فال و فالگیری به خودی خود اعتبار ندارد و مورد امضا و تأیید دین اسلام نیست، و در بسیاری از موارد فقط یک حدس و گمان است و هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد، ولی چون فال نیک حرکت آفرین و امید آور میباشد و اثر روانی زیادی در انسان دارد، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) و امامان معصوم(علیهم السلام) به آن سفارش فرمودهاند.

در جوامعی که به خدا ایمان ندارند ـ هر چند از نظر علم و دانش روز پیشرفتهای فراوانی کسب کردهاند ـ اعتقاد به اقبال و بخت و خرافات دیگر فراوان دیده میشود به طوری که گاهی افتادن یک نمک پاش بر زمین آنها را سخت ناراحت میکند و منزل و اتاق و صندلی که شماره آن سیزده باشد، نحس شمرده و وحشت میکنند، و هنوز هم بازار رمّالان و فالگیران در میان آنها گرم است، و مسئلهی موهوم بخت و طالعبینی در میان آنها مشتری فراوان دارد، ولی قرآن مجید میفرماید: «فال بد شما نزد خداست (و همهی مقدّرات به قدرت او تعیین میگردد) بلکه شما گروهى فریبخورده هستید».[1]
انسان عاقل وقتی میخواهد کاری انجام دهد، نخست تمام جوانب آن را بررسی مینماید و فکر خود را که موهبتی خدادادی است به کار میاندازد و اگر از این راه نتوانست صلاح خود را تشخیص دهد ناگزیر باید از دیگران کمک بگیرد و تصمیم خود را با کسانی که صلاحیت مشورت دارند در میان بگذارد تا به کمک فکر آنها درست را از نادرست تشخیص دهد و اگر از این راه هم به نتیجه نرسید، چاره ای ندارد جز اینکه به خدای خود متوسل شده، خیر خود را از او مسألت نماید، که این همان «استخاره» است. روایات زیادی در رابطه با استخاره داریم و مورد تأیید فقها میباشد که انسان را از تحیّر و سرگردانی خارج میکند و راهی پیش پای او میگذارد.
فالگیری و پیشگویی و دعانویسی افرادی که این کارها را به عنوان پیشه برای خویش برگزیدهاند، مورد اعتماد نیست و هیچ دلیلی بر اینکه چنین کسانی راست میگویند، در دست نیست.
خلاصه؛ فال و فالگیری به خودی خود اعتبار ندارد و مورد امضا و تأیید دین اسلام نیست، و در بسیاری از موارد فقط یک حدس و گمان است و هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد، ولی چون فال نیک حرکت آفرین و امید آور میباشد و اثر روانی زیادی در انسان دارد، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم(علیه السلام) به آن سفارش فرمودهاند.
راه رهایی از فال بد
همانگونه که بیان شد، تطیّر و بدشگونی؛ بیشتر به حالت نفسانی خود افراد بازگشت میکند که البته برای نجات از آن، پیشوایان معصوم(علیه السلام) راهحلهایی ارائه دادهاند:
1. بی اعتنایی: امام صادق(علیه السلام) میفرماید: «اثر فال بد؛ به همان اندازه است که آن را میپذیری، اگر آن را سبک بگیری کم اثر و آسان خواهد بود، و اگر آن را محکم و سخت بگیری پُر اثر و اگر به آن اعتنا نکنی هیچ اثری نخواهد داشت».[2]
بر اساس این روایت؛ تأثیر تفأل و تطیّر مربوط به نفس صاحب آن است، و این که فال چیزى نیست، هر چه هست اثر نفس خود آدمى است.[3] تأثیر یا بیتأثیری فال بد، در درون آدمی پیرو وضعیتی است که انسان در نهاد خود به عنوان زمینهی قبول یا ردّ آن ایجاد کرده است و بستگی به خواست، نوع تلقین و ارزیابی خود شخص دارد.
2. توکّل بر خدا: برای رهایی از عواقب تطیّر و بدشومی باید انسان به خدا توکل کند. فال بد به کسی ضرر میرساند که از آن بترسد ولی کسی که از آن هراس و ترسی نداشته باشد و بر خدا توکّل نماید، یقیناً به وی ضرری نخواهد رسید. امام صادق(علیه السلام) به نقل از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) میفرماید: «کفارهی فال بد زدن، همان توکّل به خدا است».[4] زیرا معنای توکل این است که امر تأثیر را به خدای تعالی ارجاع داد و تنها او را مۆثّر دانست و وقتی این چنین معتقد باشیم، اثری برای فال بد باقی نمیماند تا به ما ضرر و آسیبی برساند.[ 5]
3. دعا: دعا نشان دهندهی عدم استقلال همهی قدرتها در برابر قدرت پروردگار است. در دعا توجه به این حقیقت است که اسباب و علل طبیعی هر چه دارند از ناحیهی خداوند دارند و به فرمان او هستند. لذا در روایات متعدد آمده است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم(علیهم السلام) به کسانی که به قلبشان تطیّر و بدشومی خطور میکرد، دعاهایی را میآموختند و به این حقیقت آگاهی میدادند؛ مانند این که، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) میفرماید: «هر کس چیز ناملایم و مکروهى را ببیند و به نظرش بدشگون آید بگوید: اللَّهُمَّ لَا یُۆْتِی الْخَیْرَ إِلَّا أَنْتَ وَ لَا یَدْفَعُ السَّیِّئَاتِ إِلَّا أَنْتَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِک»؛[6] خداوندا! جز تو کسى خیر نمیدهد و بدیها را کسى جز تو نتواند بر طرف کند، و هیچ نیرو و قدرتی از غیر تو نباشد.
امام صادق(علیه السلام) در بخشی از دعای مربوط به حج و عمره میفرماید: «...اللَّهُمَّ لَا طَیْرَ إِلَّا طَیْرُکَ وَ لَا خَیْرَ إِلَّا خَیْرُکَ وَ لَا حَافِظَ غَیْرُکَ»؛[7] خداوندا! هیچ فال بدى جز به ارادهی تو تحقق نمییابد و خیر و نیکى تنها از سوی توست، و هیچ حفظ کننده و نگهدارندهای جز تو نیست.
پی نوشت ها:
[1]. نمل، 47.
[2]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 8، ص 197 و 198، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 19، ص 78، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[4]. الکافی، ج 8، ص 198.
[5]. المیزان فى تفسیر القرآن، ج 19، ص 78.
[6]. مکارم الأخلاق، ص 350.
[7]. الکافی، ج 4، ص 285.
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع: اسلام کوئست