• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

خردمند بزرگ عمر خیام

rahnama

پدر ایران انجمن
حکیم عمر خیام (خیامی) در سال 439 هجری (1048 میلادی) در شهر نیشابور و در زمانی به دنیا آمد که ترکان سلجوقیان بر خراسان، ناحیه ای وسیع در شرق ایران، تسلط داشتند. وی در زادگاه خویش به آموختن علم پرداخت و نزد عالمان و استادان برجسته آن شهر از جمله امام موفق نیشابوری علوم زمانه خویش را فراگرفت و چنانکه گفته اند بسیار جوان بود که در فلسفه و ریاضیات تبحر یافت.

تلاشها
خیام در سال 461 هجری به قصد سمرقند، نیشابور را ترک کرد و در آنجا تحت حمایت ابوطاهر عبدالرحمن بن احمد , قاضی القضات سمرقند اثربرجسته خودرادر جبر تألیف کرد. خیام سپس به اصفهان رفت و مدت 18 سال در آنجا اقامت گزید و با حمایت ملک شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک، به همراه جمعی از دانشمندان و ریاضیدانان معروف زمانه خود، در رصد خانه ای که به دستور ملکشاه تأسیس شده بود، به انجام تحقیقات نجومی پرداخت. حاصل این تحقیقات اصلاح تقویم رایج در آن زمان و تنظیم تقویم جلالی (لقب سلطان ملکشاه سلجوقی) بود. در تقویم جلالی، سال شمسی تقریباً برابر با 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 45 ثانیه است. سال دوازده ماه دارد 6 ماه نخست هر ماه 31 روز و 5 ماه بعد هر ماه 30 روز و ماه آخر 29 روز است هر چهارسال، یکسال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن 30 روز است و آن سال 366 روز است هر چهار سال، یکسال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن 30 روز است و آن سال 366 روز می شود در تقویم جلالی هر پنج هزار سال یک روز اختلاف زمان وجود دارد در صورتیکه در تقویم گریگوری هر ده هزار سال سه روز اشتباه دارد.

بازگشت به خراسان
بعد از کشته شدن نظام الملک و سپس ملکشاه، در میان فرزندان ملکشاه بر سر تصاحب سلطنت اختلاف افتاد. به دلیل آشوب ها و درگیری های ناشی از این امر، مسائل علمی و فرهنگی که قبلا از اهمیت خاصی برخوردار بود به فراموشی سپرده شد. عدم توجه به امور علمی و دانشمندان و رصدخانه، خیام را بر آن داشت که اصفهان را به قصد خراسان ترک کند. وی باقی عمر خویش را در شهرهای مهم خراسان به ویژه نیشابور و مرو که پایتخت فرمانروائی سنجر (پسر سوم ملکشاه) بود، گذراند. در آن زمان مرو یکی از مراکز مهم علمی و فرهنگی دنیا به شمار می رفت و دانشمندان زیادی در آن حضور داشتند. بیشتر کارهای علمی خیام پس از مراجعت از اصفهان در این شهر جامه عمل به خود گرفت.
 

rahnama

پدر ایران انجمن
خیام و علم ریاضیات
دستاوردهای علمی خیام برای جامعه بشری متعدد و بسیار درخور توجه بوده است. وی برای نخستین بار در تاریخ ریاضی به نحو تحسین برانگیزی معادله های درجه اول تا سوم را دسته بندی کرد، و سپس با استفاده از ترسیمات هندسی مبتنی بر مقاطع مخروطی توانست برای تمامی آنها راه حلی کلی ارائه کند. وی برای معادله های درجه دوم هم از راه حلی هندسی و هم از راه حل عددی استفاده کرد، اما برای معادلات درجه سوم تنها ترسیمات هندسی را به کار برد؛ و بدین ترتیب توانست برای اغلب آنها راه حلی بیابد و در مواردی امکان وجود دو جواب را بررسی کند. اشکال کار در این بود که به دلیل تعریف نشدن اعداد منفی در آن زمان، خیام به جوابهای منفی معادله توجه نمی کرد و به سادگی از کنار امکان وجود سه جواب برای معادله درجه سوم رد می شد. با این همه تقریبا چهار قرن قبل از دکارت توانست به یکی از مهمترین دستاوردهای بشری در تاریخ جبر بلکه علوم دست یابد و راه حلی را که دکارت بعدها (به صورت کاملتر) بیان کرد، پیش نهد. خیام همچنین توانست با موفقیت تعریف عدد را به عنوان کمیتی پیوسته به دست دهد و در واقع برای نخستین بار عدد مثبت حقیقی را تعریف کند و سرانجام به این حکم برسد که هیچ کمیتی، مرکب از جزء های تقسیم ناپذیر نیست و از نظر ریاضی، می توان هر مقداری را به بی نهایت بخش تقسیم کرد. همچنین خیام ضمن جستجوی راهی برای اثبات "اصل توازی" (اصل پنجم مقاله اول اصول اقلیدس) در کتاب شرح ما اشکل من مصادرات کتاب اقلیدس (شرح اصول مشکل آفرین کتاب اقلیدس)، مبتکر مفهوم عمیقی در هندسه شد. در تلاش برای اثبات این اصل، خیام گزاره هایی را بیان کرد که کاملا مطابق گزاره هایی بود که چند قرن بعد توسط والیس و ساکری ریاضیدانان اروپایی بیان شد و راه را برای ظهور هندسه های نااقلیدسی در قرن نوزدهم هموار کرد. بسیاری را عقیده بر این است که مثلث حسابی پاسکال را باید مثلث حسابی خیام نامید و برخی پا را از این هم فراتر گذاشتند و معتقدند، دو جمله ای نیوتن را باید دو جمله ای خیام نامید. البته گفته می شودبیشتر از این دستور نیوتن و قانون تشکیل ضریب بسط دو جمله ای را چه جمشید کاشانی و چه نصیرالدین توسی ضمن بررسی قانون های مربوط به ریشه گرفتن از عددها آورده اند.
 

rahnama

پدر ایران انجمن
خیام و علوم دیگر
استعداد شگرف خیام سبب شد که وی در زمینه های دیگری از دانش بشری نیز دستاوردهایی داشته باشد. از وی رساله های کوتاهی در زمینه هایی چون مکانیک، هیدرواستاتیک، هواشناسی، نظریه موسیقی و غیره نیز بر جای مانده است. اخیراً نیز تحقیقاتی در مورد فعالیت خیام در زمینه هندسه تزئینی انجام شده است که ارتباط او را با ساخت گنبد شمالی مسجد جامع اصفهان تأئید می کند. تاریخنگاران و دانشمندان هم عصر خیام و کسانی که پس از او آمدند جملگی بر استادی وی در فلسفه اذعان داشته اند، تا آنجا که گاه وی را حکیم دوران و ابن سینای زمان شمرده اند. آثار فلسفی موجود خیام به چند رساله کوتاه اما عمیق و پربار محدود می شود. آخرین رساله فلسفی خیام مبین گرایش های عرفانی اوست. اما گذشته از همه اینها، بیشترین شهرت خیام در طی دو قرن اخیر در جهان به دلیل رباعیات اوست که نخستین بار توسط فیتزجرالد به انگلیسی ترجمه و در دسترس جهانیان قرار گرفت و نام او را در ردیف چهار شاعر بزرگ جهان یعنی هومر، شکسپیر، دانته و گوته قرار داد. رباعیات خیام به دلیل ترجمه بسیار آزاد (و گاه اشتباه) از شعر او موجب سوء تعبیرهای بعضاً غیر قابل قبولی از شخصیت وی شده است. این رباعیات بحث و اختلاف نظر میان تحلیلگران اندیشه خیام را شدت بخشیده است. برخی برای بیان اندیشه او تنها به ظاهر رباعیات او بسنده می کنند، در حالی که برخی دیگر بر این اعتقادند که اندیشه های واقعی خیام عمیق تر از آن است که صرفا با تفسیر ظاهری شعر او قابل بیان باشد. خیام پس از عمری پربار سرانجام در سال 517 هجری (طبق گفته اغلب منابع) در موطن خویش نیشابور درگذشت و با مرگ او یکی از درخشان ترین صفحات تاریخ اندیشه در ایران بسته شد.
 

