود. در همین سال، فاستر عنوان " سر " گرفت. در این زمان، دفتر معماری فاستر و همکاران ( که از این پس دفتر معماری سر نورمن فاستر و همکاران نامیده خواهد شد ) به ساختمان نوسازی در کیلومتر ۲۲ جاده ی هستار در نزدیک تیمز نقل مکان کرد. در این دفتر جدید، تمام عملکرد های گوناگون مربوط به کارگاه ماکت سازی و مصالح، بایگانی پرونده ها، کتابخانه و آرشیو فیلم های ویدئویی و عکس، همگی زیر سقف گرد آمده اند.
۱۹۹۱
دانشگاه معماری فرانسه، به وی مدال افتخار اعطا کرد. در همین سال، چندین پروژه جدید و ارزشمند را به اتمام رساند. از جمله فرودگاه استانزتد، مرکز تلویزیونی آی تی ان، نگارخانه های ساکلر ( که ملکه الیزابت دوم آنها افتتاح کرد) و برج سده در توکیو که همه آنها علاوه بر دریافت جوایز متعدد، مورد ستایش تمام جهان قرار گرفت. در مراسم بازگشایی ساختمان کرسنت وینگ، مرکز هنر های تجسمی سانزبوری نمایشگاهی بر پا کرد که حاصل شش سال فعالیت حرفه ای فاستر را به نمایش گذاشت. در نمایشگاه دو سالانه ونیز، غرفه ی بریتانیا نیز تعدادی از طرح های فاستر و پنج معمار دیگر انگلیسی را به نمایش در آورد.
۱۹۹۲
دانشگاه و موسسه هنر و ادبیات آمریکا در نیویورک، جایزه یادبود آرنولد برونر را به وی اعطا نمود. دانشگاه هامرساید به او دکترای افتخاری داد. برپایی چندین نمایشگاه در شهرهای پاریس، بوردوکس، رنس و آرسن سنان، بر ارزش و اعتبار فاستر در اروپا افزود. در همین سال، وی در چندین مسابقه معماری برنده شد که مهمترین آنها عبارتند از : فرودگاه جدید هنگ کنگ، پارک مشاغل برلین، مجموعه تسهیلات المپیک در منچستر و قسمت الحاقی آن به موزه ماقبل تاریخ در پرووانس.
۱۹۹۳
وسعت پروژه ها و تعدد قراردادهای بین المللی باعث شد که این شرکت، دفترهایی در شهرهای برلین، فرانکفورت، هنگ کنگ، نایمز و توکیو دایر کند. شرکت معماری سرنورمن فاستر و همکاران در آلمان، در مسابقه طراحی پارلمان جدید برلین برنده شد. از دیگر موفقیت های وی در مسابقات معماری می توان به طرح موزه جنگ در هارتل پول و طرح مجموعه ی نمایشگاهی در لیسبون اشاره کرد.
پروژه ی مرکز هنرهای معاصر در شهر نایمز فرانسه افتتاح شد. این پروژه به دلیل مشکلاتی که برای برگزاری مسابقه
(۱۹۸۳) بوجود آمد، با مدتی تاخیر انجام شد. ولی این مشکلات در ساخت مدرسه ی متوسطه شهر فرژو وجود نداشت. طراحی این مدرسه، در سال ۱۹۹۱ به مسابقه گذاشته شد. انجمن معماران آمریکایی نیز، در همین سال مدال طلای خود را به سر نورمن فاستر اعطا نمود.
موژان مجیدی
" موژان مجیدی"در ۹ ژوئن ۱۹۶۴ در تهران به دنیا آمد. وی تحصیلات آکادمیک خود را در دانشگاه استراتکلاید در انگلستان سپری کرد. مجیدی پس از فارغ التحصیلی به گروه نورمن فاستر و شرکا پیوست. وی در سال ۱۹۹۲ به هنگ کنگ رفت و به عنوان مدیر طراحی فرودگاه بین المللی هنگ کنگ مشغول به کار شد. موژان مجیدی در بازگشت به لندن، مدیر پروژه ورزشگاه ومبلی شد. وی در حاضر در کسوت مدیر اجرایی و قائم مقام نورمن فاستر، مدیریت پروژه های این شرکت بین المللی را بر عهده گرفته و تلاش فراوانی برای پیشبرد اهداف شیطانی معماران ماسون دارد.
اما نکته ای که درخصوص این معمار مشهور، در رسانه های ایرانی کمتر مورد توجه قرار گرفته، دستیار ویژه و به عبارتی، قائم مقام بودن نورمن فاستر می باشد. موژان مجیدی یک معمار ایرانی است که به عنوان نفر دوم، دستِ راست نورمن فاستر مطرح است.
مکاتب و سبکهای معماری معماری اسلامی معماری ماسونی
همه ما توسط سمبلها و اسراری احاطه شده ایم. دانشمندان و متفکرانی که قادر به حس کردن انرژی کلمات و اشیا نبودند تا حدودی فهمیدند که اشیا و احساسات و تفکرات انسانها برهمه اجزای طبیعت تاثیر مستقیم می گذارد..
همه ما توسط سمبلها و اسراری احاطه شده ایم. دانشمندان و متفکرانی که قادر به حس کردن انرژی کلمات و اشیا نبودند تا حدودی فهمیدند که اشیا و احساسات و تفکرات انسانها برهمه اجزای طبیعت تاثیر مستقیم می گذارد و بر طبق همین نکته تمام سمبلهایی که در اطراف ما حک و نقش می شود بر زندگی ما تاثیر می گذارد و دقیقا بر طبق همین نکته است که تمام مکاتب سری و باستانی و فرقه ها می کوشند تا سمبلها و نشانه های خود را در بین تمام اثار شهری جای داده و انها را برروی وسایل شخصی افراد حک کنند.
