• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

تک بیت های بسیار زیبا و آموزنده از بزرگان شعر فارسی

ناهید

متخصص بخش
تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است / ذات بد نیکو نگردد گر چه بنیادش بد است

گرچه میدانم نمی آئی ولی هردم زشوق / سوی در می آیم و هر سو نگاهی می کنم






خنده ام می بینی و از گریه دل غافلی / خانه ما از درون ابر است و بیرون آفتاب

چنان در قید مهرت پای بندم / که گوئی آهوئی سر در کمندم

هفت شهر عشق را عطار گشت / ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم

آسمان در کشتی عمرم کند دائم دو کار / وقت شادی بادبانی وقت اندوه لنگری

من از چشمان خویش آموختم رسم محبت را / که هر عضوی به درد آید به جایش دیده می گرید

اشک را گفتم چرا می ریزی ای دیوانه گفت / روزن امیدی از این گوشه پیدا کرده ام

در حسن دو چیز است بلای دل و دیده / چشم سیه و گوشه ی ابروی کشیده

موی سپید را فلکم رایگان نداد / این رشته را به نقد جوانی خریده ام

پشه از شب زنده داری خون مردم می مکد / زینهار اندیشه کن از مردم شب زنده دار

مرا به سبزی دیدار خویش مهمان کن/ که بند بند وجودم اسیر پائیز است

زاحمد تا احد یک میم فرق است / همه عالم در این یک میم غرق است

اگر از کمند عشقت بروم کجا گریزم/ که خلاص بی تو بند است و حیات بی تو زندان


چه خوش صید دلمکردی بنازم چشم مستت را / که کس آهوی وحشی را از این خوشتر نمی گیرد

پیوسته است سلسله موجها به هم / خود را شکست آن که دل ما شکسته است

خسرو از بس خواب شیرین دیده است/ پلک های او به هم چسبیده است

چوب را چون بشکنی گوید تراق / این تراق از بهر چیست بهر فراق

عقل پرسید که دشوارتر از مردن چیست؟ / عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است

یک عمر گنه کردم و شرمنده که در حشر / شایان گذشت تو مرا نیست گناهی

درشیون جنین گه زادن تاملیست / پیداست متن نامه ز عنوان زندگی

پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت / نا خلف باشم اگر من به جوئی نفروشم

من از بیقدری خار سر دیوار دانستم که ناکس کس نمی گردد از این بالا نشینی ها

تو گرانمایه ترین تصویری / من اگر قاب تو باشم کافیست

گرگ اجل یکایک از این گله می برد / این گله را ببین که چه آسوده می چرد

زندگی زیباست ای زیبا پسند / زیبه اندیشان به زیبائی رسند

همه عیب خلق گفتن نه مروت است و مردی / نگهی به خویشتن کن که تو هم گناه کردی

هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد / بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد

جوانی کجائی که یادت به خیر / به پیری رسیدیم در این کهنه دیر

پیکر تراش پیرم و با تیشه خیال/ یک شب تو را ز مرمر شعر افریده ام

دانی که چرا راز نهان با تو نگویم / طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
 

ناهید

متخصص بخش


گر هنری داری و هفتاد عیب / دوست نبیند مگر آن یک هنر

اندازه نگه دار که اندازه نکوست/ هم لایق دشمن است و هم لایق دوست

از آن خوانند آرش را کمانگیر / که از ساری به مرو انداخت یک تیر

اگر از شوق پریدن شده ای بی تب و تاب / پر پرواز کتاب است کتاب است کتاب

بسیار زدلتنگی خود غنچه غمین است / غافل که شکفتن نفس باز پسین است

بر درخت زنده بی برگی چه غم / وای بر احوال برگ بی درخت

گفتی شتاب رفتن من از برای توست / آهسته تر برو که دلم زیر پای توست

تو را برای وفای تو دوست میدارم / وگرنه دلبر پیمان شکن فراوان است

زلیخا گفتن و یوسف شنیدن / شنیدن کی بود مانند دیدن

زلیخا مرد از این حسرت که یوسف گشت زندانی / چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی

در این درگه که گه گه که که و که که شود ناگه / مشو غره به امروزت که از فردا نه ای آگه

گر بر سر آنی که زما چهره بپوشی/ گیسو به رخ افکن که نقابی به از این نیست

آسمان بوی اجابت می دهد/ بس که قندیل دعا آویخته است

به دل نقش خیال خفتنش بر سینه چون بندم ؟ /تپیدن های دل ترسم کند از خواب بیدارش

لبخند تو را چند صباحیست ندیدم /یک بار دگر خانه ات آباد بگو سیب

بگذشته و آینده دریغ و هوس است /عمری که شنیده ای همین یک نفس است

مرو راهی که پایت را ببندند/ مکن کاری که هوشیاران بخندند

دلم پر آتش و چشمم پر آب شد هر دو/ دو خانه وقف تو کردم خراب شد هر دو

قاصد ادای نامه تواند نه عرض شوق/ حیف از زبان که بال کبوتر نمی شود



نمی گویم فراموشم مکن گاهی به یاد آور /رفیقی را که می دانی نخواهی رفت از یادش

تو باز حسن پراندی و من کبوتر دل/ کبوتری که رود سوی باز ناید باز

این که دائم می کشم با خود نپنداری تن است/ گور گردان است و در آن آرزوهای من است

گویند مردمان غم دیوانگان خورند / دیوانه هم شدیم و غم ما کسی نخورد

شمع را باید از این خانه برون بردن و کشتن / تا که همسایه ندان که تو در خانه مائی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی

تاپیک از بخش ادبیات ایران به زیربخش شعر سنتی منتقل شد.

 
بالا