• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

روز جهانی کودک مبارک باد

ناهید

متخصص بخش
روز جهانی کودک مبارک
روز 16 مهر برابر با 8 اکتبر روز جهانی کودک نام دارد.


99331253354216861809.jpg




کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود،

ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ بر لب داشته باشم ،

ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش می کردم

روز كودك مبارك




1286469092_16901_cf66acc07f.jpg






ebfxvnywx1snf4z9gbfl.jpg



شعار روز جهانی کودک .... 16 مهر 1390
«فرزند پروری مثبت راهی به سوی ارتقای سلامت اجتماعی کودکان »​
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
قصه کارتونی آدمکها (روز جهانی کودک)

روز جهانی کودک روزی است که برای یادبود و افتخار کودکان شناخته شده است. کشورهای و سازمان‌های بین‌المللی مختلف روزهای متفاوتی را به عنوان روز کودک اعلام کرده و مراسم این روز را در آن جشن می‌گیرند.۲۰ نوامبر روز جهانی کودک است که از سوی سازمان ملل متحد اعلام شده‌است. در این روز مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۵۹ اعلامیه حقوق کودک و در سال ۱۹۸۹ نیز کنوانسیون حقوق کودک را تصویب کرد.[SUP][۱]
[/SUP]
روز ۱ ژوئن هم در سال ۱۹۴۹ در نشست اتحادیه بین‌المللی دمکراتیک زنان در پاریس به عنوان روز بین‌المللی کودک اعلام شده و در شوروی به عنوان روز کودک شناخته شد و در بسیاری از کشورها هم به عنوان روز کودک تعیین شددر سال ۱۹۴۶ بعد از جنگ جهانی دوم در اروپا، مجمع عمومی سازمان ملل به منظور حمایت از کودکان، سازمانی به نام یونیسف را که ابتدا «انجمن بین‌المللی ویژه کودکان سازمان ملل» نام گرفت ایجاد کرد. در سال ۱۹۵۳، یونیسف (برآمده از سرواژگان United Nations International Emergency Fund) یکی از بخش‌های دائمی در سازمان ملل گردید و روز ۸ اکتبر روز جهانی کودک نام گذاری شد.

یونیسف اعلام داشته که تنها با اختصاص پنج دلار برای هر کودک می‌توان جان ۹۰ درصد از کودکانی را که سالانه می‌میرند، نجات داد و برای بهبود چشمگیر زندگی کودکان جهان سوم، کافی است که فقط مبلغ شش هفته بودجه تسلیحاتی جهان هزینه شود.

وظیفه انجمن کمک به کودکان یعنی یونیسف، مراقبت از کودکان و برآوردن نیازهای اولیه آنها در سالهای ابتدایی زندگی ؛ ترغیب و تشویق والدین به تعلیم فرزندان می‌باشد.

همچنین تلاش این انجمن برای کاهش بیماری، مرگ و میر در کودکان و حمایت از آنها هنگام جنگ و حوادث طبیعی و... است.
در مقدمه کنوانسیون حقوق کودک آمده‌است که: «کودک باید در فضایی سرشار از خوشبختی، محبت و تفاهم بزرگ شود». از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

وبلاگ بغض فلوت دو سال گذشته در چنین روزی مطلبی نوشت که هنوز بوی تازگی می دهد.

قصه کارتونی آدمکها (روز جهانی کودک)

کارتونی : فرشته سفیر با امر خدا از زمین مشتی خاک برداشت و نزد خداوند داد در میان آن خاک برگ زیتون بود . خاک آدم شد و برگ سرزمین .............

روز جهانی کودک یعنی سفر به آینده که حتی دانشمندان تا حال نتوانسته اختراعی بکنند که بشر به آینده سفر دهد بجز درقصه ها . ولی ما در این روز به آینده ها در حال وجود سیاره بشر، کره زمین مسافرت می کنیم چون هر چه کودک باشد حرف از تازه گی وآبادی و صمیمیت است.

