baroon
متخصص بخش ادبیات
پاشنهی آشیل
در افسانه های یونانی این گونه آمده که پیشگویی شد، آشیل در جنگی با برخورد تیر کشته خواهد شد. بنابراین مادرش تتیس، آشیل را به رود ستوکس برد، که گفته میشد اگر کسی در آن شسته شود دارای نیروی آسیبناپذیری خواهد شد. تتیس آشیل را در آن رود شست؛ آشیل رویین تن شد ولی چون او فرزندش را از پا گرفته بود تا بدنش را بشوید، پاهای وی آسیبپذیر ماند.
آشیل قهرمان افسانه ای یونان است. او در جنگهای بسیاری جنگید و زنده ماند. تنها جایی از بدن او که آب دریا به آن نرسید پاشنه ی او بود که تنها ناتوانیگاه (نقطه ضعف) او به شمار می آمد. این رویین تن از همین جا آسیب دید و پس از برخورد تیر با پاشنه، جان خود را از دست داد.
در ادبیات فارسی «چشم اسفندیار» نیز با داستان پاشنه ی آشیل برابری می کند. اسفندیار یا اسپندیار پسر گشتاسپ از کتایون و نوادهی لهراسب بود. اسفندیار رویینتن بود، در شاهنامه به چگونگی رویینتن شدن اسفندیار اشارهای نشده ولی در زراتشتنامه از زرتشت بهرام پژدو آمده است که زردشت اسفندیار را که نوزادی بیش نبود، در آب سپنتا (مقدس) شستوشو داد که همین سبب رویینتنی او گشت و تنها چشمانش آسیبپذیر ماند؛ زیرا هنگامی که در آب رفت چشمانش را بست. اسفندیار در نبرد با ارجاسب فرماندهی سپاه گشتاسب را به دست داشت، و با پیروزی به نزدیک پدر برگشت اما گرزم پادشاه را بر اسفندیار شورانید؛ چنان که دستور داد اسفندیار را در گنبداندژ زندان کنند.اسفندیار به دست رستم (با راهنمایی سیمرغ) با تیر دو سری که به چشمانش برخورد کرد کشته شد.
خلاصه اینکه در روزگار ما، از اصطلاح پاشنهی آشیل در حکم نقطهی ضعف شخص، استفاده می کنند.