laptapiran.com

کاربر ويژه
من عاشق این رباعی خیام هستم

قومی متفکرند در مذهب و دین / قومی به گمان فتاده در راه یقین

میترسم از انکه بانگ اید روزی / که ای بیخبران راه نه ان است نه این
 

laptapiran.com

کاربر ويژه
افسانه‌هایی چند پیرامون خیام وجود دارد. یکی از این افسانه‌ها از این قرار است که خیام می‌خواست باده بنوشد ولی بادی وزید و کوزه میش را شکست. پس خیام چنین سرود:

ابریق می مرا شکستی، ربیبر من در عیش را ببستی، ربی
من مِی خورم و تو می‌کنی بدمستیخاکم به دهن مگر که مستی، ربی
پس چون این شعر کفرآمیز را گفت خدا روی وی را سیاه کرد. پس خیام پشیمان شد و برای پوزش از خدا این بیت را سرود:
ناکرده گنه در این جهان کیست بگو!آن کس که گنه نکرد چون زیست بگو!
من بد کنم و تو بد مکافات دهیپس فرق میان من و تو چیست بگو!
و چون اینگونه از خداوند پوزش خواست رویش دوباره سفید شد. البته جدا از افسانه‌ها در اینکه این دو رباعی بالا از خیام باشند جای شک است.

[h=3]ای رفته و باز آمده بل هم گشته در افسانه‌ای دیگر، چنین آمده که روزی خیام با شاگردان از نزدیکی مدرسه‌ای می‌گذشتند. عده‌ای، مشغول ترمیم آن مدرسه بودند و چارپایانی، مدام بارهایی (شامل سنگ و خشت و غیره)را به داخل مدرسه می‌بردند و بیرون می‌آمدند. یکی از آن چارپایان از وارد شدن به مدرسه ابا می‌کرد و هیچ کس قادر نبود او را وارد مدرسه کند. چون خیام این اوضاع را دید، جلو رفت و در گوش چارپا چیزی گفت. سپس چارپا آرام شد و داخل مدرسه شد. پس از این که خیام بازگشت، شاگردان پرسیدند که ماجرا چه بود؟
خیام بازگفت که آن خر، یکی از محصلان همین مدرسه بود و پس از مردن، به این شکل در آمده و دوباره به دنیا بازگشته بود ( اشاره به نظریهٔ تناسخ) و می‌ترسید که وارد مدرسه بشود و کسی او را بشناسد و شرمنده گردد. من این موضوع را فهمیدم و در گوشش خواندم:
ای رفته و باز آمده بَل هُم گشتهنامت ز میان مردمان گم گشته
ناخن همه جمع آمده و سم گشتهریشت ز عقب در آمده دم گشته
و چون متوجه شد که من او را شناخته‌ام، تن به درون مدرسه رفتن در داد.

[h=3]سه یار دبستانی
بنا به روایتی خیام، حسن صباح و خواجه نظام‌الملک به سه یار دبستانی معروف بوده‌اند که در بزرگی هر یک به راهی رفتند. حسن رهبری فرقهٔ اسماعیلیه را به عهده گرفت، خواجه نظام‌الملک سیاست‌مداری بزرگ شد و خیام شاعر و متفکری گوشه‌گیر که در آثارش اندیشه‌های بدیع و دلهره و اضطرابی از فلسفه هستی و جهان وجود دارد.

