• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

سلطان محمد نقاش

B a R a N

مدير ارشد تالار
سلطان محمد نقاش از جمله نگارگران مشهور دوره صفوی است. آثار مشهوری از او به جا مانده که «شاهنامه شاه تهماسبی» معروف ترین آن ها است.

25060116531193588249223171193107776290.jpg

سلطان محمد از نقاشان زبده دربار شاه تهماسب بود. چیزی از زندگی او در دست نیست، ولی از شواهد بر می آید که مشق نقاشی را در تبریز به پایان برده و در مکتب ترکمان سرآمد شده است.[SUP]1[/SUP]
او که قبلا در کارگاه سلطنتی ترکمانان پرورش یافته بود[SUP]2[/SUP]، در زمان شاه تهماسب ، یکی از استادان شاه می شود. وی "در دربار از شان زیادی برخوردار و احتمالا جانشین بهزاد به عنوان مدیر کارگاه سلطنتی بوده است."[SUP]3[/SUP]
آثار سلطان محمد در شاهنامه شاه تهماسبی ، تلفیقی است از رنگهای درخشان ، شاد و پرتحرک مکتب نگارگری ترکمانان تبریز و ساختار بسیار سنجیده مکتب نگارگری هرات.[SUP]4[/SUP]
دوست محمد، نگاره شگفت انگیز "دربار نخستین شاه کیومرث"(تصویر1) ، را همراه با ملازمان پوستین پوش و حیوانات اطرافشان در یک منظره غیرزمینی پر از کوه های پرفراز و نشیب و گیاهان پرپشت، شاهکاری دانسته که "دل جسورترین نقاشان را به لرزه در می آورد و در مقابل آن سر فرود می آورند."[SUP]5[/SUP]
به طور یقین این اثر را می توان بهترین اثر سلطان محمد محسوب کرد، او در این اثر، با بازنمایی کوههای متلون و تا حدودی اغراق آمیز با موجودات نهفته ای که در میان صخره ها طراحی شده اند، برتری خود را شنا می دهد.[SUP]6[/SUP]
به طور کلی صخره های رنگارنگ و پیکره های انسان و سایر موجودات که در میان صخره ها پنهان شده اند از ویژگیهای سبک سلطان محمد بوده است.[SUP]7 [/SUP]
در واقع وی در شیوه خود، گاه صخره ها و درختان را به شکل صورت و هیکل آدمیان می کشید، البته این روش در دوره های پیش از او هم، کم و بیش به کار می رفت، اما نوعی روانی و جاافتادگی و حتی هویت تصویر به گونه ای که در یک نگاه کلی به نقاشی ، طبیعی، هم سخن و مناسب با ترکیب به نظر آید، بیشتر در کار سلطان محمد اتفاق افتاد.[SUP]8 [/SUP]

در مجموع چند اثر سلطان محمد در این نسخه نشان می دهد که او دو نگاره را همانند و تابع یک ضابطه و قانون اجرا کرده و از یک نقاشی به نقاشی دیگر گامی در جهت کمال و تغییر و تحول برداشته است

در مجموع چند اثر سلطان محمد در این نسخه نشان می دهد که او دو نگاره را همانند و تابع یک ضابطه و قانون اجرا کرده و از یک نقاشی به نقاشی دیگر گامی در جهت کمال و تغییر و تحول برداشته است.[SUP]9[/SUP]
در آثار دیگر معروف او در این نسخه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
"شکست دیوان به دست تهمورث"، "کشته شدن دیو سیاه به دست هوشنگ"، "شبیخون بر سپاه سرمست ایران به وسیله تورانیان"، "کشته شدن بارمان به دست قارن"، "ضحاک پرمایه را می شکد"، "فریدون ضحاک را سرنگون می سازد".
در این نگاره ها، رنگ بندی دقیق و درخشان و ترکیب بندی عالی و آکنده از جزئیات بغرنج و پیچیده است. این نگاره ها ارتباط سلطان محمد را مکتب تبریز، ترکمان و حتی شیراز نشان می دهد.[SUP]10[/SUP]
رنگ و نقش لباسها در نقاشی های سلطان محمد معمولا رنگهایی از نوع زرد، نارنجی، قرمز یا سبز روشن و بنفش لاجوردی است و رنگ نقشها و کاشیکاریهای زمینه ، بیشتر آبی و سبز تیره یا متوسط است و به همین دلیل، نقش آدمها روی زمینه به خوبی دیده شده و برجسته به نظر می آید.[SUP]11[/SUP]
ادامه دارد....
پی نوشت:
1- شکل گیری شیوه صفوی ، ص26
2- نقاشی ایران، ص86
3- آشنایی با مینیاتورهای ایران،ص47
4- نقاشی ایران، ص81
5- هنر نگارگری ایران،ص53
6- تاریخ هنر ایران در دوره اسلامی، ص133
7- Bihzad,p251
8- سلطان محمد نقاش، ص44
9- جلوه ناب هنر ایرانی ، ص93
10- شکل گیری شیوه صفوی ، ص26
11- سلطان محمد نقاش، ص54
سمیه رمضان ماهی
بخش هنری تبیان



