شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق
به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی
سید محمد بهجت تبریزی، متخلّص به شهریار در سال 1285 ه.ش در شهر تبریز به دنیا آمد. دوران کودکی او مصادف با انقلاب تبریز(مشروطیّت) بود. پدرش که از وکلای معروف تبریز بود، برای آنکه خانوادهاش از صدمات جنگ به دور باشند شهریار را به روستایی دور در قره چمن فرستاد. بعد از آرام شدن تبریز شهریار بار دیگر به تبریز بازگشت و تحصیلات خود را پی گرفت. بعد از اتمام تحصیلات دبیرستان در رشته پزشکی به تحصیل پرداخت. امّا یک سال قبل از اتمام تحصیلاتش به دنبال یک ماجرای شورانگیز عشقی پزشکی را رها و به شعر و ادبیّات و شاعری روی آورد و اگر خود وی در این ضمینه ضرر کرده باشد، شعر و ادبیات ما ثمرهی زیادی برده است. شهریار به جای آن که طبیب بیمار و علیل باشد، طبیب روحهای خسته و دلهای آرزومند شد. شهریار با ادبیّات عرب و فرانسه آشنایی کامل داشت. شهریار در طول زندگی خود خدمات زیادی به ادب ایران کرده، بهطوریکه سال روز وفات او، که بیست و هفت شهریور میباشد، روز ملی شعر و ادب نامیده شده است. شهریار در سال هزار و سیصد و شصت و هفت درگذشت. روحش شاد و یادش گرامی
آثار شهریار:
سه جلد دیوان فارسی، یک جلد دیوان ترکی. دیوان اشعار او شامل غزلیّات، قصاید، قطعات و رباعی و مثنویّات و دوبیتی است.
در شعر نو نیز شهریار آثار ارزندهای دارد، مانند: سلام به اینشتین و وای وای مادرم.
قسمت عمدهی شعر ترکی شهریار اختصاص به شاهکار ادبی او، حیدربابایه سلام، دارد. این شعر به اکثر زبانهای دنیا ترجمه شده و از این حیث بینظیر است.
یکی از شعرهای استاد بهنام «یار قاصدى» که واقعاً زیباست را می خوانید:
]
سن یاریمین قاصیدی سن
اگلش سنه چاى دئمیشم
خیالینى گوندرهیب دیر
بس کى من آخ- واى دئمیشم
آخ! گئجهلر یاتمامیشام
من سنه لاى- لاى دئمیشم
سن یاتالى، من گؤزومه
اولدوزلاری سای دئمیشم
هر کس سنه اولدوز دئیه
اؤزوم سنه آى دئمیشم
سندن سونرا، حیاته من
شیرین دیسه، زاى دئمیشم
هر گوزهلدن بیرگول آلیب
سن گؤزهله پاى دئمیشم
سنین گون تک باتماغیوى
آی باتانا تای دنمیشم
ایندى یایا قیش دئییرم
سابق قیشا یاى دئمیشم
گاه طویووی یاده سالیب
من ده لى، ناى- نای دئمیشم
سونرا یئنه یاسه باتیب
آغلاری های هاى دئمیشم
اتک دولو دریا کیمى
گؤز یاشیما، چاى دئمیشم
عمره سورهن من قره گون
آخ دئمیشم، وای دئمیشم