اسلام مانند تمام ادیان و فرقه ها نمادهایی دارد که اگر این نمادها در بنا یا طراحی ای استفاده شوند،آن بنا جزءِ معماری اسلامی میشود.اغلب این معماری های مشهور در جهان یا در ایرانند،یا توسط هنرمندان و معماران ایرانی طراحی و ساخته شده اند و یا از روی معماری ایرانی تقلید شده اند. حال سوال اینجاست که این نمادها چه کاربردی دارند و نمادهای اسلامی چه چیز هایی اند.اکنون به پاسخ این سوالات و مقایسه نمادهای اسلامی با نمادهای ضد اسلامی می پردازیم.
همان طور که می دانید جهان از انرژی های مثبت و منفی تشکیل شده است و هر چیزی در این جهان میتواند انرژی تولید کند. انرژی های مثبت و منفی همیشه با یکدیگر در نبردند و کمبود هرکدام موجب شکست آن ها شود.جسمی مانند هرم که جزءِ نماد های اصلی فرقه فراماسونری است انرژی منفی تولید می کند.
این ایده که مدل های کوچک هرم این خاصیت ها را دارند، توسط یک نویسنده به نام "بوویس آنتوان" ابدا شد. داستان از آنجا شروع شد که بوویس تصادفا در سفری که به مصر داشت به داخل اتاق فرعون وارد شد. او به طرز شگفت آوری متوجه شدکه زباله هایی که از توریستها به جامانده و جسد حیوانات مرده در این اتاق حفظ شده و به طرز باورنکردنی خشک شده اند و نتیجه گرفت که شاید خاصیت این اتاق و ساختمان هرم باعث این وضعیت شده است. این ایده بوویس، در سال ۱۹۴۹، مورد توجه یک مهندس رادیو به نام"کارل دربال" قرار گرفت. دربال مدلی از هرم با مقوا ساخت و جسد موش مرده در آن قرار داد. جسد بدون این که از بین برود خشک شد.
در حوزة تمدّن اسلامی و شهر اسلامی، پیوند ناگسستنی بین زندگی مادّی و معنوی وجود داشت. پیوندی که امکان جدا افتادگی میان انسان ها، مذهب و تمدّن و شهر را نمی داد. از این رو، مساجد با گنبد و مناره هایش، در خطّ آسمان و نقش های هندسی اش در بافت شهر و قرارگیری اش در مهم ترین مفصل شهری، نه تنها تعادل شهر را برقرار می کردند، بلکه امکان پیوند انسان ها با عوالم ماورایی و نیروهای مثبت و معنوی منتشر را فراهم می آوردند و مجال انتقال و تبادل این نیروهای معنوی و انرژی های مثبت را برای انسان های ساکن در شهر فراهم می ساختند. در واقع، مساجد و ساختار ویژة معماری آنها، تمام شهر و ساکنانش را زیر چتری از نیروهای معنوی و آسمانی قرار داده و به آنها در برابر نیروها و موجودات منفی و شرور، مصونیت می بخشیدند.
عالم مملو از موجودات پیدا و نهان شیطانی و رحمانی است که پیرامون انسان ها را گرفته اند و هر یک به نحوی و از طریقی خواست مثبت یا منفی خود را در صورت های مختلف بر حیات فردی و جمعی انسان ها مستولی می کنند. نیروهای شریر شیطانی و جنّی به عنوان مزاحم و باز دارنده و نیروهای رحمانی و روحانی به عنوان تقویت کننده و مصونیت بخش جوامع انسانی را در سیر و سفر درازش همراهی می کنند. انسان ها به رغم گذشتگان سنّت گرا، نه تنها از این همه غفلت می ورزند بلکه، نادانسته خود را در معرض تشعشعات و میدان عمل و حضور نیروهای شیطانی قرار می دهند.
امّا، در همین نزدیکی ها، درست در سرزمینی که ما آن را نماد پیشرفته ترین نوع از حیات تکنولوژیک می شناسیم و ساکنان آن را منکر همة گفت وگوهای معنوی، ارتباط با عوالم غیبی، سحر و جادو می شناسیم. مردانی پنهان، با آگاهی از همة آنچه که در دایرة تصوّر ما هم نمی آید دست اندر کار حرکتی ظریف و موذیانه اند تا نه تنها انسان ها از ارتباط معنوی و انرژی های روحانی محروم بمانند در عوض، از هر نوع حیله در میدان تشعشع نیروهای شرور و اهریمنی، مقهور آن نیروها و در خدمت آن نیروها درآیند.