منابع: نقاشی ایران، روئین پاکباز، نارستان، 1379
تاریخ هنر ایران در دوره اسلامی، زهرا رهنورد، سمت، 1386
هنر نگارگری ایران، ب.و رابینسون، ترجمه یعقوب آژند، انتشارات مولی، 1376
شکل گیری شیوه صفوی ، یعقوب آژند،مجموعه مقالات سایه طوبی، 1379
سلطان محمد نقاش، رحمان احمدی ملکی ، هنرنامه شماره 12
جلوه ناب هنر ایرانی، حبیب الله آیت اللهی، مجله هنرهای تجسمی، 1379
آشنایی با مینیاتورهای ایران، آرتور آپهام پوپ، ترجمه حسین نیر،
 

B a R a N

مدير ارشد تالار
استادی و مهارت سلطان محمد به ویژه در بعضی نگاره های "دیوان حافظ" چهره نموده و دلیلی بر تکامل هنری و سبک شخصی اوست. او در نگاره های این دیوان، عناصر مورد نظر حافظ را درترکیب بندیهای دقیق و سنجیده نشان داده است.[SUP] 1[/SUP]

نگاره های "عشاق در باغ"، "مستی لاهوتی و ناسوتی" ، "شاهزاده صفوی و بزم در باغ"، از این نسخه خطی منسوب به اوست. در اثر "مستی لاهوتی و ناسوتی" (تصویر1)که یک نقاشی اثیری خارق العاده محسوب می شود، طنزی خفیف و موضوع عرفانی –مذهبی والایی باهم تلفیق می شوند. بازیگران نمایشهای روحوضی تقدس می یابند و خنده دیوانه وار عبادت تلقی می شود. [SUP]2[/SUP]

ترکیب بندی "مستی لاهوتی و ناسوتی" به طور مشخص از یک صفحه دوتایی حکایت می کند. در مقایسه نگاره های سلطان محمد در نسخه "دیوان حافظ" (سام میرزا، مجموعه کارتیه) و سایر آثار منسوب به او نظیر شاهنامه تهماسبی یا نگاره های نظامی در کتابخانه بریتانیا، تفاوتی بنیادین در شیوه و سبک مشاهده می شود. در واقع با انتساب نگاره های "دیوان حافظ " به سلطان محمد می توان نتیجه گرفت که وی هنرمندی با چندین سبک متفاوت بوده است.[SUP]3[/SUP]
در این اثر، شوخ طبعی و بصیرت انسانی را می توان دید . در واقع هیچ نقاش ایرانی دیگر قادر نبود که این شوخ طبعی غنی و انسانیت را بر اجرای دقیق و پرداخت درخشانی که از یک نقاش درباری انتظار می رفت ، بیفزاید."[SUP]4[/SUP]
برخی از پژوهشگران در آن سوی این نگاره، معنی و مفاهیم عرفانی یافته اند. برای مثال ، بازیل گری این سرمستی را یک سرمستی صوفیانه و نگاره را اثری تمثیلی می داند. ولی بعضی دیگر آن را فقط یک صحنه کاملا خنده دار و بازنمایی بی دغل و غش و دلسوزانه ای از "پیروزی باکوس"(رب النوع شراب) دانسته اند.[SUP] 5[/SUP]
نگاره های محدوی نیز در نسخه خطی "خمسه نظامی" موزه بریتانیا (945-949هـ.ق) منسوب به اوست، نگاره هایی نظیر "آبتنی کردن شیرین و نظاره خسرو بر وی" ، "شکار بهرام شیران را" و احتمالا "سلطان سنجر و پیرزن".
در نگاره "آبتنی کردن شیرین" ، سلطان محمد موضوع رایجی را برای تصویرسازی قرار داده است. در این اثر نوآوری خاصی در ترکیب بندی دیده نمی شود و ویژگی سبک سلطان محمد با نمایش صخره های رنگارنگ و پیکره های انسانی و حیوانی نهفته در دل صخره ها به اثبات می رسد. [SUP]6[/SUP]
با انتساب نگاره های "دیوان حافظ " به سلطان محمد می توان نتیجه گرفت که وی هنرمندی با چندین سبک متفاوت بوده است

