استان گیلان علاوه بر آن كه به واسطه برخورداری از بارندگی مناسب و حاصلخیزی خاكش یكی از قطب های كشاورزی كشور محسوب می شود، یكی از قطب های صنایع دستی كشور نیز به شمار می آید و رشته هایی چون خراطی و نازك كاری چوب، مرواریدبافی، سفالگری، چادرشب بافی، بافت سبد و حصیر، دارایی بافی، بامبوبافی، نقاشی روی كدو، نمدمالی، شالبافی، ابریشم بافی، جاجیم بافی، گلیم بافی، چموش دوزی، چادرشب بافی و... از گذشته های دور در مناطق مختلف آن رواج داشته و ساكنان مناطق روستایی، با استفاده از مواد اولیه ای كه به قیمت ارزان و گاهی حتی به صورت رایگان در اختیارشان قرار دارد، محصولاتی تولید می كنند كه ضمن برخورداری از جنبه های هنری قوی، دارای مختصات كاربردی متعدد نیز هست و درآمد حاصل از پرداختن به آن ها نقش زیادی در اقتصاد خانواده های روستایی دارد.
در میان انواع فرآورده های دست ساز استان گیلان كه تقریبا تمام آن ها شهره خاص و عام است، قلاب دوزی، كه گاه با عنوان رشتی دوزی نیز از آن یاد می شود، جای خاصی دارد.
قلاب دوزی كه از قدیم ترین انواع رودوزی های ایرانی است و به شهادت باستان شناسان سابقه قدمت آن حتی به سال های 550 تا پیش از میلاد می رسد، نوعی از رودوزی های ایرانی است كه طی آن زمینه پارچه به وسیله نخ های ابریشمین رنگین، به گونه ای بسیار زیبا و چشم نواز تزیین می شود.
درباره سابقه تولید این هنر صنعت در ایران، گفتنی است طی حفریات باستان شناسی در منطقه لولان در منتهی الیه شرق ایران قطعاتی از ملیله دوزی و قلاب دوزی پیدا شده كه احتمالاتعلق به دوره هخامنشیان دارد. همچنین اسنادی در دست است كه نشان می دهد در سال های نخستین بعد از ظهور اسلام، به موازات بافت پارچه های پشمی و پرده های ابریشمی فاخر در شهر فسا، فرش های عالی در جهرم و جامه های حریر و پرند در اصفهان، نوعی قلاب دوزی بسیار خوب نیز در طبرستان (مازندران فعلی) و گیلان رواج داشته است .
قلاب دوزی كه هم اكنون در بسیاری ازنقاط كشور رایج است و عده زیادی از زنان و دختران خانه دار به آن می پردازند، در شهرستان رشت ، از ویژگی و نفیسی بیش تری برخوردار است و به همین اعتبار نیز در بین سایر قلاب دوزی ها با عنوان رشتی دوزی مورد اشاره قرار می گیرد.
این هنرخانگی كه در گذشته پرداختن به آن تقریبا بین تمام زنان رایج بود و در هر منطقه عده زیادی از افراد بومی به آن اشتغال داشتند، اگرچه در حال حاضر از گستردگی پیشین برخوردار نیست، با این همه، هنوز تنها مركز تولید مصنوعات قلاب دوزی با نخ ابریشم را باید شهر رشت دانست و گو این كه هم اینك نوعی قلاب دوزی شبیه آن چه در رشت جریان دارد، در مهاباد نیز رایج است، ولی هیچ گونه شباهتی بین تولیدات این دو شهر به چشم نمی خورد. زیرا قلاب دوزی رشت و مهاباد، اگرچه هر دو به یك شیوه انجام می شود و ابزاركار و نقوش آن ها تقریبا همسان است. ولی تولیدات مهاباد عمدتا در بردارنده رنگ های سیاه و سفید بوده و فاقد تنوع رنگ دست دوزهای رشت است.
ابزاركار قلاب دوزی
ابزار كار قلاب دوزان بسیار ساده ، كم حجم و ارزان قیمت است و مهم ترین آن وسیله ای است فلزی و تا حدودی شبیه قلاب های معمولی . با این تفاوت كه قسمت نوك آن بر خلاف سایر قلاب ها تیز و فاقد انحنای قلاب های عادی بوده و در عوض دارای یك بریدگی مورب در فاصله پنج میلی متری نوك قلاب است .
این وسیله كه متشكل از میله ای هفت سانتی متری است در انتها به سطحی قاشق مانند با ضخامت تقریبی پنج میلی متر ختم می شود و دسته ای خراطی شده دارد.
جریده یكی دیگر از وسایل كار قلاب دوزان است كه مشتمل بر دو قطعه چوب به ط ول 100 سانتی متر، عرض 10 سانتی متر و ضخامت پنج سانتی متر است كه از یك سو به وسیله میخ به یكدیگر متصل و در سوی دیگر به وسیله مانعی كه در فاصله 40 سانتی متری از انتهای وسیله گذاشته شده از یكدیگر جدا شده و حالتی تقریبا گیره مانند دارد و به راحتی می توان آن را از طریق سفارش دادن به تجار یا با كمك دو قطعه تخته صاف تهیه كرد.
مواد و مصالح قلاب دوزی
پارچه مورد نیاز قلاب دوزی ماهوت مرغوب به رنگ های تیره مانند سیاه، آبی سیر، زرشكی، قرمزتند، قهوه ای و نیز نخ ابریشم طبیعی تابیده (چپ تاب) در رنگ های متنوع و دلخواه است .
نحوه تولید
قلاب دوزان طرحی را كه قصد دارند روی پارچه ماهوت قلاب دوزی كنند، ابتدا روی كاغذی كه ابعاد آن كمی بزرگ تر از اندازه پارچه مورد نظرشان است ترسیم كرده و سپس با یك سنجاق تمامی خطوط طرح را روی كاغذ با فواصل نزدیك به هم سوراخ می كنند. آنگاه مقداری گچ روی كاغذ ریخته، كاملا آن را روی صفحه كاغذ پخش می كنند تا از داخل سوراخ های كاغذ گذشته و بر روی ماهوت بنشیند و بعد از برداشتن كاغذ از روی ماهوت، طرح بر روی ماهوت قلم گیری شده و صنعتگر با كمك قلابی كه ساختمان آن تشریح شد، شروع به دوخت می كند.
شیوه كار قلاب دوزان به این صورت است كه روی یك چهار پایه كوتاه نشسته و یك قسمت از پارچه را در لای دهانه جریده قرار داده و به كمك زانوانشان آن را به هم می فشارند تا پارچه خارج نشود. آنگاه یك سر نخ را گره زده و در حالی كه قلاب را از روی پارچه به داخل آن فرو برده اند، گره را در شیار قلاب استوار ساخته و آن را از پارچه بیرون می كشند و در شرایطی كه نخ خارج شده از پارچه حالت یك نیم دایره را به خود گرفته، در فاصله ای معین، مجددا قلاب را به داخل پارچه فرو برده و نخ را بر روی شیار قلاب استوار كرده و قلاب را از پارچه خارج می كنند. به این ترتیب، نیم دایره قبلی سفت شده و برروی كار می نشیند، در حالی كه نیم دایره جدیدی كه به وجود آمده، به صنعتگر امكان می دهد تا مجددا قلاب را به داخل پارچه فرو برده و با تكرار این حالت است كه نقشی زنجیره ای روی پارچه به وجود می آید.
از قلاب دوزی در حال حاضر برای تزیین سجاده ، جاقرآنی ، لبه پرده ، رومیزی، رویه كوسن ، لبه یقه، دامن و پیش سینه لباس های زنانه، رویه دمپایی های زنانه، كلاهك آباژور، سقف آویزهای پارچه ای و... استفاده به عمل می آید.
وضعیت صنایع دستی در استان گیلان
با توجه به نقش صنایع دستی گیلان در تامین منابع درآمد و همچنین تنوع صنایع دستی در گیلان، این استان تعداد زیادی نیروی انسانی فعال در زمینه صنایع دستی دارد كه به گفته معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان گیلان 85 درصد آنان را زنان و دختران تشكیل می دهند.
به گفته خسرو رفیعیان; 39 هزار و 307 نفر هنرمند صنعتگر صنایع دستی در استان گیلان شناسایی شده اند كه از بین زنان شاغل بالغ بر 7/6 درصد آنان بی سواد، 9/4 درصد دارای تحصیلات ابتدایی، 41/9 درصد دارای تحصیلات دوره راهنمایی، 36/7 درصد دارای تحصیلات پایان دوره متوسطه و 1/3 درصد دارای مدرك تحصیلی فوق دیپلم هستند و در رشته های گلیم بافی، قلاب دوزی، مرواریدبافی، حصیربافی، چاپ باتیك (سنتی و مدرن بر روی پارچه)، طراحی سنتی، قیطان و یراق دوزی، بامبوبافی، بافت تابلوفرش، جاجیم و صنایع چوب اشتغال به كار دارند.
.
.
به گفته رفیعیان بیش تر بانوان صنعتگر گیلانی در منازل خود و هنگام فراغت از امور خانه داری و مشاغل دیگر به تولید فرآورده های دست ساز می پردازند و با ارزیابی اطلاعاتی كه وی ارایه داده، این نتیجه به دست می آید كه صنایع دستی عاملی مناسب برای اشتغال و كسب درآمد زنان خانه دار و دارای تحصیلات پایین به شمار می آید و حمایت از آن، به منزله تلاش برای افزایش بنیه اقتصادی خانواده ها، خصوصا خانوارهای روستایی است.
به گفته معاون صنایع دستی، سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان گیلان، حمایت از این صنعتگران بی نام و سختكوش، شروع شده و بهره مندی آنان از مواد اولیه ارزان قیمت، بخشی از حمایت های دولتی را تشكیل می دهد. كه اگر چه مشكلاتی چون، افزایش قیمت مواد اولیه داخلی جزو مشكلات فراروی صنعتگران به شمار می آید و رفع آن به هر نحوی كه باشد غنیمت است، اما ارایه تسهیلات به صنعتگران، به شكلی كه هم اكنون جریان دارد، بار چندانی از دوش زنان شاغل و خانواده های آنان برنمی دارد و خصوصا در مورد تسهیلات مالی، بیش تر این گروه از زنان كه ساكن مناطق روستایی نیز هستند، از پس تودیع ضمانت های مورد انتظار برنمی آیند و ضروری است راهكارهای ساده تری برای برخورداری آنان از تسهیلات بانكی اندیشیده شود.
به اضافه این كه وجود رقبای خارجی، پایین بودن قیمت تولیدات وارداتی مشابه باعث شده تا صنعتگران برای به دست آوردن توانایی رقابت، از كیفیت تولیدات بكاهند كه این امر چنان چه در اسرع وقت مورد رسیدگی قرار نگیرد، در درازمدت باعث سلب هویت از هنرهای بومی و سنتی و جا باز كردن صنایع دستی بیگانه در بازار شهرهایی خواهد شد كه خود آن ها مهد و مركز صنایع دستی محسوب می شوند.
.