هیچ به تخریب تدریجی معماری و بافت های سنّتی شرقی و اسلامی و جایگزین معماری مدرن با اشکال هندسی مدرن اندیشه کرده اید؟
میان اشکال هندسی مقدّس، انرژی ها و نیروهای معنوی و روحانی و معماری رابطة ویژه ای وجود دارد. در هماهنگی میان انسان ها، معماری های خاص و نیروهای معنوی و تقاطع آنها، انسان ها در زیر بارانی از نیروهای معنوی می بالند و از دسترس نیروهای شرور در امان می مانند و به عکس، در میان اشکال هندسی نامقدّس و تقاطع آنها با نیروهای شرور شیطانی، انسان ها نه تنها همة نیروهای مثبت و روحانی را از دست می دهند، بلکه در رگبار وسوسه ها، الهامات و آزارهای نیروهای اهریمنی مستعدّ گناه ، تردید دربارة مقدّسات، نفی باورها و قبول بندگی شیطان و خدمت به نیروهای اهریمنی می شوند. چگونه است که همة ما در صحن و سرای مساجد و زیارتگاه ها و طبیعت احساس آرامش، امنیت و برخورداری معنوی می کنیم؟
چرا ۹۹درصد همة مساجد، زیارتگاه ها و معابد مذهبی شکلی یکسان، گنبدی و بر کشیده شده بر پایه های هشت وجهی ساخته شده اند؟ این امر هیچ ربطی به شرایط اقلیمی و آب و هوایی ندارد. آیا بروز نوعی خشم و عصبانیت، جدال و مرافعه، میل به گناه، حیله و دسیسه در سطح کوچه و خیابان و شهر و در میان پیر و جوان و زن و مرد که دیگر به معمولی ترین عادت و شیوة جاری در میان مردم ما شده، شما را نمی آزارد؟ آیا آسیب پذیری شدید جوانان در شهرهای بزرگ در برابر وسوسه ها شما را به اندیشه وا نمی دارد؟ این واقعه را چگونه تحلیل می کنید؟ آیا نمی توان در کنار این همه تحلیل بی پایة اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رویکردی دیگرگون نیز داشت؟
بی آنکه بدانیم یا بخواهیم، نیروهایی مرموز و نادیدنی، در کار و بار ما وارد شده اند. خود را بر فضای عمومی کوچه ها، خیابان ها و شهرهای ما حاکم ساخته اند و ما از آنها هیچ نمی دانیم. نه تنها ما، معماران و شهرسازان ما هم از آن بی خبرند چه، آنها همچون ما از رابطة میان اشکال هندسی، معماری، نیروهای رحمانی و شیطانی و حیات فردی و اجتماعی انسان ها و حرکات و سکناتشان بی اطّلاع اند. این همه را تنها به کم رنگ شدن آداب و مناسک مذهبی و رفت و آمد به اماکن مذهبی و حتّی نان و خورش نمی توان مربوط دانست.
مردانی پنهان و مأمور، با حیله و دسیسه، فضای پیرامونی و حیات ما را از طرق مختلف آلوده ساخته و ما را در محاصرة نیروهای شیطانی قرار داده اند و ما از آن بی خبریم و به تدریج نیز حلقه های محاصره را تنگ و تنگ تر می سازند.
آنها گونه های خاصّی از احجام و معماری را در گوشه گوشه های شهر و دیار ما برکشیده اند. احجامی خاص که نه تنها محیط پیرامونی ما را از انرژی ها و نیروهای معنوی تهی می سازند، در مقابل از نیروهای شیطانی و اهریمنی نیز آکنده می سازند.
همان طور که ادیان برای هدایت انسان ها در مسیر وحدت و رحمانیت برنامه ریزی کرده و با پیش بینی لازم همة امکان فرهنگی و مادّی را فراهم آورده اند. ائمة کفر، ساحران، جادوگران و شیطان پرستان نیز بیکار ننشسته و برای تأثیرگذاری بر انسان ها و ارسال پیام های شیطانی برنامه ریزی کرده اند. شهرسازی، معماری و احجام خاصّ هندسی مورد نظر آنها، ابزاری هستند برای این تأثیرگذاری.
با این مقدّمة طولانی هیچ پرسیده اید که چرا و از کجا طی هشت و نه سال اخیر و به بهانة ساخت و سازهای مدرن، بخش عمده ای از مراکز تجاری و اداری شهرهای بزرگ و کوچک، شکلی هرمی به خود گرفته اند؟
چرا اماکن مذهبی، در سایه و زیر این اماکن تجاری فرو غلتیده و در انزوا رفته اند؟ چرا در نقاطی خاص بناهایی خاص و جملگی هرمی شکل و البتّه مشرف بر شهرها بر کشیده شده اند؟
شمال، غرب و مرکز تهران و اکثر شهرهای بزرگ مثل مشهد و شیراز در محاصرة این بناهای هرمی شکل اند.
آیا این همه، حادثه و واقعه ای پیش بینی شده نیست؟
به پشت اسکناس یک دلاری آمریکا که توسط فراماسونرها طرّاحی شده بنگرید تا به راز اهرام مصر پی ببرید. حجم های هرمی، ستارة شش گوشه، چشمی در میانة یک مثلث، در زمرة قوی ترین علامات شیطان پرستی هستند که در کنار بسیاری از اعمال و مناسک ماسونی و شیطان پرستی، جاذب نیروهای شرور شیطانی و غلبة آنها بر حالات و احوال مردم می شوند.
برج های تجاری مکه (ابراج البیت)، که در واقع باید «شا خ های شیطان» خوانده شوند، در حالی که سرشار از نمادهای ماسونی میباشند بنای کعبه را به محاصره گرفته اند، کار لرد فاستر، معمار و ماسون نامدار است.
در اوج غفلت ما، کسانی دست در کار آوردند تا در سکوت و خفا، جان مردم شهر را در معرض انرژی ها و تشعشعات نیروهای اهریمنی بیمار و آسیب پذیر کنند. این نیروها در شرایطی عمل می کنند که همة ما حیران و مات سر در پی شناسایی علل بسیاری از ناهنجاری های اخلاقی رایج در میان مردم می گردیم. این واقعه در عموم نقاط جهان اسلام رخ داده است. همة کسانی که به دبی و حتّی عربستان سفر کرده اند این سخن را تأیید می کنند. مجتمع بزرگ تجاری وافی در دبی، دو برج شیطانی در دست ساخت مشرف به صحن بزرگ مسجد الحرام، تنها نمونه هایی از این واقعه اند.
دستی پنهان، جان ما را آماج تیرهای شیطان قرار داده است و ما بی خبر از همه جا از تماشای این همه برج در اقصی نقاط شهر خود در عجب می مانیم و بر سازنده اش درود می فرستیم. باید پرسید چرا این برج ها را مشرف بر اماکن مذهبی مسلمانان ساخته اند؟ چرا مسجد الحرام، چرا مشهد امام رضا(ع)، چرا بر فراز شهر زیارتی شیراز؟ چرا مصلّای بزرگ تهران، چرا مشرف به مسجد جامع ارومیه و صدها چرای بی پاسخ دیگر در این شهرهای بزرگ و بی دروازه.
