• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

تو را دوست مي دارم

ERFAN

کاربر ويژه
I-Love-U.jpg


تو را به جاي همه روزگاراني كه نمي زيسته ام دوست مي دارم
براي خاطر عطر گستره ي بي كران و براي خاطر عطر نان گرم
براي خاطر برفي كه آب مي شود، براي خاطر نخستين گل
براي خاطر جانوران پاكي كه آدمي نمي رماندشان
تورا براي خاطر دوست داشتن دوست مي دارم


جز تو، كه مرا منعكس تواند كرد؟ من خود خويشتن را بس اندك مي بينم.
بي تو جز گستره يي بي كرانه نمي بينم
ميان گذشته و امروز.
از جدار آينه‌ي خويش گذشتن نتوانستم
مي بايست تا زنده‌گي را لغت به لغت فرا گيرم
راست از آن گونه كه لغت به لغت از يادش مي برند.
تو را دوست مي دارم براي خاطر فرزانه‌گي ات كه از آن من نيست
تو را به خاطر سلامت
به رغم همه آن چيزها كه به جز وهمي نيست دوست مي دارم
براي خاطر اين قلب جاوداني كه بازش نمي دارند
تو مي پنداري كه شكي، حال آنكه به جز دليل نيستي
تو همان آفتاب بزرگي كه در سر من بالا مي رود
بدان هنگام كه از خويشتن در اطمينانم.
 

یگانه جان

متخصص بخش ادبیات
"دوستت دارم "را
من دلاویز ترین شعر جهان یافته ام.
این گل سرخ من است.
دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق،
که بری خانه دشمن،
که فشانی بر دوست،
راز خوشبختی هرکس به پراکندن اوست....
 

Tasnim

New member
بغض نکن گریه نکن . اگرچه غم کشیده ای .

برای من فقط بگو، خواب بدی که دیده ای .

اگر که اعتماد تو،به دست این و آن کم است

تکیه بده به شانه ام ، که مثل صخره محکم است

به پای صحبتم نشین ،

فقط ترانه گوش کن .جام به جام من بزن

جان مرا تو نوش کن .تو را به شعر می کشم ،

چو واژه پیش می روی . مرگ فرا نمی رسد ،

تو تازه خلق می شوی

.تو در شب تولدم ،به شعله فوت می کنی

به چشم من که می رسی ،فقط سکوت می کنی

اگر کسی در دل توست ، بگو کنار می روم .

گناه کن به جای تو ، بر سر دار می روم .
 

ناهید

متخصص بخش
rezapishro021.jpg

نیستش
نمی دونم کجاست
چه می کنه
ولی می دونم که ندارمش
هیچ وقت نخواستم که تو رو با چشمات به یاد بیارم
نمی خواستم که تو رو تو گم ترین آرزوهام ببینم

نمی خواستم که بی تو به دیوارها بگم هنوزم دوست دارم
آخه تو هول و لای پریشونیهام تو رو نداشتم

تو گیرو داره ای بابا دل تو هیچ حاله و خوش
ای بی مروت

دیگه دلی میمونه که جون دل کبوتر بتابه
که با شما از جون زندگیش بگه
بگه که هنوز زندست

اگه صدا صدای منه
نفس اگه نفس تو
بذار که اون خوش غیرتاش بدونن
که دل
دیگه دل نیست
دیگه دل نمیشه
نه دیگه این واسه ما دل نمیشه
 

ERFAN

کاربر ويژه
تو را دوست میدارم برای داشتن تمام ناداشته هایم
تو را دوست میدارم برای یافتن تمام نایافته هایم
تو را دوست میدارم برای یافتن محرمی برای گفتن تمام ناگفته هایم
تو را دوست میدارم برای داشتن مرهمی برای تسکین تمام درد هایم
تو را دوست میدارم بخاطر عظمت نگاهت
تو را دوست میدارم بخاطر بهت معنی دار نگاهت و چشمانت که زیبا می نگرند.

گاهی فکر می کنم چگونه می توانم چون تویی را دوست بدارم که اینچنین با شکوهی !
مرا به خاطر عشقم ملامت مکن که اختیاری در کار نیست
چگونه می توانم چون تویی را دوست نداشته باشم که این چنینی با شکوهی !
تو را دوست می دارم
جون شایسته عشقی
ولی اینها دلیل عشق من نیست
تو را دوست می دارم ولی نمی دانم چرا
تو را دوست می دارم چون که دوستت دارم



و از تو میخوام مرا به خاطر عظمت عشقتم دوست داشته باشی

 

یگانه جان

متخصص بخش ادبیات
دوستت دارم اما نه به اندازه ي بارون ، چون يه روز بند مياد .
دوستت دارم اما نه به اندازه ي برف ، چون يه روز آب مي شه .
دوستت دارم اما نه به اندازه ي گل ، چون يه روز پژمرده مي شه .
دوستت دارم به اندازه ي دنيا ، چون هيچ وقت تموم نمي شه
 

یگانه جان

متخصص بخش ادبیات
نخ به نخ خاطراتت را می ریسم تار یاد و پود یادگاری

هر دو در هم گره خورده اند و خاطره بافته اند در دل سردم
و تو بند بند خاطره را با من پیوند دادی شکفته تر از هر لبخند

رنگین تر آرزوهای رنگی پشت شیشه و سرد تر و بی روح تر از آسمان بی ستاره

چه آهسته غروب رفتنت از اشکهای ترنج تر می شود
و چه آهسته من تو را گم می کنم در پشت برفهای تاریک رفتن

و تو فاصله فاصله با مشت هایت برف می ریزی بر روی چشم هایم

چشمهایی که انتظار آمدنت را بوسه میزد
تو من را در من خلاصه کردی و من را در هرگز....
 

ERFAN

کاربر ويژه
127841271923.jpg




ع : عشق منی

ش : شاه منی

ق : قلب منی

باران را دوست دارم چون بوی تو رو دارد

گل را دوست دارم چون لطافت تو رو دارد

دریا را دوست دارم چون وسعت نگاه چشمان تو رو دارد

ماه را دوست دارم چون زیبایی تو رو دارد .

خورشید را دوست دارم چون ذره ای از گرمای عشق تو رو دارد

شب را دوست دارم چون لحظه یکی شدن دلهاست.

سکوت را دوست دارم چون در این لحظه ها فقط به تو می اندیشم

زندگی و خوشبختی را دوست دارم چون تو تنها بهانه اش هستی .

قبلم را رو دوست دارم چون امانتی توست .

انتظار رو دوست دارم چون میدانم انتظار معنی وسیعی در جریان عشق است .

بلور را دوست دارم چون از جنس توست .

چشمه را دوست دارم چون به زلالی چشمان توست .

نگاهت و چشمت را دوست دارم چون مرا در خود غرق می کند .

کویر را دوست دارم چون میخواهم در بیابان به شوق تو دیوانه شوم

قاصدک را دوست میدارم چون هر شب پیام تو برایم می آورد .

خدا را دوست دارم چون تو رو با من آشنا کرد .

ایمان رو دوست دارم چون لازمه عشق است .



و در آخر :

تو رو دوست دارم تا آخرین نفس

 
آخرین ویرایش:

ERFAN

کاربر ويژه
دوستت دارم چون تنهاترین ستاره زندگی منی دوستت دارم چون تنهاترین مصراع شعر منی
دوستت دارم چون تنهاترین فکر تنهایی منی
دوستت دارم چون زیباترین لحظات زندگی منی
دوستت دارم چون زیباترین رویای خواب منی
دوستت دارم چون زیباترین خاطرات منی
دوستت دارم چون به یک نگاه عشق منی
دوستت دارم چون دوستت دارم

 

یگانه جان

متخصص بخش ادبیات
دوستت دارم...
مهم نیست که تو به چه فکر میکنی وقتی که
لب پنجره ی اتاق کوچکت نشسته ای و فکر میکنی...
تو زیباییی..
موهایت وقتی که باد با آنها بازی میکند
قلب من پرواز می کند...
وقتی گونه هایت از سردی هوا قرمز میشوند
دنیای من رنگ رنگ میشود...
دوستت دارم...
حتی اگر تو هیچ وقت ندانی...
 

یگانه جان

متخصص بخش ادبیات
در نياور ،
اشك آسمان را . . .
غنچه لبانم ،
بدون باران هم ، مي شكفد
در آغوشم ، سحر باش
بكش دستي ،
بر شب گيسوان ام . . .
اندامم
پا به ماه ، شبنم است . . .
 

یگانه جان

متخصص بخش ادبیات
تو را گم کرده ام امروز

و حالا لحظه ها با من

گرفتار سکوتی سرد و سنگینند

و چشمانم .........

که تا دیروز به عشقت می درخشیدند

نمی دانی چه غمگیند
 

یگانه جان

متخصص بخش ادبیات
لحظه های عاشقانه هستی به انتهای راه رسید و یاس در فکر چیدن تک شمیم آشنایی دل های ماست.

لحظه های شیرین و تلخ راه را با تو گذراندم هر چند که صباحی بیش نبود اما احساس می کنم که تمام زندگی ام را در بر می گرفت.


عشق را با نام تو آغاز کردم وحال عطشان تر از همیشه تو را وعشق تو را به آغوش سرد حسرت می سپارم.
ای کاش قدم هایم در امتداد جاده عشق تو چنین محکم و قامتم چنین استوار نبود که اگر می دانستم چنین لحظه ای در نبض جاده مخفیست

هرگز قدم از قدم بر نمی داشتم و با اولین ترک که بر روی قلبم می نشست باز می گشتم تا چنین مانند گردبادی از هجر تو در خود نپیچم و

استوار بمانم.


فریادرسی نیست .


آری لحظه ها می گذرندوثانیه ها پی در پی نوید باران اشک را بر گونه های نمناک سرنوشت می دهند.


اینک می دانی که تو را دوست دارم.

 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
تو را دوست می دارم
تو را دوست می دارم به سان هیچ دوست داشتنی
تو را دوست می دارم به از جان خویشتنی
تو را دارم و دوست می دارم
تا که باشم و تو را داشته باشم
تو را دوست می دارم که باشد
که او را بتوان دوست داشتنی
تو را دوست می دارم که
دوست داشتنی ترین جلوه ی او در دوست داشتنی
تو را می خواهم و می خوانم او را
که بداند مرا لیاقت این دوست داشتنی
تو را دوست می دارم و دوست می دارم که آیا
تو را در خور این دوست داشتنی؟
 
بالا