برپایه داستان سه یار دبستانی این سه در زمان کودکی با هم قرار گذاشتند که هر کدام اگر به جایگاهی رسید آن دو دیگر را یاری رساند. هنگامی که نظام‌الملک به وزیری سلجوقیان رسید به خیام فرمانروایی بر نیشابور و گرداگرد آن سامان را پیشنهاد کرد، ولی خیام گفت که سودای ولایت‌داری ندارد. پس نظام‌الملک ده‌هزار دینار مقرری برای او تعیین کرد تا در نیشابور به او پرداخت‌ کنند.

چنان که فروغی در مقدمهٔ تصحیحش از خیام اشاره کرده‌است این داستان سند معتبری ندارد و تازه اگر راست باشد حسن صباح و خیام هر دو باید بیش از ۱۲۰ سال عمر کرده باشند که بسیار بعید است. به علاوه هیچ یک از معاصران خیام هم به این داستان اشاره نکرده‌ است.
 

کیمیا

کاربر ويژه
خیام نیشابوری

عُمَر خَیّام

نام اصلیغیاث‌الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری
زمینه کاریریاضیات، اخترشناسی، فلسفه، دین، تاریخ، گاهشماری، موسیقی
زادروز۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ خورشیدی،
۱۸ مه ۱۰۴۸ میلادی
نیشابور
پدر و مادرابراهیم خیام نیشابوری
مرگ۵۱۰ خورشیدی،
۱۱۳۱ میلادی
نیشابور
محل زندگیحیره (نیشابور)
جایگاه خاکسپاریقبرستان حیره آرامگاه خیام
17px-WMA_button2b.png
‏۲۰٫۲″ ۴۹′ ۵۸°شرقی ‏۵۷٫۲۱″ ۹′ ۳۶°شمالی
در زمان حکومتالگو:پرچم دولت سلجوقیان دوره سلجوقی، سلطان سنجر، ملک‌شاه سلجوقی
رویدادهای مهمسقوط دولت آل بویه، قیام دولتِ سلجوقی، جنگ‌های صلیبی، ظهور باطنیان
نام(های)
دیگر
خیامی، خیام نیشابوری، خیامی النیسابوری[SUP][۱][/SUP]
لقبحکیم، حجةالحق، امام عصر، جانشین ابن‌سینا
کتاب‌هارسالة فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس، رسالهٔ مشکلات الحساب (مسائلی در حساب)، القول علی اجناس التی بالاربعاء(موسیقی)
نوشتارهارساله در جبر
فرزنداننواده او :شاهپور نیشابوری
دانشگاهنظامیه نیشابور
شاگردابن سینا، امام موفق نیشابوری
دلیل سرشناسیتدوین تقویم جلالی، رباعیات، استاد بی‌بدیلِ فلسفه طبیعی (مادی) ریاضیات، منطق و متافیزیک، مثلث خیام-پاسکال، چهارضلعی خیام-ساکری
اثرگذاشته برصادق هدایت بر این باور است که حافظ از تشبیهات خیام بسیار استفاده کرده‌است.
عُمَر خَیّام نیشابوری (نام کامل:غیاث‌الدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خیام نیشابوری) (زادهٔ ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ خورشیدی در نیشابور - درگذشته ۱۲ آذر ۵۱۰ خورشیدی در نیشابور)[SUP][۲][/SUP] که خیامی و خیام نیشابوری و خیامی النیسابوری[SUP][۳][/SUP] هم نامیده شده‌است، فیلسوف، ریاضی‌دان، ستاره‌شناس و رباعی سرای ایرانی در دورهٔ سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی او است و لقبش «حجةالحق» بوده‌است؛[SUP][۴][/SUP] ولی آوازهٔ وی بیشتر به واسطهٔ نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. افزون بر آن‌که رباعیات خیام را به اغلب زبان‌های زنده ترجمه نموده‌اند، ادوارد فیتزجرالد[SUP][۵][/SUP] رباعیات او را به زبان انگلیسی ترجمه کرده‌است که مایهٔ شهرت بیشتر وی در مغرب‌زمین گردیده‌است.
یکی از برجسته‌ترین کارهای وی را می‌توان اصلاح گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظام‌الملک، که در دورهٔ سلطنت ملک‌شاه سلجوقی (۴۲۶ - ۴۹۰ هجری قمری) بود، دانست. وی در ریاضیات، علوم ادبی، دینی و تاریخی استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجه سوم و مطالعات‌اش دربارهٔ اصل پنجم اقلیدس نام او را به عنوان ریاضی‌دانی برجسته در تاریخ علم ثبت کرده‌است.[SUP][۶][/SUP] ابداع نظریه‌ای دربارهٔ نسبت‌های هم‌ارز با نظریهٔ اقلیدس نیز از مهم‌ترین کارهای اوست. [SUP][۷][/SUP]
شماری از تذکره‌نویسان، خیام را شاگرد ابن سینا و شماری نیز وی را شاگرد امام موفق نیشابوری خوانده‌اند.[SUP][۸][/SUP][SUP][۴][/SUP][SUP][۹][/SUP] صحت این فرضیه که خیام شاگرد ابن سینا بوده‌است، بسیار بعید می‌نماید، زیرا از لحاظ زمانی با هم تفاوت زیادی داشته‌اند. خیام در جایی ابن سینا را استاد خود می‌داند اما این استادی ابن سینا، جنبهٔ معنوی دارد.
 

کیمیا

کاربر ويژه
نگاهی به زندگی و شعر خیام


نگاهی به زندگی و شعر حكیم خیام نیشابوری
151242.jpg
اشعار وی لبریز است از مضامینی كه هنوز هم متأسفانه برخی آنها را كفرآمیز می‌دانند استاد ارجمندم دكتر دادبه بر این اعتقادند كه مرور زمان و فهم مردم....

آنجا كه گل، «دل» می‌شود
شعر پارسی قله‌های بسیاری دارد، در عرصه غزل سعدی می‌شود قله و در عرصه مثنوی‌سرایی مولانا و خلاصه در هر قالبی شاعری هست كه زیبایی و شیوایی ذهن و زبانش او را به یكی از بزرگان ادبیات اصیل و گسترده كشورمان مبدل كرده باشد. بی‌شك در عرصه رباعی و رباعی‌سرایی خیام ماندگارترین نامی است كه می‌درخشد. هرساله 28 اردیبهشت‌ماه سالروز تولد وی را بهانه‌ای می‌دانیم برای بزرگداشت این فیلسوف و شاعر بزرگ و همیشه ماندگار.
از خاك برآمدن و در خاك شدن، در دست كوزه گر آمدن، كوزه شدن، دوباره گل شدن داستانی است كه خیام آن را روایت می‌كند و حتی دسته‌ای كه بر گردن كوزه است را دستی می‌داند كه روزی و روزگاری بر گردن یاری بوده‌ است... و گل را نیز دل می‌داند... اصلا هنر خیام در همین است، در اینكه گل را به دل مبدل می‌كند!

غیاث‌الدین ابوالفتح عمربن ابراهیم خیام نیشابوری 28اردیبهشت‌ماه سال ۴۲۷ خورشیدی در نیشابور به دنیا آمد، وی به خیامی و خیام نیشابوری و خیامی‌النیسابوری هم نامیده شده‌است، فیلسوف، ریاضیدان، ستاره‌شناس و شاعر ایرانی دوره سلجوقی است. جایگاه علمی این دانشمند و حكیم بزرگ بسیار والاتر از مقام شاعری‌اش است، اما شهرت وی بیشتر به‌سبب سرایش رباعیات دلنشینی است كه در سراسر جهان علاقه‌مندان بسیاری را دارد.
وی در سال ۴۴۹ تحت حمایت و سرپرستی ابوطاهر، قاضی‌القضات سمرقند، كتابی درباره معادله‌های درجه سوم به زبان عربی نوشت تحت نام رساله فی‌البراهین علی مسائل الجبر و المقابله با نظام الملك طوسی رابطه‌ای نیكو داشت، این كتاب را پس از نگارش به خواجه تقدیم كرد. پس از این دوران خیام به دعوت سلطان جلال‌الدین ملكشاه سلجوقی و وزیرش نظام الملك به اصفهان می‌رود تا سرپرستی رصدخانه اصفهان را به‌عهده گیرد.

خیام هجده سال در آن‌جا مقیم می‌شود. به مدیریت او زیج ملكشاهی تهیه می‌شود و در همین سال‌ها (حدود ۴۵۸) طرح اصلاح تقویم را تنظیم می‌كند. تقویم جلالی را تدوین كرد كه به نام جلال‌الدین ملكشاه شهره‌است، اما پس از مرگ ملكشاه كاربستی نیافت. در این دوران خیام به‌عنوان اختربین در دربار خدمت می‌كرد هرچند به اختربینی اعتقادی نداشت.
در همین سال‌ها(۴۵۶) مهم‌ترین و تاثیرگذارترین اثر ریاضی خود را با نام رساله فی شرح مااشكل من مصادرات اقلیدس را می‌نویسد و در آن خطوط موازی و نظریه نسبت‌ها را شرح می‌دهد. پس از درگذشت ملكشاه و كشته شدن نظام‌الملك، خیام مورد بی‌مهری قرار گرفت و كمك مالی به رصدخانه قطع شد بعد از سال ۴۷۹ اصفهان را به قصد اقامت درمرو كه به عنوان پایتخت جدید سلجوقیان انتخاب شده بود، ترك كرد. احتمالا در آنجا میزان الحكم و قسطاس المستقیم را نوشت. رساله مشكلات الحساب (مسائلی در حساب) احتمالا در همین سال‌ها نوشته شده‌است.

غلامحسین مراقبی گفته‌است كه خیام در زندگی زن نگرفت و همسر بر نگزید. البته برخی از داماد خیام سخنانی نقل كرده‌اند و در این باره نظری دیگر داشته‌اند.
خیام در سال 517 ه.ق چشم از جهان فرو بست. وی را در زادگاهش نیشابور به خاك سپردند. آرامگاه این شاعـر بزرگ و ریاضیدان مشهور ایرانی، در باغی واقع در محله شادیاخ نـیشابور برپاست.

عصر زندگی خیام
خیام در عصری زندگی می‌كند كه فرقه‌های مختلف سنی و شیعه، اشعری و معتزلی سرگرم بحث‌ها و مجادلات اصولی و كلامی هستند، عصری كه نگاه قشری‌گرایان كوته نظر آنچنان بر جامعه حاكم است كه افرادی چون امام محمد غزالی را به كفر متهم می‌كنند و در نگاهشان فلسفه با زندقه مرادف شده است.
عصر زندگی خیام همزمان است با سقوط دولت آل بویه، قیام دولتِ سلجوقی و وقوع جنگ‌های صلیبی؛ فضا جامعه ایران را برای ظهور باطنیان فراهم می‌كند و می‌شود مجالی برای بروز تعصب‌‌ها. این شاعر بزرگ در چنین زمانه‌ای به سرایش رباعیات خود پرداخته است و البته بسیاری از محققان بر این اعتقادند كه هم‌عصران خیام از وجود رباعیات وی بی‌اطلاع بوده‌اند، چرا كه فضای بسته آن روزگار امكان ارائه اشعارش را از وی گرفته بوده و اندكی یاران همدل و مشفق رباعیات را حفظ كرده و از وجودش مطلع بوده‌اند.

مضامین شعری خیام
اشعار وی لبریز است از مضامینی كه هنوز هم متأسفانه برخی آنها را كفرآمیز می‌دانند استاد ارجمندم دكتر دادبه بر این اعتقادند كه مرور زمان و فهم مردم یك جامعه بهترین قاضی است، اندكی دقت نشان می‌دهد هنوز هم اغلب مردمان هر قدر هم درس‌ناخوانده و دور از فضای شعر باشند، هر از گاهی با خود زمزمه می‌كنند: این قافله عمر عجب می‌گذرد/ دریاب دمی كه با طرب می‌گذرد/ ساقی غم فردای حریفان چه خوری/ پیش آر پیاله را كه شب می‌گذرد...
مرد هر قدر بزرگ‌تر دغدغه‌هایش بزرگ‌تر و بالطبع حرف‌هایش ماندگارتر، خیام فارغ از غم نان و چاشت و به دور از تنگ‌نظری‌های عصر زندگی‌اش بوده به مفاهیم بزرگ و عمیقی چون راز آفرینش، اسرار هستی و مواجهه انسان با آنها می‌پردازد. با جهان پیرامونش كه در مسیر نادرستی پیش می‌رود درگیر می‌شود و با نگاه و فلسفه خاص خود به سرایش دیدگاه‌هایش به هستی در قالب شعر می‌پردازد.
و بعد ندا سر می‌دهد كه: اسرار ازل را نه تو دانی و نه من/ وین حرف معما نه تو خوانی ونه من/ هست از پس پرده گفت‌وگوی من و تو/ چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من.
خیام با دنیای بیرون خودش در تعارض است، از اینرو به ستیز حقارت‌های روح انسان می‌رود و تمام آنچه را كه مایه نگرانی‌های حقیر و كوچك انسان است به تمسخر می‌گیرد... وی درد را می‌شناسد و در پی درمان است، در پی یافتن گریزگاهی است برای رهایی انسان از بندهایی كه خود بر پای دلش می‌پیچد.
كوتاهی عمر، ناپایداری جهان و گذران پرشتاب جهان، دم غنیمت‌شمری و نگاه ویژه‌اش به مرگ از اساسی‌ترین مضامینی است كه خیام با آن‌ها درگیر است.
جامی است كه عقل آفرین می‌زندش/ صد بوسه ز مهر بر جبین می‌زندش/ این كوزه‌گر دهر چنین جام لطیف/ می‌سازد و باز بر زمین می‌زندش
خیام از شاعران جهانی ایرانی به شمار می‌رود كه ادوارد فیتزجرالد سروده‌های او را به انگلیسی ترجمه كرده است. در آخر باید گفت خیام با سروده‌های فلسفی و اجتماعی خویش، قالب ترانه را به اوج رساند.

چهره جهانی خیام
خیام در جهان به عنوان یك شاعر، ریاضیدان و اخترشناس شناخته شده‌است. هرچند كه اوج شناخت جهان از خیام را می‌توان پس از ترجمه شعرهای وی به وسیله فیتز جرالد دانست. تاثیرات خیام بر ادبیات غرب از مارك تواین تا تی.اس الیوت او را به نماد فلسفه شرق و شاعر محبوب روشنفكران جهان تبدیل كرده‌است.
امسال عید نوروز كه رفته بر سر مزار خیام دو جوان با هم حرف می‌زدند و می‌گفتند خب حالا كه تا اینجا آمده‌ایم سری هم بزنیم این‌طرف! و نمی‌دانستند كه بر مزار چه كسی می‌روند!
آن وقت می‌گویند ولادیمیر پوتین، مارتین لوتركینگ و آبراهام لینكلن همیشه قبل از خواب رباعیات خیام می‌خوانده‌اند یا اینكه تندیس‌هایی از خیام در كشورهایی چون رومانی و اسپانیا وجود دارد، در حالی كه تندیس این حكیم و شاعر بزرگ در كشور خودمان ایران اینقدرها هم ملموس نیست و در سطح كشور دیده نمی‌شود!
 
بالا