فن معماری در تشکیلات فراماسونری
عده ای از فراماسون ها معتقدند که زمینه های تشکیل مجامع ماسونی در بین صاحبان فن معماری شکل گرفت و دوره ساختن ساختمان های کاتدرال ها کلیساهای جامع را که سال های بین ۹۰۰ الی ۱۶۰۰ میلادی را در بر می گیرد، دوران رشد این اجتماعات قلمداد می کنند.
آنان مدعی هستند که در اواخر قرن ۱۲ و اوایل قرن ۱۳ میلادی اولین اتحادیه "کارگران بناخانه" در آلمان به وجود آمد. آلمان های متعصب برای ارضای تمایلات مذهبی خود دست به ساخت کلیساهای بزرگی زدند که مستلزم صرف هزینه، زمان و به کارگیری درازمدت هزاران کارگر و هنرمند در کنار یکدیگر بود. کارگران، استاد کاران و معماران قواعد خاصی را در بین خود برای دفاع از منافع یکدیگر برقرار کردند، محل نگهداری وسایل بنایی و گفتگو در مورد مسائل و معضلات حرفه، لژ نامیده می شد. طرفداران این نظریه می گویند که تشکیلات صنفی بنایان در انگلستان در نیمه اول قرن سیزدهم تأسیس شد. با زوال سبک گوتیک در معماری اروپا، تشکیلات بنایان رفته رفته اهمیت خود را از دست داد. برای نجات تشکیلات مذبور از نابودی، در سال ۱۶۰۰ میلادی ورود افراد غیر بنا به لژهای فراماسونری آزاد شد و اولین فرد غیر بنا به نام "جان بوزول" در همین سال وارد تشکیلات بنایان آزاد گردید و به عضویت لژ ادینبورگ پذیرفته شد. به تدریج اشراف انگلستان برای دستیابی به اهداف سودجویانه خود وارد تشکیلات بنایان آزاد شدند. با ورود افراد غیر بنا به تشکیلات مذبور، واژه "ماسون" پذیرفته شده در بین بنایان متداول شد. حریق بزرگ شهر لندن که در ۱۶۶۶ میلادی به وقوع پیوست، باعث تمرکز بنایان از سراسر اروپا در این شهر شد. همین امر باعث رونق گرفتن لژهای فراماسونری گردید.
نورمن فاستر، معمار اعظم فراماسونرها
نورمن فاستر، معمار مشهور بریتانیایی، در حال حاضر به فعالترین معمار فراماسونر تبدیل شده است. وی با ساخت ۲۰۰ ابلیسک در سراسر جهان، رکوردی قابل توجه را برای خود ثبت کرده است. فاستر در سال ۱۹۳۵ میلادی، در شهر منچستر انگلستان بدنیا آمد. به سال ۱۹۵۶ میلادی ، وارد دانشگاه منچستر و به سال ۱۹۶۱ از این دانشگاه فارغ التحصیل شد و در همین سال ، با قبولی در بورسیه تحصیلی انجمن ساختمان سازان، به فلوشیب هنری نائل شد. پس از آن، برای گذراندن دوره دو ساله تخصصی در دانشگاه ییل، به آمریکا رفت. وی در آنجا تحت تأثیر "پل رادولف" و "وینسنت اسکالی" قرار گرفت و در همین زمان با "ریچارد راجرز" که مانند خود او دانشجوی بورسیه بود و "جیمز استرلینگ" که برای مدت کوتاهی در همان مدرسه تدریس می کرد، ملاقات کرد. او به سال ۱۹۶۲ میلادی، از دانشگاه ییل فارغ التحصیل شد و در سال ۱۹۶۳ با همکاری راجرز، گروه طراحی با عنوان "گروه ۴" را در لندن نشکیل داد. او به سال ۱۹۶۷ میلادی، دفتر معماری فاستر و همکاران را تأسیس کرد. به سال ۱۹۸۰ میلادی ،به عضویت انجمن معماران آمریکایی درآمد و در همین سال، دکترای افتخاری دانشگاه آنجلیای شرقی به او اعطاء شد . به سال ۱۹۸۳ میلادی، مدال طلای سلطنتی رشته معماری را از آن خود کرد و به سال ۱۹۸۶ میلادی، مفتخر به دریافت دکترای افتخاری علوم از دانشگاه بت شد. او در سال ۱۹۹۹ میلادی، از طرف ملکه انگلستان، به مقام "سِر" مفتخر شد و در همان سال، بیست و یکمین جایزه صهیونیستی پریتزکر(نوبل معماری) را دریافت کرد.. فاستر بعدها لقب لُرد را نیز دریافت کرد .
حضور نورمن فاستر در شورای راهبردی جایزه معماری بنیاد ضداسلامی آقاخان نیز از فعالیت گسترده این معمار فراماسون در کشورهای مختلف حکایت می کند. فاستر" طراح اصلی پروژه "هویت زدایی از شهر مکه" نیز می باشد. چند سالی است که دولت سعودی در قالب "طرح توسعه مسجد الحرام" اقدام به احداث ساختمان بلندی با نام "ابراج البیت" نموده است . این روند هرچند در راستای رفاه زائران بیت الله الحرام است، ولی باطنی پلید در خود جای داده است که از جمله آن می توان به حذف جمره از نماد شیطان و تبدیل آن به یک دیوار بدون هویت و ساخت برج با نمادهای معماری اُبلیسکی در حریم پیرامونی بیت الله الحرام اشاره داشت. اقدامی که از بزرگترین اهداف فراماسون ها در تقابل با دین و مقدسات مسلمانان است و هر روز پر رنگ تر می شود.
در سال های اخیر و طی تصمیم آل سعود به بازسازی مکه، علاوه بر تخریب هایی که در بافت تاریخی کعبه روی داد و نیز ساخت و سازهای مشکوکی که پیرامون اطراف مسجدالحرام انجام گرفتند، ستون شیطان نیز با یک دیوار جایگزین گردید. طراحی دیوار مراسم رمی جمرات بر عهده نورمن فاستر و همکارانش بود .
