[FONT=Tahoma]...
baroon متخصص بخش ادبیات 2011 , November 10 #1 مردی، حلوافروش را گفت که کمی حلوایم به نسیه ده. حلوافروش گفت: بچش، حلوای نیکی است. گفت: من به قضای رمضان سال پیش روزه دارم. حلوافروش گفت: پناه بر خدا! من چون با تو معامله کنم؟ تو قرض خدا را سالی به دیگر سال عقب اندازی، با من چه خواهی کرد؟ *** چون = چگونه آخرین ویرایش: 2011 , November 12
مردی، حلوافروش را گفت که کمی حلوایم به نسیه ده. حلوافروش گفت: بچش، حلوای نیکی است. گفت: من به قضای رمضان سال پیش روزه دارم. حلوافروش گفت: پناه بر خدا! من چون با تو معامله کنم؟ تو قرض خدا را سالی به دیگر سال عقب اندازی، با من چه خواهی کرد؟ *** چون = چگونه