مشاعره بی قانون

[Maryam]

سلام همون طور که از اسم تاپیک معلومه اینجا جاییه برای دوستانی که خسته از قوانین روزمره به دنبال استراحتگاهی میگردن .

قوانین این تاپیک : قانون خاصی نداره این تاپیک با آخر شعر نفر قبلی شعر دلخواهتون رو بنویسید و از ارسال دو پست پشت سر هم خود داری کنید ممنون ...




_________________


بهار آمد تق تق تق
کی آمد؟
کی در زد؟
به باغ ما کی سر زد؟
بهار بود
چی کار کرد؟
درخت‏ها رو بیدار کرد گل‏ها شدند قطار قطار
درد نکنه دست بهار

 

[سنجاقي]

برایم شمع آورده اند
و گلایل!
شیشه ی گلاب را از آن کودک بگیرید
خیس شدم!!!

 

[Maryam]

مي توان رشته اين چنگ گسست.

مي توان کاسه آن تار شکست.

مي توان فرمان داد:

هاي ... اي طبل گران

زين پس خاموش بمان!

به چکاوک اما نتوان گفت: مخوان!

 

[amin khan]

« نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد »​

کاسب پیر دگر باره جوان خواهد شد!​

من و تو غمزده از این همه خرج شب عید​

لیکن او صاحب یک سود کلان خواهد شد​

موسم دلخوری و گیجی آن اهل حقوق​

وقت بشکن زدن پیشه وران خواهد شد​

حرف عیدی نزنی پیش خسیس الدوله​

که کند سکته و درخاک نهان خواهد شد​

اول عید ، حقوق من و تو نفله شود​

سرمان باز دچار دَوران خواهد شد​

باز ذکر « چه کنم ، آی چه کنم » می گیریم​

قلبمان نیز دچار ضربان خواهد شد​

مخمان سوت زد از قیمت شیرینی جات​

کم کمک قیمت آن ، قیمت جان خواهد شد​

مرد در « خانه تکانی » شده شاگرد زنش​

دم عید است و چنان رفتگران خواهد شد​

از هجوم فک و فامیل فلان شهر به « ده »​

چون هتل ، خانه ی مشدی رمضان خواهد شد​

 

[baroon]

در مسیرِ سنجشم ، اندیشه هایم خواب نیست
عشق کمیاب است ، امّا ، گوهری نایاب نیست












​

 

[fatemeh]

تلالوی خورشید که آروم آروم تاریکی رو باز می کنه و پیش میره ،
خنکی سپیده دم ،
عطر رز قرمز ،
محشر لبات ،
گرمای تنت ،
نفست ،
حضورت ،
هر روز صبح خواب رو از چشمام می دزده ،
.
.
.

از تو دزد تر چشمای وحشیت ،
دلم رو دزدید ...
صبحت بخیر باشه

 

[mahdis]

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق....ثبت است برجریده ی عالم دوام ما...:نیش:

 

[fatemeh]

آغوشت
رودِ آرامی‌ست ؛
به دریا نرسیده
مرا غرق خواهد کرد!

"رضا کاظمی"

 

[Maryam]

دوست دارم شمع باشم در دل شبها بسوزم
روشنى بخشم ميان جمع و خود تنها بسوزم

شمع باشم اشك بر خاكستر پروانه ريزم
يا سمندر گردم و در شعله بي‌پروا بسوزم

لاله‌اي تنها شوم در دامن صحرا برويم
كوه آتش گردم و در حسرت دريا بسوزم

ماه باشم در شب تار سيه‌روزان بتابم
شعله‌ى آهى شوم خود را ز سر تا پا بسوزم

اشك شبنم باشم و بر گونه‌ى گلها بلغزم
برق لبخندي شوم در غنچه لبها بسوزم

يا زهمت پر بسايم بر ثريا همچو عنقا
يا بسازم آنقدر با آتشِ دل تا بسوزم ...

 

[fatemeh]

مهم نیست هوا
گرم باشد یا سرد
من بهانه می گیرم و تو
دهانم را ،
با یک بوسه ببند

 

[Taraneh71]

دیدگانم همچو دالان های تار
گونه هایم همچو مرمرهای سرد
ناگهان خوابی مرا خواهد ربود
من تهی خواهم شد از فریاد درد

 

[Maryam]

.


دردم از یار است و در مان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم !

 

[fatemeh]

​

مست طرب خنده به لب چون گذرد ماه من
خنده زند تا شکند بر لب من آه من

چون طالع او روشن عیان میشود
دل می برد از من نهان میشود


​

​

علی اکبر شیدا ​

 

[amininho]

دور گردون گرد و روزی بر مراد ما نرفت********دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
حافظ

 

[fatemeh]

رو چـو آتـش می‌ چو آتش عشق آتش هر سه خوش
جــان ز آتــش‌هــای درهــم پــرفـغـان ایـن الـفـرار

حضرت مولانا​

 

[سیاوش عشق]

روزها می گذرد، حادثه ها می آیند
انتظار فرج از نیمه ی خرداد کشم

 

[fatemeh]

مستیم و دل به چشم تو و جام داده ایم
سامان دل به جرعه فرجام داده ایم

با یاد نرگس تو چو باران به هر سحر
صد بوسه بر شکوفه بادام داده ایم

وز موج فتنه خیز ، دل بی شکیب را
در ساحل خیال تو ، آرام داده ایم.................شفیعی کدکنی

​

 

[khale suske]

مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
سر ز مستی بر نگیرد تا به صبح روز حشر
هرکه چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست

 

[سیاوش عشق]

تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

 

[majnooneleyli]

دروراي بركت هردوستي عشق خداوند نهفته است:گل: