همشهری سرنخ:لحظه هایی در زندگی انسان ها وجود دارد که نه تنها هیچ وقت از یاد آنها نمی رود بلکه این لحظات آنقدر ماندگارند که تا سال ها بعد هم مردم سراسر جهان آن را به خوبی در خاطر دارند. المپیک نیز از جمله حوادث ورزشی است که لحظات به یادماندنی در آن کم نیست، لحظاتی که شاید حتی با گذشت 30 یا 40 سال از آن هنوز هم طرفداران بازی های المپیک آن را در یاد و خاطرشان ثبت و ضبط کرده اند.
تامی اسمیت و جان کارلوس – مکزیک 1968
تامی اسمیت و جان کارلوس از دونده های مشهور المپیک 1968 بودند، در دو دویست متر، اسمیت از رقیبان خود پیتر نورمن استرالیایی و جان کارلوس پیشی گرفت و به مقام نخست دست یافت. وقتی اسمیت و کارلوس برای گرفتن مدال ها حاضر شدند، همه در حیرت فرو رفتند. روی ژاکت آنها نشانه اعتراض به نداشتن حقوق شهروندی دیده می شد، آنها با پاهای برهنه در حالی که دستکش سیاه به دست داشتند ولتی سرود ملی آمریکا را پخش کردند دست های خود را به نشانه اعتراض به تبعیضات نژادپرستانه بالا بردند و سرهایشان را پایین گرفتند.
این حرکت دو قهرمان به مزاج خیلی ها خوش نیامد به طوری که نمایندگان بین المللی مسوولان هیات اعزامی را تهدید کردند که اگر این دو از گروه المپیک حذف نشوند، دیگر اجازه مسابقه به آنها داده نخواهد شد و به این ترتیب اسمیت و کارلوس از مسابقات حذف شدند اما سال 1998 در سی امین سالگرد اعتراض به تبعیضات نژادپرستانه به هر دوی آنها مدال افتخار اعطا شد.
دوراندو پیئتری ورزشکار ایتالیایی که شغل اصلی اش شیرینی پزی بود برای شرکت در مسابقات المپیک لندن سال 1908 به سختی تمرین کرده بود. او 40 کیلومتر را به مدت دو ساعت و 38 دقیقه پیمود و این رکورد عجیب وی ماجرایی جالب داشت.
پیئتری که برای نخستین بار وارد استادیوم وایت سیتی شده بود، به علت گرمای هوا و تشنگی مسیر مسابقه را اشتباه دوید، داوران مسابقه مسیر درست را به او نشان دادند اما گرمای 25 درجه سانتیگراد آنقدر بر پیئتری اثر گذاشته بود که وی ناگهان نقش زمین شد.
در این هنگام یکی از مامورانی که کنار میدان بود به کمک وی شتافت و او را از زمین بلند کرد، پیئتری چند قدمی برداشت و پنج بار دیگر به زمین خورد اما بالاخره با کمک دو مامور که دو دست او را گرفته بودند بعد از تقریبا دو ساعت و نیم، مسیر مسابقه را به پایان رساند. هر چند او به دلیل داشتن کمک در دویدن، شایسته مسابقه دادن شناخته نشد اما ملکه الکساندرا جام طلایی را به عنوان جایزه ای نمادین و سمبلیک به وی اهدا کرد.
در مسابقه دو مارتن المپیک 1968، مومو والاد برنده مدال طلا شد. وقتی مومو قهرمان شد ماراتن همچنان ادامه داشت و یک ساعت بعد یک دونده تاسمانیایی به نام جان استیون آکواری از خط پایان عبور کرد.
زانوی پای راست آکواری در رفته بود اما او پایش را بسته بود وهمچنان مسیر مسابقه را به سمت خط پایان می پیمود.
هر چند در آن زمان ورزشگاه خالی از جمعیت شده بود اما عده اندکی که باقی مانده بودند شاهد یکی از زیباترین و به یاد ماندنی ترین لحظات المپیک شدند. بعدها وقتی از آکواری پرسیده شد که چرا با وجود مصدوم بودن زمین مسابقه را ترک نکرد وی پاسخ داد: «کشورم مرا هشت هزار کیلومتر راه به اینجا نفرستاده تا فقط مسابقه را شروع کنم. مرا به اینجا فرستاده اند تا مسابقه را به پایان ببرم.»
