آدمها دیگر برای سر درآوردن از چیزها وقت ندارند. همه چیز را همین جور حاضر آماده از دكانها می خرند.
اما چون دكانی نیست كه دوست معامله كند ، آدمها مانده اند بی دوست...
.
تنها بچه ها هستند كه می دانند پیِ چه می گردند. بچه ها هستند كه كلی وقت صرف یك عروسك پارچه ای می كنند و عروسك برایشان آنقدر اهمیت پیدا می كند كه اگر یكی آن را از آنها كش برود می زنند زیر گریه.