نورمن فاستر، در اول ماه ژوئن در شهر منچستر متولد شد.
۱۹۵۳
پس از اتمام دوره متوسطه، به صورت نیمه وقت و به عنوان منشی در تالار شهر منچستر شروع به کار کرد. سپس به خدمت سربازی رفت و در حین خدمت در نیروی هوایی، در زمینه مهندسی الکترونیک مهارت یافت و اطلاعاتی در مورد هواپیما کسب کرد. در نهایت، به دلیل علاقه به هواپیماهای گلایدر به یک خلبان ماهر تبدیل شد.
۱۹۵۵
پس از اتمام دوره دوساله سربازی، در دفتر دو تن از معماران منچستر مشغول به کار شد.
۱۹۵۶
با ثبت نام در دانشگاه معماری منچستر، به فراگیری دروس نسبتا سنتی ( در مقایسه با دروس و و رویکرد های متفاوت در انجمن معماران لندن و مدرسه ی معماری لیورپول ) پرداخت. با این حال، در این سال ها توانست مهارت های منحصر به فردی در زمینه ی فنون ترسیم و ارائه به دست آورد.
۱۹۵۹
در این سال یکی از ترسیم های او به عنوان یک کار درسی، موفق به دریافت مدال نقره ای RIBA شد.
۱۹۶۱
او در این سال دیپلم معماری و مجوز طراحی شهری خود را دریافت کرد. در همطن زمان، مدال هی وود و مدال برنز انجمن معماران منچستر به وی اهدا شد. علاوه بر این، با قبولی در بورسیه ی تحصیلی انجمن ساختمان سازان، به فلاوشیپ هنری نایل شد. پس از آن برای گذراندن دوره دو ساله ی تخصصی در دانشگاه ییل به آمریکا رفت. وی در آنجا تحت تاثیر پل رادولف، سرج چرمایف و وین سنت اسکالی قرار گرفت و در همین زمان با ریچارد راجرز ( که مانند خود او دانشجوی بورسیه بود ) و جیمز استرلینگ ( که برای مدت کوتاهی در همان مدرسه تدریس می کرد ) ملاقات کرد.
۱۹۶۲
فاستر مدرک فوق لیسانس معماری را با موفقیت دریآفت کرد. سپس گردش معماران را از سواحل شرقی ایالات متحده تا کالیفرنیا آغاز کرد و در این سفر، روند توسعه ی معماری مدرن را از فرانک لوید رایت تا چالز آیمز بررسی و دنبال کرد.
۱۹۶۳
پس از بازگشت به انگلستان با همکاری ریچارد راجرز، گروه طراحی " گروه ۴ " را در لندن تشکیل داد. دیگر همکاران آنها در این گروه عبارت بودند از : سور راجرز، همسر ریچارد راجرز، و جورجیا والتون که با راجرز در انجمن معماران لندن تحصیل کرده بود. مدتی بعد، وندی چیزمن ( فارغ التحصیل مدرسه معماری بارتلت دانشگاه لندن که بعدها همسر فاستر شد ) نیز به آنها ملحق شد. البته از همان آغاز، عضویت جورجیا بالتون ( که دفتر اصلی او در هامپ استید بود ) حالتی ظاهری داشت و تاثیر چندانی بر رابطه آنها نداشت.
۱۹۶۴
در این سال با وندی چیزمن ازدواج کرد که ثمره آن، دو فرزند به نام های " تی " و " کال " است.
۱۹۶۶
در این سال به عضویت انجمن معماران سلطنتی انگلستان در آمد.
۱۹۶۷
فاستر همراه با " گروه ۴ " ساختمانی را طراحی کرد که وی را به شهرت جهانی رساند. این ساختمان، کارخانه رلیانس در سوئد بود که آخرین بنای ساخته شده توسط این گروه است زیرا این گروه در همان سال منحل شد. سپس نورمن و وندی فاستر با هدف ایجاد یک مرکز برای طراحی و تحقیقات، دفتر معماری فاستر و همکاران را تاسیس کردند. در این دفتر در مجاورت باغ سلاخخت قرار داشت.
۱۹۶۸
در حین طراحی پروژه تئاتر ساموئل بکت، با ریچارد با کمینیستر فولر آشنا شد که بعد ها، تاثیر عمیقی در اندیشه و کارهای فاستر گذاشت. آشنایی، سر آغازی بود برای دوستی و همکاری طولانی پر ثمری که تا زمان مرگ این استاد آمریکایی ( یعنی سال ۱۹۸۳ ) ادامه داشت.
۱۹۷۱
در این دفتر معماری فاستر و همکاران به طبقه همکف ساختمانی در خیابان فیتزروی ( که فقط چند صد متر از برج اداره پست فاصله داشت ) منتقل شد. تجهیز و طراحی داخلی این دفتر، بستری بود برای بررسی و آزمایش مفاهیم که بعدها هسته اصلی فلسفه کار فاستر را شکل داد.
۱۹۷۴
فاستر به عنوان نایب انجمن معماری انتخاب شد. شرکت او که قبلا با یک شرکت نروژی به نام " شرکت خطوط کشتی رانی فرداولسن " همکاری داشت، دفتری در اوسلو تاسیس کرد و ابتدا کارهایی برای این کار فرمای نروژی انجام داد ؛ سپس با کارفرماهای دیگر در نقاط مختلف کشور همکاری کرد.
۱۹۷۵
در این سال، ساخت دفترهای شرکت بیمه ویلیس، فابروداماس در ایپسوویچ به پایان رسید و این پروژه، شرکت فاستر را به شهرت جهانی رساند.
۱۹۷۸
ساخت مرکزهای هنرهای تجسمی سانز بوری، آغاز مرحله مهم و درخشانی در زندگی حرفه ای او شد. پروژه های ارزشمند دیگری را برای او و همکارانش به ارمغان آورد.
۱۹۷۹
در این سال شرکت بانکداری هنگ کنگ و شانگهای از وی دعوت کرد که همراه شش شرکت بین الملی دیگر، در مسابقه ای محدود با موضوع طراحی دفتر مرکزی این بانک شرکت کند. با انتخاب طرح فاست به عنوان طرح برگزیده، اجرای این پروژه به شرکت وی واگذار شد.
۱۹۸۰
فاستر در این سال به عضویت انجمن معماران آمریکایی در آمد، علاوه بر این، در همین سال دکترای افتخاری دانشگاه انجلیای شرقی به او اعطا شد. در بیست و چهارم ژوئن نیز، در مراسم اهدا مدال طلای سال ۱۹۸۰ به جیمز استرلین سخنرانی کرد.
۱۹۸۱
در این سال با شرکت در مسابقه محدود طراحی ورزشگاه سرپوشیده فراکفورت آمین، جایزه طرح برگزیده را دریافت کرد. در همین زمان، معماری او در یکی از برنامه های مستند هنری BBC معرفی شد و مورد بررسی قرار گرفت.
۱۹۸۲
در این سال، دفتر آنها به خیابان گریند پورتلند و در مجاورت دفتر های شرکت REBA منتقل شد. همچنین به عنوان یکی از اعضای هیئت علمی دانشکده صنعتی هنر لندن انتخاب شد.
۱۹۸۳
در این سال، فاستر بالاترین رتبه این حرفه را از آن خود کرد و " مدال طلای سلطنتی " رشته معماری را دریافت نمود. این مدال، جایزه بین الملی ارزشمندی است که در سال ۱۸۴۸، ملکه ویکتوریا برای پیشرفت حرفه معماری در نظر گرفته بود. در مراسم اهدا این جایزه، با کمینیستر فولر سخنرانی کرد. فاستر در این سال به عضویت دانشگاه سلطنتی در آمد. پس از برگزاری یک مسابقه ی محدود با شرکت گروه منتخب معماران، از فاستر برای طراحی مرکز جدیدی برای BBC در منطقه ی پورتلند دعوت شد. این مرکز در مقابل کلیسای آل سولز اثر جان ناش قرار دارد.
۱۹۸۴
در مسابقه محدودی که شورای شهر نایمز برای طراحی یک مدیاتک و مرکز هنرهای معاصر در آن شهر برگزار کرد، طرح فاستر برنده شد. در همین سال اتحادیه ی بین المللی معماران، جایزه آگوست پره را به وی اهدا کرد.
۱۹۸۶
دانشگاه بت، دکترای افتخاری علوم را به فاستر اعطا نمود. علاوه بر این، وی در مراسم بازگشایی بنای یادبود اریک لیونز در RIBA سخنرانی کرد. در همین سال، دو نمایشگاه مهم از کارهای او برپاشد : یکی در انجمن معماران فرانسه در پاریس ( بازگشایی در ژانویه ) و دیگری در دانشگاه سلطنتی لندن ( بازگشایی در اکتبر ). وی جایزه موسسه طراحی ژاپن را به خود اختصاص داد. شرکت او نیز در همین سال در مسابقه تغییر شکل و بازسازی یک سایت ۴۸ هکتاری در منطقه کینگزکراس در لندن برنده شد. این پروژه، در نوع خود بزرگترین و وسیع ترین طرح شهر سازی در اروپا است و شامل تفکیک طیف وسیعی از عملکردهای مختلف می باشد. از جمله این عملکردها می توان به ایستگاه تونل راه آهن متصل به پارک بزرگ اشاره کرد که اطراف آن از ساختمانهای مسسلامدی و اداری پوشیده شده است. این پروژه و پروژه ی چهارراه پاترنوستر، آغاز مرحله جدیدی از اجرای پروژه هایی در مقیاس شهری بود. در سال بعد، این شرکت طرح های شهری مختلفی برای شهرهای زیر طراحی و اجرا کرد: کمبریج ( ۱۹۸۹ ) ؛ نایمز، کانس و برلین ( ۱۹۹۰ ) ؛ گرینویچ ( ۱۹۹۱ ) ؛ روتردام، لودن شید و یوکوهاما ( ۱۹۹۲ ) ؛ بافت تاریخی چارترس، کورفو و لیسبون (۱۹۹۳ هم اکنون این شرکت در حال انجام پروژه ای برای تغییر شکل و بازسازی قسمت وسیعی از مرکز شهر بارسلون است که مساحت سایت آن بیش از ۲۲۰ هکتار است.
۱۹۸۸
ظرفیت بالای این شرکت باعث شد که بتواند به مجموعه ی وسیعی از برنامه ها و پروژه های کلان مقیاس پاسخگو باشد. یکی از این پروژه ها، برج مخابرات بارسلون است که به منظور آماده سازی شهر برای مسابقات المپیک در نظر گرفته شده است. نمونه های دیگر این پروژه ها، مترو شهر بیلبائو، پل دره گذری در منطقه رنس در فرانسه و ایستگاه زیرزمینی کاناری وارف در لندن ( ۱۹۹۱ ) است.
۱۹۸۹
این مصادف بود با فوت زود هنگام وندی ( همسر نورمن ) که آغازفعالیت حرفه ای نورمن همراه او بود و پس ازهمکاری در" گروه ۴ " ، یکی از موسسان دفتر معماری فاستر و همکاران بود.
