• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

فرد جامعه ستیز می داند چگونه مردم را فریب دهد

sasan

Banned
در دنيايي پر از ترس؛ شايد بدترين حالت اين است كه انسان از همنوع خود بترسد. انسان بايد بيشتر از شخصي بترسد كه دچار اختلال شخصيت ضداجتماعي و يا به قول عوام رواني است. شخص رواني دچار بيماري شديد ذهني است كه روش‌هاي درماني موجود براي مقابله با آن خيلي موفق نبوده‌اند. تنها راه حلي كه وجود دارد اين است كه آن‌ها در يك مركز با يكديگر زندگي كنند. جامعه‌ستيزي تركيبي از تعدادي از بيماري‌هاي ذهني است كه در دوران كودكي و در اثر وراثت، آسيب‌هاي روحي و كمبود عاطفي روي داده است. فقدان برخورد عاطفي يا اخلاقي مناسب عاملي است كه سبب مي‌شود فرد جامعه‌ستيز احساسات ديگران را درك نكند براي همين بدون اين‌كه احساس بدي در مورد عمل خود داشته باشد مي‌تواند ديگران را فريب دهد. مشكلات رفتاري جامعه‌ستيز كه از دوران كودكي شروع مي‌شود مربوط به حالات ارثي؛ داشتن خانواده‌اي با پيشينه تمايل به ارتكاب جرايم؛ والدين الكلي كه مرتكب جرم مي‌شوند؛ رفتارهاي غيرمسؤولانه‌ي نامنظم و مكرر والدين است. در نهايت كودكي كه نوعي جامعه‌ستيزي خاص را بروز مي‌دهد در درون خود احساس خودكم‌بيني و خجالت مي‌كند زيرا فكر مي‌كند ديگران قصد آزار و تمسخر او را دارند. كودكي كه داراي خصوصيات جامعه‌ستيزي است در پيروي از مقررات دچار ناتواني است. كو‌دكان خردسال از مدرسه مي‌گريزند؛ قلدري و دزدي مي‌كنند؛ حيوانات را آزار مي‌دهند؛ از خانه فرار مي‌كنند؛ و دچار بي‌قيدي و يا اختلال شديد فعاليتي مي‌شوند. در سنين پايين‌تر آن‌ها در درون گروه‌هاي خود به استعمال دخانيات؛ استفاده از مواد مخدر و فعاليت‌هاي جنسي مي‌پردازند.



تشخيص اختلالات ضداجتماعي براي اشخاص زير 18سال به كار نمي‌رود. واژه‌ي بيمار رواني در فرهنگ لغات چنين تعريف شده است: شخصي كه از يك اختلال شديد ذهني كه منجر به بروز رفتار پرخاشگرانه ضداجتماعي مي‌شود، رنج مي‌برد. بهترين عنوان براي اين افراد واژه افراد خطرناك است. ويژگي‌هاي متعددي براي جامعه‌ستيز وجود دارد و هر كدام از اين بيماران و‌يژگي‌هاي منحصر به فردي دارند. يك جامعه‌ستيز از آزار رساندن به ديگران در حالي كه اصلاً دليلي براي اين‌ كار ندارد ابراز خشنودي مي‌كند. رفتار يك فرد جامعه‌ستيز به رفتار يك فرد عادي بسيار شبيه است ولي تشخيص ا‌و از سايرين خيلي مشكل مي‌باشد. يك جامعه‌ستيز فردي است كه عليه جامعه عمل مي‌كند و تنها هدف او اقدام عليه قوانيني است كه در جامعه رواج دارد. خشونت اين بيماران در بيشتر موارد ناشي از تصميماتي است كه در حالت نيمه‌هشيار آن‌ها روي مي‌دهد و ممكن است بدون دليل منجر به ارتكاب قتل و يا اهانت به ديگران شود. فقدان اخلاق رشد‌يافته باعث مي‌شود كه بيمار در مقابل آنچه انجام داده احساس گناه يا رنج نكند و از عمل خود راضي باشد. فرد جامعه‌ستيز وقتي در اوج مبارزه با ديگران قرار دارد كمترين توجه را به خود داشته و حفظ شخصيت خود را مورد توجه قرار نمي‌دهد. به همين دليل، اين افراد كاملاً غيرطبيعي و آسيب‌رسان هستند. بعضي از افراد جامعه‌ستيز خشن نبوده و در بيرون از زندان جرايم كوچكي مثل كلاهبرداري و تخلفات بيمه‌اي انجام مي‌دهند. احتمال دار‌د اين افراد به حالت عادي برگردند اما تمامي رفتاري كه انجام خواهند داد عادي نخواهد بود. فرد جامعه‌ستيز رفتارهاي ضداجتماعي را از طريق اعمالي مثل زد و خورد اشخاصي كه از او قوي‌تر هستند بروز مي‌دهد و حس مي‌كند كار مثبتي را انجام داده است. اين فرد بسيار تهاجمي بوده و به خاطر موارد بي‌ارزش، بدون هيچگونه درنگي به شخصي كه در مقابل او واكنش نشان داده حمله‌ور مي‌شود. نوع دوم افراد جامعه‌ستيز كساني هستند كه در استفاده از مشروبات الكلي افراط مي‌كنند و سابقه‌اي طولاني از توقيف‌ها را دارند. آن‌ها ناگهان خطرساز، كنجكاو، هيجان‌زده، دمدمي مزاج، خوش‌بين و خونسرد مي‌شوند. فهرستي از ويژگي‌هاي اين افراد عبارتند از: متملق يا متظاهر (چاپلوس)‌، احساس خودبزرگ‌بيني، حيله‌گر يا مكار، عدم پايبندي به عهد، فاقد حس همدردي، داشتن رفتاري غيرقابل پيش‌بيني، بي‌مسؤوليتي، احساس اندوه و نااميدي بي‌مورد. اين افراد با مشكلات عديده‌اي روبرو هستند؛ بي‌تفاوتي نسبت به احساسات ديگران، بي‌توجهي به هنجارهاي اجتماعي يا حقوق ديگران، ناتواني در حفظ روابط اجتماعي، عبرت نگرفتن از خطاهاي خود، مقصر دانستن ديگران يا منطقي جلوه دادن رفتارهاي ضداجتماعي و زودرنجي مداوم از ديگر ويژگي‌هاي آنان است.