ابیب بیکیلا سرباز و بادیگارد سلطنتی اتیوپی و اولین سیاهپوست آفریقایی بود که برنده مسابقه ماراتن شد. وقتی صدای شلیک آغاز مسابقه به گوش دوندگان رسید، بیکیلا با پای برهنه 41 کیلومتر و 352 متر را دوید تا به خط پایان رسید.
وی این مسافت را در مدت دو ساعت و 15 دقیقه و 16 ثانیه و 2 صدم ثانیه دوید و چهار سال بعد وی این رکورد را به دو ساعت و 12 دقیقه و 11 ثانیه و 2 صدم ثانیه کاه شداد تا مدال طلای خود را حفظ کند. بیکیلا در سن 41 سالگی پس از اینکه در یک تصادف از ناحیه کمر به پایین فلج شد از دنیا رفت.
در المپیک 1976، نادیا کومانسی از رومانی یکی از شرکت کنندگان رشته ژیمناستیک بود. این دختر 14 ساله با مهارت باورنکردنی حرکات ژیمناستیک را اجرا کرد. اجرای کومانسی آنقدر ماهرانه بود که داوران به او از 10 امتیاز 10 را دادند و تشویق تماشاچی ها کومانسی را مطمئن کرد که برنده مدال طلاست. اما او وقتی به تابلوی امتیاز نگاه کرد به جای نمره 10 عدد 00/1 را دید، چهره او کاملا نشان می داد که وی از این امتیاز حیرت کرده است اما وقتی متوجه شد که تابلو امتیاز خراب است لبخند شادی از برنده شدن بر چهره او نشست. کومانسی در مسابقات آن سال سه مدال طلا، یک نقره ویک برنز را از آن خود کرد.
پائولا رادکلیف در المپیک 2004 به عنوان نماینده انگلیس در مسابقات دوومیدانی شرکت کرد. شش متر و نیم به خط پایان نمانده بود و پائولا پا به پای دونده ژاپنی «میزوکی نوگوچی» می دوید. دمای هوا بسیار بالا بود و رطوبت هوا خفه کننده، طرفداران پائولا او را تشویق می کردند که ناگهان غرق در حیرت ساکت شدند.
پائولا همانطور که گریه می کرد به کنار زمین مسابقه رفت و روی زمین نشست و همچنان به گریه کردن ادامه داد. هنوز هم هیچ کس نمی داند چرا پائولا ا زمسابقه کناره گیری کرد اما بسیاری معتقدند که او به دلیل شرایط بد محیطی و فشار مسابقه نتوانست تحمل کند و فشار عصبی باعث کناره گیری وی از مسابقه شد و عده دیگری هم می گویند که چون پائولا مطمئن بود از دونده ژاپنی جلو نمی زند انصراف داد.
سال 1936، بازی های المپیک در این سال در برلین آلمان برگزار شد. از آنجا که هیتلر آغازگر جنگ جهانی دوم بود، قصد داشت با برگزاری مسابقات تابستانی المپیک در برلین، تئوری های نژادپرستانه خود را بیش از پیش به همه ثابت کند اما جسی اونزه نوه یک برده سیاهپوست آلابامایی، تمام تئوری های هیتلر را نقش بر آب کرد. اونز در مسابقات دوومیدانی در رشته های 100 متر، 200 متر، پرش طول و چهار در 100 متر برنده چهار مدال طلا شد. با برنده شدن اونز، مقامات نازی ادعا کردند چون استخوان کف پای سیاهپوستان بزرگ و غیرعادی است، آمریکا با انتخاب چنین دونده ای تقلب کرده است اما بدتر از این حرف نامربوط آلمانی ها، این بود که اونز پس از پیروزی در این مسابقه هیچ وقت نامه تشکری از سوی رئیس جمهور وقت یعنی روزولت دریافت نکرد و برای قدردانی به کاخ سفید دعوت نشد. ماجرای برنده شدن اونز دست مایه ساخت فیلم های سینمایی بسیاری شد.
زولا باد، یکی از شخصیت های جنجالی المپیک 1984 بود. این دونده سفید پوست در جنوب آفریقا از پدر و مادری انگلیسی متولد شده بود. در آن سال آفریقای جنوبی به دلیل نوع حکومتی که بر آن حاکم بود از شرکت در رقابت های المپیک منع شد و به این ترتیب زولا باد به عنوان دونده انگلیسی به مسابقات المپیک دعوت شد.
زولا در مسابقات فینال 3000 متر تصمیم گرفت پابرهنه بدود و این خود باعث توجه بیشتر شد اما حادثه ای در فینال مسابقه 300 متر رخ داد باعث شد تا باد مورد تنفر همگان قرار گیرد. وی همانطور که در حال دویدن بود ناگهان با مری دکر که دو بار قهرمان جهان شده بود برخورد کرد و دکر به شدت به زمین خورد. با دیدن چنین صحنه ای 85 هزار نفر جمعیتی که در استادیوم بودند شروع به فریاد زدن علیه باد کردند.
در این هنگام از بلندگوی استادیوم اعلام شد که «شرکت کنندگان در مسابقه مهمان ما هستند» و بهتر است که تماشاچی ها به این فریادها خاتمه دهند اما با این وجود باد صلاحیت ادامه مسابقه را از دست داد.
جیم تورپ در خانواده ای فرانسوی، ایرلندی و آمریکایی متولد شد. این ورزشکار در مسابقات دهگانه و پنج گانه دو و میدانی المپیک 1912 قهرمان شد و در پرش ارتفاع به مقام چهارم و در پرش طول به مقام هفتم دست یافت. بعد از پایان بازی های المپیک، قهرمان آمریکایی هنگامی که به خانه برگشت با رژه باشکوهی مورد استقبال قرار گرفت اما یک سال بعد از او خواسته شد تا هر دو مدال خود را پس بدهد چرا که ادعا شده بود او تقلب کرده است.
وقتی تورپ مدال هایش را پس داد گروه های بسیاری برای پس گرفتن مدال های قهرمان آمریکایی اعتراض کردند تا اینکه پس از مرگ تورپ، بیگناهی او ثابت شد و کمیته بین المللی المپیک، دو مدال طلای تورپ را در 1983 به دو فرزندش اهدا کرد.
اتفاقی که در المپیک 1992 برای درک ردموند انگلیسی افتاد یکی از فراموش نشدنی ترین حادثه های المپیک به شمار می رود.
این دونده انگلیسی در مسابقه نیمه نهایی دو 400 متر در حال دویدن بود که ناگهان ماهیچه های پایش دچار آسیب دیدگی و پارگی شد. رقیبان ردموند از او جلو زده بودند و دونده مصدوم روی زمین افتاد. با وجود درد زیادی که ردموند داشت وی حاضر به تسلیم نشد و از جا بلند شد و همانطور که درد می کشید شروع به دویدن کرد. ردموند لنگان لنگان به راه خود ادامه می داد. پدر ردموند که بین تماشاچی ها بود وقتی پسرش را در آن حالت دید از میان ماموران امنیتی رد شد تا برای کمک، خودش را به فرزندش برساند. ردموند در حالی که شانه های پدرش را گرفته بود تا خط پایان پیش رفت و چشمان 65 هزار تماشاچی که برای تماشای مسابقه دو و میدانی آمده بودند از گریه خیس شد.
بن جانسون نماینده کانادا در مسابقات المپیک 1988 بود. او در دوی صد متر رکورد دویدن در مدت 9 دقیقه و 79 ثانیه را به نام خود ثبت کرد. با رسیدن به خط پایان جانسون دستان خود را به نشانه پیروزی بالا برد و همزمان با او تماشاچی ها نیز وی را تشویق می کردند.
این رکورد جانسون چندین برابر بهتر از آخرین رکورد خودش بود و تماشاچی ها از تماشای چنین مسابقه ای به وجد آمده بودند و همه به همه می گفتند که جانسون در این دوره مسابقات جادو کرده است. اما در اولین ساعات صبح روز بعد خبری منتشر شد که همه را شگفت زده کرد. چشم های زردرنگ جانسون خبر از این می داد که وی دوپینگ کرده است و به این ترتیب جادوی المپیک در چشم بسیاری دود شد.
ویندهام هالسول تنها شرکت کننده المپیک در مسابقه دو است که به تنهایی مسابقه داد و برنده مدال طلا شد. این ستوان ارتش انگلیس در مسابقه فینال دو 400 متر به تنهایی شرکت کرد زیرا زمین مسابقه خط کشی نداشت و شرکت کنندگان آمریکایی تهدید کرده بودند در زمین بدون خط کشی شرکت نمی کنند.
وقتی در مرحله فینال تنها رقیبان او که دو آمریکایی بودند از مسابقه سر باز زدند. هالسول به تنهایی مسابقه داد و مدال طلا را از آن خود کرد. مقامات ورزشی آنقدر از دست او عصبانی شدند که وی برای همیشه ورزش را کنار گذاشت.