۱۹۹۰
سازمان حفاظت از محیط زیست انگلستان، ساختمان شرکت بیمه ویلیس، فابر و داماس در ایپسوویچ ( ۷۴ ۱۹۷۳ ) را جزء ساختمان های ارزشمند ( از نظر تاریخی، معماری و سازگاری با محیط زیست ) اعلام کرد و مدال معتمدین RIBA را به نورمن فاستر اعطا نمود. در همین سال، فاستر عنوان " سر " گرفت. در این زمان، دفتر معماری فاستر و همکاران ( که از این پس دفتر معماری سر نورمن فاستر و همکاران نامیده خواهد شد ) به ساختمان نوسازی در کیلومتر ۲۲ جاده ی هستار در نزدیک تیمز نقل مکان کرد. در این دفتر جدید، تمام عملکرد های گوناگون مربوط به کارگاه ماکت سازی و مصالح، بایگانی پرونده ها، کتابخانه و آرشیو فیلم های ویدئویی و عکس، همگی زیر سقف گرد آمده اند.
۱۹۹۱
دانشگاه معماری فرانسه، به وی مدال افتخار اعطا کرد. در همین سال، چندین پروژه جدید و ارزشمند را به اتمام رساند. از جمله فرودگاه استانزتد، مرکز تلویزیونی آی تی ان، نگارخانه های ساکلر ( که ملکه الیزابت دوم آنها افتتاح کرد) و برج سده در توکیو که همه آنها علاوه بر دریافت جوایز متعدد، مورد ستایش تمام جهان قرار گرفت. در مراسم بازگشایی ساختمان کرسنت وینگ، مرکز هنر های تجسمی سانزبوری نمایشگاهی بر پا کرد که حاصل شش سال فعالیت حرفه ای فاستر را به نمایش گذاشت. در نمایشگاه دو سالانه ونیز، غرفه ی بریتانیا نیز تعدادی از طرح های فاستر و پنج معمار دیگر انگلیسی را به نمایش در آورد.
۱۹۹۲
دانشگاه و موسسه هنر و ادبیات آمریکا در نیویورک، جایزه یادبود آرنولد برونر را به وی اعطا نمود. دانشگاه هامرساید به او دکترای افتخاری داد. برپایی چندین نمایشگاه در شهرهای پاریس، بوردوکس، رنس و آرسن سنان، بر ارزش و اعتبار فاستر در اروپا افزود. در همین سال، وی در چندین مسابقه معماری برنده شد که مهمترین آنها عبارتند از : فرودگاه جدید هنگ کنگ، پارک مشاغل برلین، مجموعه تسهیلات المپیک در منچستر و قسمت الحاقی آن به موزه ماقبل تاریخ در پرووانس.
۱۹۹۳
وسعت پروژه ها و تعدد قراردادهای بین المللی باعث شد که این شرکت، دفترهایی در شهرهای برلین، فرانکفورت، هنگ کنگ، نایمز و توکیو دایر کند. شرکت معماری سرنورمن فاستر و همکاران در آلمان، در مسابقه طراحی پارلمان جدید برلین برنده شد. از دیگر موفقیت های وی در مسابقات معماری می توان به طرح موزه جنگ در هارتل پول و طرح مجموعه ی نمایشگاهی در لیسبون اشاره کرد.
پروژه ی مرکز هنرهای معاصر در شهر نایمز فرانسه افتتاح شد. این پروژه به دلیل مشکلاتی که برای برگزاری مسابقه
(۱۹۸۳) بوجود آمد، با مدتی تاخیر انجام شد. ولی این مشکلات در ساخت مدرسه ی متوسطه شهر فرژو وجود نداشت. طراحی این مدرسه، در سال ۱۹۹۱ به مسابقه گذاشته شد. انجمن معماران آمریکایی نیز، در همین سال مدال طلای خود را به سر نورمن فاستر اعطا نمود.
موژان مجیدی
" موژان مجیدی"در ۹ ژوئن ۱۹۶۴ در تهران به دنیا آمد. وی تحصیلات آکادمیک خود را در دانشگاه استراتکلاید در انگلستان سپری کرد. مجیدی پس از فارغ التحصیلی به گروه نورمن فاستر و شرکا پیوست. وی در سال ۱۹۹۲ به هنگ کنگ رفت و به عنوان مدیر طراحی فرودگاه بین المللی هنگ کنگ مشغول به کار شد. موژان مجیدی در بازگشت به لندن، مدیر پروژه ورزشگاه ومبلی شد. وی در حاضر در کسوت مدیر اجرایی و قائم مقام نورمن فاستر، مدیریت پروژه های این شرکت بین المللی را بر عهده گرفته و تلاش فراوانی برای پیشبرد اهداف شیطانی معماران ماسون دارد.
اما نکته ای که درخصوص این معمار مشهور، در رسانه های ایرانی کمتر مورد توجه قرار گرفته، دستیار ویژه و به عبارتی، قائم مقام بودن نورمن فاستر می باشد. موژان مجیدی یک معمار ایرانی است که به عنوان نفر دوم، دستِ راست نورمن فاستر مطرح است.