افراد جامعه‌ستيز بيشتر به حفظ روابط كوتاه‌مدت تمايل دارند و قادر به داشتن روابط پايدار صميمي، گرم و مسؤولانه با ديگر افراد نيستند. آن‌ها در روابط اجتماعي به ظاهر شخصي جذاب به نظر مي‌رسند اما به سرعت به فردي مضر، زورگو، متقلب، دزد و سلطه‌طلب تبديل مي‌ِشوند و به ديگران آسيب مي‌رسانند. براي او اهميتي ندار‌د كه قوانين را زير پا بگذارند يا به ديگران صدمه بزنند. فرد مبتلا به اين اختلال وقتي تنبيه مي‌شود احساس پشيماني نمي‌كند. فرد جامعه‌ستيز بسيار باهوش بوده و مي‌داند چگونه مردم را فريب دهد كه آن‌ها فكر كنند او فردي نرمال و طبيعي است.
شخصيت ا‌ين افراد ‌پر از تنش، كينه، زودرنجي، عصبانيت، احساس پوچي و اندوه است. فرد مبتلا به اين اختلال وقتي به شخصي صدمه مي‌زند ممكن است فكر كند كه پيروز شده و بگويد من امتياز اول را كسب كردم. تعدادي از افراد جامعه‌ستيز هيچگاه آرام نمي‌گيرند. آن‌ها بدون داشتن هدفي مثل جستجوي شغل يا هر نيازمندي ديگري به مسافرت مي‌روند و هيچ چيزي به دست نمي‌آورند. اين افراد ممكن است ثابت قدم و انعطاف‌پذير به نظر برسند اما بسيار شكننده بوده و به آساني از كوره در مي‌روند. تشخيص اين بيماري خيلي سخت است و به معيارهاي متعددي نياز دارد. اين تشخيص‌ها بر مبناي الگوي فراگيري بي‌توجهي و ناديده گرفتن حقوق ديگران قرار دار‌د كه از سن پانزده سالگي و با بروز حداقل سه مورد از شاخص‌هاي زير انجام مي‌گيرد:
1- ناتواني در هماهنگ كردن خود با هنجارهاي اجتماعي بر مبناي رفتارهاي قانوني
2- فريب‌كاري به شكل دروغگويي مكرر، استفاد‌ه از اسامي مستعار يا سوق دادن ديگران در جهت منافع مادي يا كسب رضايت‌مندي خود.
3- نقض ناگهاني برنامه‌اي كه پيش رو و در دست اقدام است.
4- زودرنجي و پرخاشگري به طوري كه به صورت برخوردهاي فيزيكي مكرر يا حالت‌هاي تهاجمي بروز مي‌كند.
5- عدم اعتنا و بي‌توجهي به سلامت خود و ديگران.
6- عدم احساس مسؤوليت مداوم كه به صورت ناتواني در حفظ شغل يا عدم عمل به تعهدات مالي بروز مي‌كند.
7- فقدان احساس ندامت؛ كه به صورت بي‌تفاوتي يا منطقي جلوه دادن عمل زيان بار بروز مي‌كند. سن فرد بايد بيش از 18 سال باشد تا تشخيص صورت بگيرد و بايد شواهدي در ارتباط با وجود اين اختلال در سنين قبل از پانزده سالگي وجود داشته باشد.