صورت شیرین بر خلاف صورتی است که در شعر آمده یعنی به جای صورت شاهزاده خانم ارمنی ، صورت مغولی ترسیم شده است. چیز دیگر که استعداد نقاش را نشان می دهد این است که شبدیز اسب شیرین برای مادیان خسرو شیهه می شکد و شیرین را از وجود خسرو با خبر می سازد.[SUP]7[/SUP]
به طور کلی در این نگاره و نگاره "شکار بهرام شیران را" اندامها حالت درونگرایی به خود گرفته اند ، ولی از نظر حالت و بیان کم از نگاره های قبلی نیستنند.[SUP]8[/SUP]

در کل در این نگاره ها مهارت فوق العاده ای "در رسم صور آدمی و حیوانات ، مخصوصا اسب، به عمل آمده"[SUP]9[/SUP]است.
"معراج حضرت محمد را نیز منسوب به سلطان محمد می دانند. (تصویر2)در این اثر وی همان خصوصیات رنگهای ایرانی، یعنی تلالویی از رنگهای اشراقی را به نمایش می گذارد. [SUP]10[/SUP] به طور کلی پرداخت تزئینی ابرها و پرتو خورشید و سایر جزئیات این نگاره نشان از کار سلطان محمد دارد. [SUP]11[/SUP]
البته طبق نظریه دیگری، قشر ابرهای پایین و شکوه زبانه های آتش که پیغمبر و جبرئیل را احاطه می کند تزئینی نیست ، بلکه به عنوان تخیل آمده است.[SUP]12[/SUP]
در مجموع فهم این هنرمند از تصور بخشی واقعی ، ستودنی است. احتمالا پس از این نگاره سلطان محمد زندگی هنری را ترک کرد، زیرا مدت زیادی از اتمام این نسخه(خمسه نظامی کتابخانه موزه بریتانیا) نگذشته بود که عذاب وجدان شاه تهماسب را فرا گرفت و او را از نقاشی و مسئولیت سیاسی باز داشت.[SUP]13[/SUP]
به نظر می رسد سلطان محمد بین سالهای 955 و 960هـ.ق از دنیا رفته باشد، زیرا در آن سالها و سالهای بعد از آن اثری از او دیده نمی شود[SUP]14[/SUP]. شماری از نقاشان نسل دوم شیوه ی صفوی زیر نظر او تعلیم دییده اند و از زمره آنان میرزا علی فرزند خود وی بوده است. [SUP]15[/SUP]
پی نوشت:
1- شکل گیری شیوه صفوی ، ص26
2- Persian painting,p21
3- Bihzad,p251
4- هنر نگارگری ایران، ص54-55
5- ر.ک: نقاشی ایران، ص118-119
6- تاریخ هنر ایران در دوره اسلامی، ص135
7- همان
8- نقاشی ایرانی، ص84
9- تاریخ نقاشی در ایران،ص 84
10- رمزشناسی نقاشیهای معراج، ص262
11- سیر و صور نقاشی ایران، ص109
12- نقاشی ایران، ص122
13- Persian painting,p22-23
14- سلطان محمد نقاش، ص56
15- قاضی احمد قمی، ص18
سمیه رمضان ماهی
بخش هنری تبیان


منابع: نقاشی ایران، روئین پاکباز، نارستان، 1379
تاریخ هنر ایران در دوره اسلامی، زهرا رهنورد، سمت، 1386
هنر نگارگری ایران، ب.و رابینسون، ترجمه یعقوب آژند، انتشارات مولی، 1376
شکل گیری شیوه صفوی ، یعقوب آژند،مجموعه مقالات سایه طوبی، 1379
سلطان محمد نقاش، رحمان احمدی ملکی ، هنرنامه شماره 12
رمزشناسی نقاشیهای معراج، بهنام کامرانی، مجموعه مقالات سایه طوبی،1379
قاضی احمد قمی، گلستان هنر، ترهان منوچهری،1366
 
بالا