فرهاد بنازاده
فهرست منابع و مآخذ نوشتاری و اینترنتی:
۱- دیتریش هوف ؛ گنبدها در۶۱۴۷۲;معماری اسلامی ، ترجمه کرامت الله افسر، انتشارات جهاد دانشگاهی
۲- دکتر سید حسین نصر ؛ هنر و معنویت اسلامی ، تهران ، دفتر مطالعات دینی هنر
۳- دکتر حبیب الله آیت اللهی، هنر چیست،۶۱۴۷۲;مرکز نشر فرهنگی رجاء
۴- دکتر غلامرضا اعوانی ؛ حکمت و هنر معنوی ، تهران ، انتشارات گروس
۵- محمد مددپور ، حکمت معنوی و ساحت هنر ، تهران ، انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی
۶- علم در اسلام، سید حسین نصر
۷- مقاله دین , فرهنگ و هنر، نوشته گلایل پژند
۸- مبانی عرفانی هنر و معماری اسلامی، حسن بلخاری
۹- علیرضا باوندیان، باشگاه اندیشه، مقاله معماری اسلامی؛ ماوای معنا
۱۰- مجله تاریخ معاصر ایران، زمستان ۱۳۸۳ - شماره ۳۲
۱۱- اسماعیل شفیعی سروستانی منبع: سایت رادیو معارف
http://forum.bidari-andishe.ir/thread-۳۸۵.html
http://pouryafergheha.persianblog.ir/post/۶۳/
www.adyannet.com/news/۹۰۸
http://karma-rebirth.blogfa.com/post-۴۳.aspx
www.memarbook.com/portal/f۱۴۳
www.azfun.ir
www.۵۹۸.ir/fa/news/۹۵۲۳۸
http://masoonkosh.blogfa.com/post-۵۲.aspx
www.mashreghnews.ir/fa/news/۲۲۹۹۵۱
http://architect.nemoneh.com/mag/paper۰۰۰۹.asp
http://masonsworld.blogfa.com/post
فهرست منابع و مآخذ نوشتاری و اینترنتی:
۱- دیتریش هوف ؛ گنبدها در۶۱۴۷۲;معماری اسلامی ، ترجمه کرامت الله افسر، انتشارات جهاد دانشگاهی
۲- دکتر سید حسین نصر ؛ هنر و معنویت اسلامی ، تهران ، دفتر مطالعات دینی هنر
۳- دکتر حبیب الله آیت اللهی، هنر چیست،۶۱۴۷۲;مرکز نشر فرهنگی رجاء
۴- دکتر غلامرضا اعوانی ؛ حکمت و هنر معنوی ، تهران ، انتشارات گروس
۵- محمد مددپور ، حکمت معنوی و ساحت هنر ، تهران ، انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی
۶- علم در اسلام، سید حسین نصر
۷- مقاله دین , فرهنگ و هنر، نوشته گلایل پژند
۸- مبانی عرفانی هنر و معماری اسلامی، حسن بلخاری
۹- علیرضا باوندیان، باشگاه اندیشه، مقاله معماری اسلامی؛ ماوای معنا
۱۰- مجله تاریخ معاصر ایران، زمستان ۱۳۸۳ - شماره ۳۲
۱۱- اسماعیل شفیعی سروستانی منبع: سایت رادیو معارف
http://forum.bidari-andishe.ir/thread-۳۸۵.html
http://pouryafergheha.persianblog.ir/post/۶۳/
www.adyannet.com/news/۹۰۸
http://karma-rebirth.blogfa.com/post-۴۳.aspx
www.memarbook.com/portal/f۱۴۳
www.azfun.ir
www.۵۹۸.ir/fa/news/۹۵۲۳۸
http://masoonkosh.blogfa.com/post-۵۲.aspx
www.mashreghnews.ir/fa/news/۲۲۹۹۵۱
http://architect.nemoneh.com/mag/paper۰۰۰۹.asp
http://masonsworld.blogfa.com/post
مکاتب و سبکهای معماری معماری اسلامی معماری ماسونی
همه ما توسط سمبلها و اسراری احاطه شده ایم. دانشمندان و متفکرانی که قادر به حس کردن انرژی کلمات و اشیا نبودند تا حدودی فهمیدند که اشیا و احساسات و تفکرات انسانها برهمه اجزای طبیعت تاثیر مستقیم می گذارد..
همه ما توسط سمبلها و اسراری احاطه شده ایم. دانشمندان و متفکرانی که قادر به حس کردن انرژی کلمات و اشیا نبودند تا حدودی فهمیدند که اشیا و احساسات و تفکرات انسانها برهمه اجزای طبیعت تاثیر مستقیم می گذارد و بر طبق همین نکته تمام سمبلهایی که در اطراف ما حک و نقش می شود بر زندگی ما تاثیر می گذارد و دقیقا بر طبق همین نکته است که تمام مکاتب سری و باستانی و فرقه ها می کوشند تا سمبلها و نشانه های خود را در بین تمام اثار شهری جای داده و انها را برروی وسایل شخصی افراد حک کنند.
اسلام مانند تمام ادیان و فرقه ها نمادهایی دارد که اگر این نمادها در بنا یا طراحی ای استفاده شوند،آن بنا جزءِ معماری اسلامی میشود.اغلب این معماری های مشهور در جهان یا در ایرانند،یا توسط هنرمندان و معماران ایرانی طراحی و ساخته شده اند و یا از روی معماری ایرانی تقلید شده اند. حال سوال اینجاست که این نمادها چه کاربردی دارند و نمادهای اسلامی چه چیز هایی اند.اکنون به پاسخ این سوالات و مقایسه نمادهای اسلامی با نمادهای ضد اسلامی می پردازیم.
همان طور که می دانید جهان از انرژی های مثبت و منفی تشکیل شده است و هر چیزی در این جهان میتواند انرژی تولید کند. انرژی های مثبت و منفی همیشه با یکدیگر در نبردند و کمبود هرکدام موجب شکست آن ها شود.جسمی مانند هرم که جزءِ نماد های اصلی فرقه فراماسونری است انرژی منفی تولید می کند.
این ایده که مدل های کوچک هرم این خاصیت ها را دارند، توسط یک نویسنده به نام "بوویس آنتوان" ابدا شد. داستان از آنجا شروع شد که بوویس تصادفا در سفری که به مصر داشت به داخل اتاق فرعون وارد شد. او به طرز شگفت آوری متوجه شدکه زباله هایی که از توریستها به جامانده و جسد حیوانات مرده در این اتاق حفظ شده و به طرز باورنکردنی خشک شده اند و نتیجه گرفت که شاید خاصیت این اتاق و ساختمان هرم باعث این وضعیت شده است. این ایده بوویس، در سال ۱۹۴۹، مورد توجه یک مهندس رادیو به نام"کارل دربال" قرار گرفت. دربال مدلی از هرم با مقوا ساخت و جسد موش مرده در آن قرار داد. جسد بدون این که از بین برود خشک شد.
آخرین ویرایش: