• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

فرهنگ اَرتایی ایران

پارسا مرزبان

متخصص بخش ادبیات


من نگویم خدمت زاهد گزین یا میفروش

هرکه حالت به کند در خدمتش جانانه کوش

مجذوب علیشاه گنابادی



اَرتا؛ خوشه‌ی همه‌ی مردم جهان است. همه با هم حقّ هستیم. هیچ دسته و گروهی و پیروی را بر دیگری برتری نیست. همه با هم برابر هستیم. همه با هم اَرتای خوشه هستیم.
 

ریحانه69

متخصص بخش فوتبال
ایشالا یه روزی برسه که همه ادمها تو دنیا با هر نژاد و دین و پوست و ملیت و.......... تو یه سطح و برابر باشن و هیچ چیزی باعث نشه کسی به کس دیگه برتری داشته باشه مگر خوبیهاش:ناراحت:
 

پارسا مرزبان

متخصص بخش ادبیات


حقیقت
بشنو از پور فریدون
که شعله از تنور سرد نایو

بابا طاهر





پور یا پسر فریدون همان ایرج است. ایرج همان اِرِز یا اَرتای خوشه است. اَرتای خوشه همان اَرتا خوشت یا همان اردیبهشت است که در اینجا بابا طاهر، ما را به شنیدن حقیقت از او می‌‌خواند. اَرتای خوشه کانون گرم و روشن جان همه‌ی مردم جهان است. اَرتا آتشکده یا کانون جانهای افروخته است. هر انسانی‌ یکی‌ از این جانهاست، پیکر هر انسانی‌ تنوری است که اَرتا، آتش آن‌ را افروخته است. انسان از این آتش جانش است که روشن و گرم می‌‌شود. انسان نیازی به روشنایی‌ در برون از خود ندارد. تخم اَرتا در هر انسانی‌ افشانده شده است. ما انسانها همه در گوهر جان با هم برابر هستیم.







پارسا مرزبان
 

پارسا مرزبان

متخصص بخش ادبیات



آنچه که در سروده‌ی بالا، بابا طاهر می‌‌خواهد برای ما بگوید این است که انسان نمی خواهد روشن شود، بلکه می‌‌خواهد خودش سرچشمه‌ی روشنایی‌ شود. انسان تخم اَرتاست و خودش از گوهر اَرتایی خودش روشن می‌‌شود. این سراندیشه نشان می‌‌دهد که در فرهنگ ما انسان و مردم، اندازه و اصل چیزها هستند. پس هیچ انسانی‌ را نمی‌توان نابود کرد و جان و خرد انسانها و مردم را می‌‌باید که پاسداری کرد.





پارسا مرزبان
 

پارسا مرزبان

متخصص بخش ادبیات




نه کفرم ماند در عشقت، نه ایمان

که اینجا، کفر و ایمان درنگنجد

عطار




حقیقت انسان و منش مردمی انسان در هیچ پوستی‌ نمی‌گنجد. هیچ چهارچوبی نمی‌تواند انسان را اسیر کند. سرانجام انسان از هر آموزه و مکتب فکری، پوست می‌‌اندازد و دگردیسی می‌‌یابد. انسان از خود نو می‌‌شود و این منش برای انسان شادی آفرین است.







پارسا مرزبان









 

پارسا مرزبان

متخصص بخش ادبیات




سریرگاه چهارم، که جای پادشه است
فزون ز قیصرو فغفور و هرمز و دارا

تهی زوالی و خالی ز پادشه دیدم
ولیک لشگرش ازپیش تخت او برپا

فراز آن صنمی، با هزار غنج ودلال
چو دلبران دلاویز و، لعبتان ختا

گهی ز زخمه سحرآفرین، زدی رگ چنگ
گهر گرفته بر دست، ساغر صهبا


عبید زاکانی




آنچه عبید دیده است زنخدا اَرتا است. اَرتا پادشاهی است که با کشش مهر حکومت بی‌ حکومت می‌کند. جایگاه او در سریر چهارم یا همان سپهر چهارم است. هفت آسمان یا سپهر داریم و سپهر چهارم درست در میان این هفت سپهر است. در میان بودن، خود اصل مهر است که اَرتا از روی مهر میان و پیوند هفت سپهر می‌‌شود. حکومت بی‌ حکومت زنخدا اَرتا از قهر و خشم و خشونت به دور است. همان حکومت ایرج است در شاهنامه، ایرج یا اِرِز همان اَرتا است که نخستین پادشاه ایران است. همان سیمرغ است که شاه است و شاهنامه نامه‌ی اوست. اَرتا به کین ورزان، کینه نمی‌‌ورزد. با دشمن دشمنی نمی‌کند. تلاش می‌کند تا کینه در دل‌ و روان آنها را به مهر تحول دهد. این چنین خشتره یا شاهی یا حکومت بر کشش مهر، تنها خواسته‌ی مردم است. اَرتا خشتره همان خورشید خانم یا زنخدای مهر و سیمرغ است که با کشش مهر، حکومت بی‌حکومت می‌کند.





پارسا مرزبان










 
آخرین ویرایش:

پارسا مرزبان

متخصص بخش ادبیات



نوروزتان پیروز





جشن نوروز جشن نو شدن و دگرگونی اَرتا است. اَرتا فرود که جان انسانهاست، گردنده و شاد سازنده است. فروردین نیز نام دیگر اَرتا فرود است. فروردین سرچشمه‌ی از نو زنده شدن، دگرگون شدن و شاد شدن است. چون اَرتا بن و اصل انسان است، پس انسان هم سرچشمه‌ی این دگرگونی می‌‌شود. انسان که از اَرتا یا سیمرغ رسته است، همانند و هم اندازه‌ی خدا اصالت دارد. فروردین سرچشمه‌ی نوروز و نوروز بن دگرگونی است، دگرگونی یا تحوّل یک اصل: خدا، به اصلهای فراوان گوناگون و رنگارنگ که انسان باشد. خدا خوشه‌ی انسانهاست.





به سر درخت مانم، که ز اصل دور گشتم
به میانه قشورم، همه از لباب گویم

مولوی











 
بالا