اهدا به نوه های پدرم : یسرا ، عزیزه ، یمنا و ملائک ، آرام بخش طوفان دریای زندگی خانه ی پدرم.
IMG11021424.jpg

80849227-4974715.jpg
انسان ها بر روی کره زمین ، همانند عروسک های هستند که با دستان خود در سرنوشت نوشته خویش نقش بازی می کنند،​
**فیل شطرنج از میان یک عالمه مردمک شطرنجها افتاد ، پشت این سربازان سیاه وسفید همیشه یکی هست که دوست دارد دیگری را بزند وبیرون کند ؟ زندگی یک بازی شطرنج است اگر درست آن را حرکت نکنی مات می شوی ، مردم این زمونه فقط منتظر فرصتی هستند که تو را مات کنند، چه شد فیل افتاده بازی مردمک های من !!!

یادش بخیر قصه دختر کبریت فروش ، چقدر کبریت داشت روشن نشده ، دلش نیامد از خواب بالا رفتن کیسوهایش بیدار شود ، ما چی ؟

چرا در این دوره زمونه باید دنبال یک جای روشن شده باشیم؟ حتی یک کبریت که چند دقیقه زندگی ما را روشن کند درحال که همه از روشنایی صحبت می کنند؟ کودک همسایه ما هی دنبال یک گرمی بود ، گرمای که تن سردش را گرم کنند ، وقتی از میان هزار نوشته من قصه دختر کبریت فروش را پسندید کتابچه قصه ها را زیر بغلش گذاشت ورفت توی دنیای قصه ها ، رفت دنبال کبریت های روشن نشده دختر کبریت فروش ، توی عالم قصه های کارتونی بچه ها . وقتی به هنای رسید بزهای هنای ماع ماع می کردند از طعم تلخ علف زارهای نویسنده این قصه ها ، کودک همسایه ما دلش گرفت . باز دلشکسته به سفر کارتونی خود آدامه داد رفت توی سر راهی زندگی دید که پینیکیوی دماغش به سقف خیال ما گیر کرده بود پینیکیو نمی توانست کاری انجام بدهد ، آخ که ینیکیو چقدر زوزه می کشید باز دزدی کرده بود و دروغ می گفت، ولی چرا بابت دوزدی های بزرگی که میشه نباید بینی ها بخورد زمین ، در اصل چرا دزدی می گونند آدمک های که مثل پینیکیو هستند ؟!!! پسر همسایه ما دماغ بزرگ پینیکیو برید وبا چوب دماغش عصای برای خود ساخت، نرسیده به چند گام از برداشتن عصا توم وجری دنبال هم بودند توم عصا از پسر همسایه ما گرفت وبه سر جری کوبید ، چه دنیای! همیشه این گربه به سر موش می زند ، خیلی دوست داشتم توی کودکی هام که موش یک روز تلافی کارهای گربه در می آورد ، جری خیلی ریزه میزه بود دلم نمی آمد که گربه آن را بخورد ، قصه مردمک های این گره هم مثل توم وجری چرا باید همیشه به سر هم بزنند ؟ وقتی که بوی از انسانیت است. پسر همسایه ما پنیری بابت عصا از توم گرفت و هنگام بالا رفتن کوه به مرد کتوله داد تا با آقا غوله بجنگد ، آقا غوله فریب حقه مرد کتوله خورد ویک سنگ بزرگ از سر راه مورچه ها برداشت وبا قدرت تمام فشار داد تا چند قطره آب از دل آن بیرون آمد ، مرد کتوله براحتی دو انگشت پنیر را فشار داد وتمام پنیر آب شد وآقا غوله افسرده قدرت بازوهای خود برای همیشه ماند ، چرا باید کسی فریب دیگری بدهد ؟ از میان راه های باز شده مورچه ها پسر همسایه ما باز حیران دنبال دخترک کبریت فروش رفت تا به خونه سفید برفی رسید، سفید برفی دید که از خوردن سیب مسموم شده در میان هفت مردمک بخواب رفته بود تاکی بایستی می خوابید خدا می دانست ، چرا زن پدرش از زیبای سفید برفی زورش می آمد ؟ چه می شد که بداند خدا همه انسانها چه سفید وچه سیاه دوست دارد؟

از میان باغچه کوچک مردمک ها گلی چید وبر روی موهای طلایی سفید برفی گذاشت وبه شهر خاله ریزه رسید ، خاله ریزه دید که میان هوس چای خوردن قاشقش به زمین خورد خاله ریزه مثل عروسک ها کوچک شد ، از میان صفای چای خاله ریزه پسر همسایه ما قطره ی با آن قاشق برداشت وبه خاله ریزه تعارف کرد ونگذاشت چای خوردن خاله ریزه توی آن هوای سرد زمستان توی دلش بماند دلش نمی آید مثل کودکان سومالی از سوء تغذیه مریض شود، خاله ریزه هم بجای آن شالش به پسر همسایه ما داد ، پسر همسایه شالش برداشت وروی آدم برفی گذاشت تا آدم برفی زنان کوچک زیبا بیاید از خیلی وقته که پدرشان رفته بود جنگ ، دلشان واسه پدرشان بدجوری تنگ بود . چه می شد هیچ جنگی در دنیا نباشد وهیچ مرزی بین کشورها باشد. همه مردمک های این کره بنام یک کشور زندگی کنند وهیچ کودکی زیر آوار ظلم وفقر نمیرد!؟

بعد سواری کالسکه زنان کوچک شد وتوی میان شهر دنيا گشت وگذر کرد کودکانی دید که توی برفی های سرد زمستان سبد گل ها برداشته بودند وبا گرسنگی دنبال فروش گل های زیباییشان بودند ، ولی همه در خونه شان گل داشته بودند واز این کودکان کسی گلی نمی خریدند، پسر همسایه ما دلش گرفت که بی پول است ، آرزوکرد ای کاش پول داشتم تا همه ی گل ها را بخرد و به دنیای کارتونی بدهد از این میان دخترکی با کیسوهای طلایی دید که داشت کبریت می فروشد ، آری ؛ این همان دختر کبریت فروش که قصه اش از کتابخانه ام آمانتی گرفته بود ازکالسکه پایین آمد نزد دختر کبریت فروش رفت سلام کردو خواست چند کبریت از او بگیرد تا گرمی کبریت ها وجودش را گرم کنند ، آما در این مقابل دخترکبریت فروش پول می خواست تا نانی گرمی بخرد واز گرسنگی در آن هوا سرد در آمان باشد ، ولی پسر همسایه ما بدبخت دست خالی بود ، آرزو کرد ای کاش بجای شال خاله ریزه ، استکان چای برمی داشت تا به دختر کبریت فروش بدهد ، پسر همسایه ما به دختر کبریت فروش قصه اش گفت ، وبا هم دوست شدند در میان این همه شلوغی شهر های دنیا وتوی میان زمستان های سرد توی یک گوشه ی دختر کبریت فروش با پسر همسایه ما از سرما یک یک برای گرمی تمام کودکان کره زمین وحفظ حقوق خویش کبریت ها روشن کردند ولی کبریتها طاقت این همه سرمای بی عدالتی دولت های مستکبر وظالم نداشتند یک یک سوخت وجان پسر همسایه ما با دخترکبریت فروش با عالم ارواح گرم شدند وهر دو همانند آدم برفی یخ زدند.........!

از میان دنیای قصه ها پسر همسایه ما آخر سرش از میان کارتونهای وسط خیابانهای شهر دنیای ما در آورد ودید که نه گرمای هست تا روح آن گرم کند ونه صمیمتی که بی کسی بودن آن گرمی بخشد ، چقدر مانده اند کسانی که در شهرهای دنیا بی امانندواز میان کارتون ها چقدر خانه های دارند ودر این دنیا چقدر کودکانی هستند که شب ها همانند دختر کبریت فروش هرشب هزاران بر عابر پیاده جاده ها وخیابانهای وآوار ظلم مستکبران جان به حق تسلیم می کنند ....

***یسرا از همه نوه های پدرم بزرگ تر است در پنچ سالگی به من می گوید :تلفزیون خاموش کن عمو چون ، چون هر چه برنامه کارتونی است باید یکی دیگر ی را بزند ویکی دیگری را بکشند.***

ای کاش کسی بود که هزار سوال تو را جواب بدهد.
57907869471337649824.png
روز جهانی کودک بر همه کودکان جهان مبارک باد . کودکانی که بودیشان بوی عدالت می دهد.

برگرفته از کتاب :ماهم مثل آدمکها

انجمن اندیشه ورزان برنا
 
بالا