همه بيماران ضداجتماعي مرتكب جنايت نمي‌شوند. اوج اين اختلال بين سنين 24 تا 44 سالگي است و بعد از آن به شدت كاهش مي‌يابد. بعد از سن 30 سالگي فرد مبتلا كمتر دعوا مي‌كند و جنايت كمتري مرتكب مي‌شود. گرچه بيماري مي‌تواند تا سنين بين 60 تا 70 سالگي ادامه يابد اما بعد از 30 سالگي فرد مشكل قانوني كمتري پيدا مي‌كند. عامل ژنتيكي به عنوان قوي‌ترين عامل در ايجاد اين اختلال تشخيص داده شده است. اين بيماران با سابقه رفتاري سوء‌استفاده مستمر و رفتار مجرمانه با علايم بيماري مونچاوزن (نوعي اختلال رفتاري شديد كه علايم آن عبارتند از نوعي اعتياد به دروغگويي و بدرفتاري) ارتباط نزديكي دارند. همچنين داراي نوعي اختلال رفتاري شديد كه علايم آن عبارتند از نوعي اعتياد به دروغگويي و بدرفتاري، هستند.
جامعه‌ستيز با انبوهي از مشكلات كه مي‌تواند در هر مرحله از زندگي او ظاهر شود و غلبه بر آن‌ها خيلي مشكل است، مواجه مي‌شود. درمان اين اختلال بسيار دشوار است زيرا اختلال در سنين بالاتر از 30 سال تمايل به پنهان شدن مي‌كند. اشخاصي كه مجبور به روان درماني هستند قادر به برقراري رابطه‌اي صميمي كه لازمه‌ي معالجه‌ي آن‌‌هاست، نيستند. پزشكان ناچار به تمركز بر روي نقاط قوت، يافتن راه‌‌‌هاي حساس جهت بروز رفتارهاي مسؤولانه اجتماعي مثبت در مقابل ديگران و آموزش راه‌هاي عملي براي برخورد با سرخوردگي‌هاي روزمره اين بيماران هستند. معالجات پزشكي در مورد اين افراد توصيه نمي‌شود اما داروها مي‌توانند بروز حوادث خشونت‌بار را در افراد مبتلا كه داراي نقص در توجه و اختلال رفتاري شديد هستند، كاهش دهند.
براي برخي افراد جامعه‌ستيز ممكن است به جاي زندان گزينه تأمين تسهيلات اقامت در منزل انتخاب شود اما در اين موارد نرخ خرابي تسهيلات بسيار بالا است. روش ديگر جايگزين، براي نوجوانان داراي رفتار غيرقانوني و‌ كساني كه با قانون مشكل دارند ايجاد برنامه‌هاي بيابانگردي براي كاهش حس ياغي‌گري در اين افراد است.
يك نوع اختلال به نام اختلال شخصيت مرزي وجود دار‌د كه با اختلال شخصيت ضداجتماعي ممكن است اشتباه گرفته شود. اين اختلال با پرخاشگري بيشتري نسبت به اختلال ضداجتماعي همراه است و ويژگي آن نقض حقوق ديگران و مقررات و هنجارهاي اجتماعي متناسب با سن مي‌باشد. افراد مبتلا به اين اختلال داراي ويژگي‌هاي زير هستند: اغلب زورگو، تهديدكننده يا عامل ايجاد ترس در ديگران، آغاز كننده دعوا، برخورد فيزيكي بي‌رحمانه با مردم و حيوانات، دزديدن اموال اشخاص ديگر با توسل به زور، وادار نمودن ديگران به انجام عمل جنسي...
ناتواني در تشخيص و نحوه‌ي برخورد با افراد مبتلا به اختلال شخصيت ضداجتماعي منجر به ايجاد اين باور مي‌شود كه راه حل روشني براي چگونگي واكنش عمومي جهت مقابله و معالجه اين بيماران وجود ندارد.
ايجاد رابطه‌ي دوستانه با افراد جامعه‌ستيز بسيار سخت است و براي زندگي كردن با آن‌ها بايد به‌طور مستقيم رفتارشان در جمع كنترل شود.
 
بالا