• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

قلب مادر...

Miss zahra

متخصص بخش تکنولوژی
داد معشوقه به عاشق پیغام
که کند مادر تو با من جنگ

هرکجا بیندم از دور ، کند
چهره پر چین و جبین پر آژنگ

بانگاه غضب آلود زند
بر دل نازک من تیر خدنگ

از در خانه مرا طرد کند
همچو سنگ از دهن قلما سنگ

مادر سنگ دلت تا زنده است
شهد در کام من و توست شرنگ

نشوم یک دل و یک رنگ تورا
تا نسازی دل او ازخون رنگ

گر تو خواهی به وصالم برسی
باید این ساعت بی خوف و درنگ

روی و سینه تنگش بدری
دل برون آری از ان سینه تنگ

گرم و خونین به منش باز آری
تا برد ز آینه قلبم زنگ

عاشق بی خرد ناهنجار
نه بل آن فاسق بی عصمت و ننگ

حرمت مادری از یاد ببرد
مست از باده و دیوانه ز بنگ

رفت و مادر را افکند به خاک
سینه بدرید و دل آورد به چنگ

قصد سر منزل معشوقه نمود
دل مادر به کَفَش چون نارنگ

از قضا خورد دم در به زمین
و اندکی رنجه شد او را آرنگ

آن دل گرم که جان داشت هنوز
اوفتاد از کف آن بی فرهنگ

از زمین باز چو برخاست، نمود
پی برداشتن دل، آهنگ

دید کز آن دل آغشته به خون
آید آهسته برون این آهنگ:

آه، دست پسرم یافت خراش!
وای، پای پسرم خورد به سنگ!


..... ایرج میرزا....
 

سیبری

کاربر ويژه
خیلی قشنگه:گل:
شعرای دیگه ایرج میرزا که آدم روش نمیشه اینجا بذاره !:خنده2:
 

سیاوش عشق

کاربر ويژه
اینم شعر ایرج میرزا در مورد مادر
....
پسر رو قدر مادر دان که دایم
کشد رنج پسر بیچاره مادر

برو بیش از پدر خواهش که خواهد
تو را بیش از پدر بیچاره مادر

زجان محبوب تر دارش که دارد
زجان محبوب تر بیچاره مادر

از این پهلو به آن پهلو نغلتد
شب از بیم خطر بیچاره مادر

نگهداری کند نه ماه و نه روز
تو را چون جان به بر بیچاره مادر

به وقت زادن تو مرگ خود را
بگیرد در نظر بیچاره مادر

بشوید کهنه و آراید او را
چو کمتر کارگر بیچاره مادر

تموز و دی تو را ساعت به ساعت
نماید خشک و تر بیچاره مادر

اگر یک عطسه آید از دماغت
پرد هوشش زسر بیچاره مادر

اگر یک سرفه بی جا نمایی
خورد خون جگر بیچاره مادر

برای این که شب راحت بخوابی
نخوابد تا سحر بیچاره مادر

دو سال از گریه روز و شب تو
نداند خواب و خور بیچاره مادر

چو دندان آوری رنجور گردی
کشد رنج دگر بیچاره مادر

سپس چون پا گرفتی ، تا نیافتی
خورد غم بیشتر بیچاره مادر

تو تا یک مختصر جانی بگیری
کند جان مختصر بیچاره مادر

به مکتب چون روی تا باز گردی
بود چشمش به در بیچاره مادر

وگر یک ربع ساعت دیر آیی
شود از خود به در بیچاره مادر

نبیند هیچکس زحمت به دنیا
زمادربیشتر بیچاره مادر

تمام حا صلش از زحمت این است
که دارد یک پسر بیچاره مادر
:گل:
 

Miss zahra

متخصص بخش تکنولوژی
اجي قشنگه :گل:
قربون آجی:شاد::شاد::شاد:
:8::39::6:



خیلی زیباست. ممنون.
چاکریم آبجی:احترام:
:دوست::39:
خیلی قشنگه
شعرای دیگه ایرج میرزا که آدم روش نمیشه اینجا بذاره
:2:
نترس شعراشو بذار:سوت: یه روزه اخطااااااااااار:15::غش:
:39:
 
بالا