B a R a N
مدير ارشد تالار
رفتنت
رفتنت تنها یه خوابه، تو نرفتی، عطرت اینجاس
کـنج نایاب نفس هات، تنها جای امن دنیاس
توی کوچهی نگاهت، چرخش هزارتا تیله اس
به غزل قسم که چشمات، آبروی این قبیله اس
هم مثه ماه تمومی، هم مثه هلال خنجر
هم تب نگاه اول، هم غم نگاه آخر
نمیدونم تو چی هستی، استوای عشق و تردید
هم مثه سیاهی شب، هم مثه ظهور خورشید
لب تو ساکته اما چشم تو پر از هیاهوس
مثل اون وحشت وحشی، که توی نگاه آهوس
لابهلای هرم گیست، عطر بکر گل یاسه
ململ نازک دستات، واسه من تنها لباسه
هم مثه ماه تمومی، هم مثه هلال خنجر
هم تبنگاه اول، هم غم نگاه آخر
نمیدونم تو چی هستی، استوای عشق و تردید
هم مثه سیاهی شب، هم مثه ظهور خورشید
کـنج نایاب نفس هات، تنها جای امن دنیاس
توی کوچهی نگاهت، چرخش هزارتا تیله اس
به غزل قسم که چشمات، آبروی این قبیله اس
هم مثه ماه تمومی، هم مثه هلال خنجر
هم تب نگاه اول، هم غم نگاه آخر
نمیدونم تو چی هستی، استوای عشق و تردید
هم مثه سیاهی شب، هم مثه ظهور خورشید
لب تو ساکته اما چشم تو پر از هیاهوس
مثل اون وحشت وحشی، که توی نگاه آهوس
لابهلای هرم گیست، عطر بکر گل یاسه
ململ نازک دستات، واسه من تنها لباسه
هم مثه ماه تمومی، هم مثه هلال خنجر
هم تبنگاه اول، هم غم نگاه آخر
نمیدونم تو چی هستی، استوای عشق و تردید
هم مثه سیاهی شب، هم مثه ظهور خورشید