گل همیشه بهار
متخصص بخش اینترنت
ز شاخههای امیدم، شلیل میروید!
ز شعر تازه من، قال و قیل میروید!
دوباره میشود ارزان کدوی حلوایی
سر زبان گرانی، زگیل میروید!
درون جنگل خرجم، کنار موش حقوق
دوباره چند عدد بچه فیل میروید!
به باغ گوش من و تو، در این هوای بهار
هزار غنچه «صبر جمیل» میروید!
در این زمانه نو گفتن و سرودن، آه
ز فرق شادی من، دسته بیل میروید!
ولی دریغ، پس از وضع «ارز تکنرخی»
به باغوحش مخارج، گوریل میروید!
به بابای تو لعنت میفرستم، بخت لاکردار
وگر پرسی: برای چی؟
یگانه پاسخت باشد: برای چی و زهر مار!
به بابای تو لعنت میفرستم، بخت لاکردار
بهاری دور...
در آن دوران که کوهان شتر، زین موتور بودهست
همان روزی که بلبل، خل شد از رنگ و لعاب گل
اگر بابابزرگ بیعیال و پر ز احساسم
جوانمردانه تا ده، از سر چشمه
به جای کوزه «باجی»
یکی از کوزههای گنده «صغرابگم» را حمل میفرمود،
و فردایش برای خواستگاری خانهشان میرفت،
الاغ کدخداشان در به در میشد؟!
زمین و آسمان زیر و زبر میشد؟!
سرم را میزنم بر سینه دیوار
به بابای تو لعنت میفرستم بخت لاکردار
اگر «صغرابگم» مادربزرگ بنده میگردید،
تمام خاندان ما
چراغ جیبشان امروز روشن بود
و نانهاشان حسابی توی روغن بود
و من هم از سر ارث «ننه صغرا»
چنان فرزندِ فرزندش
- که امضا، میزند انگشت
مسافر میکشیدم با مدل بالاترین ماشین
خودم را خوب میبستم
و میکردم ترقی بهتر از «اوشین»!(*)
که دستم بود توی ارز و پایم نیز در بازار
به بابای تو لعنت میفرستم بخت لاکردار
الا ای اشک، ای مشک، ای الک، ای زنجفیل
ای سنگ، ای قوطی
الا ای سرنوشت خنگ نالوطی
کنن من هستم و بر روی کوزه مدرک لیسانس
بخشکی شانس!
*«اوشین»
نام یکی از افرادی است که نخست متعلق به قشر آسیبپذیر ژاپن بود، ولی در اثر خوردن هر روزه «برنج و تربچه» و پسانداز پولش، بدون کلاهبرداری توانست به مرفهی بیدرد تبدیل شود!
گل آقا. شماره 121 . بهار 1372