• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

-::- مشـاعـــره ی موضـوعــی -::-

baroon

متخصص بخش ادبیات





به ذهنم رسید که یه مشاعره ی بدیع و مهیّج ترتیب بدیم :18:.
به این صورت که هرکس موضوع رو برای نفر بعد مشخص کنه و ایشون شعری رو دقیقاً با همون مضمون ارائه بده:ایده:.


مثال میزنم:

در یک پست ---» موضوع : توصیف مبالغه آمیز قامت معشوق (خلاصه ی کلام = قامت یار )

در پست بعد ---» نفر بعد می نویسه:

قدت گفتم که شمشاد است و بس خجلت به بار آورد
که این نسبت چرا کردیم و این بهتان چرا گفتیم


نمی دونم در سطح نت کسی قبلاً این کارو کرده یا نه امّا به نظرم برای علاقه مندانِ مشاعره جذّاب و بسیار مفیده:دست:
حسنش در اینه که ذهن رو تقویت میکنه تا با یادآوری در لحظه، انضمام شعر منجر به تلطیف و آرایش و تکامل کلام بشه.
و البتّه باید گفت که این مشاعره مرد می طلبه :نیش: و از انواع دیگه مشکل تره:شاد:
امیدوارم خوشتون بیاد و بازار مشاعره ی موضوعی مون هم رونق بگیره.



* * پیشنهاد می کنم در آخر هر پست موضوع درخواستی رو به همون شکل و با رنگی متفاوت بنویسید.



:گل:
 
آخرین ویرایش:

baroon

متخصص بخش ادبیات



با اجازه ی دوستای گل :2:

بسم الله ...






موضـــوع : بیگانگـــی عقـــل و عشـــق












 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل
هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست



هوشنگ ابتهاج




موضـــوع بعدی: امید وصال
 

baroon

متخصص بخش ادبیات





گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
تو را من چشم در راهم




******



موضوع : عبرت نگرفتن از گذشته






 

سیاوش عشق

کاربر ويژه
پدري با پسرش گفت به قهر
که تو آدم نشوي جان پدر

حيف از آن عمر که اي بي سروپا
در پي تربيتت کردم سر



دل فرزند از اين حرف شکست
بي خبر از پدرش کرد سفر

رنج بسيار کشيد و پس از آن
زندگي گشت به کامش چو شکر

عاقبت شوکت والايي يافت
حاکم شهر شد و صاحب زر
چند روزي بگذشت و پس از آن
امر فرمود به احضار پدر

پدرش آمد از راه دراز
نزد حاکم شد و بشناخت پسر

پسر از غايت خودخواهي و کبر
نظر افگند به سراپاي پدر

گفت: گفتي که تو آدم نشوي
تو کنون حشمت و جاهم بنگر

پير خنديد و سرش داد تکان
گفت اين نکته، برون شد از در

«من نگفتم که تو حاکم نشوي
گفتم آدم نشوي جان پدر»
..........................................
ببخشید زیاد مرتبط نبود
...
محبت
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



بی محبّت مگذران عمر عزیز خویش را

در بهاران عندلیب و در خزان پروانه باش




موضوع : پاییز زیباست!




 

سیاوش عشق

کاربر ويژه
ترانه ام را
به خاطر بسپار
که ایهام خوشی است
از ایهام زمزمه های پاییزی
تا بعد از من
بخوانی آن را
در راههایی
که
با هم از آنها عبور نخواهیم کرد

(ناهید عباسی)

.......................
هوشیاری
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


موضوع ها درست نیستن. کلمه گویی مناسب مشاعره با کلمه ست.:1:






صدای عشق تنها در دل هوشيار می پيچد
بيا ميخانه آنجا هم صدای يار می پيچد

مخور صائب فريب فضل از عمّامه ی زاهد
که در گنبد ز بی مغزی صدا بسيار می پيچد



موضـــــوع : خدا کافیست ...
 

سیاوش عشق

کاربر ويژه
من خدا را دارم .
كوله بارم بر دوش ، سفري مي بايد تا خود خوشبختي ؛
هر كجا لرزيدي ،
از سفر ترسيدي ، تو بگو از ته دل ،
من خدا را دارم ...
........
احساس نیاز
 

baroon

متخصص بخش ادبیات





و این یک رسم دیرین است
و آغاز تمام قصه‌ها اینگونه شیرین است:
یکی هست و یکی بوده‌ست
و گنجشکی که جانش را
طناب معصیت، بسیار فرسوده‌ست
و عمر رفته را با حسرت و افسوس آلوده ست
من آن گنجشک بیمارم
که عمری را
به جای پر زدن در آستان بی‌نیازیها
به هیچستانی از امیدهای خسته رو کرده‌ست
به رفتن از میان راههای بسته، خو کرده‌ست
من آن گنجشک بیمارم
غمی سنگین‌تر از سنگین
درون سینه‌ام دارم
دلم را خنجر برّان غفلتهای تکراری خراشیده‌ست
و روحم از سرابی تشنه نوشیده‌ست
پر پروازم از خاکستر اندوه پوشیده‌ست
خداوندا!
من آن گنجشک بیمارم
و می‌دانی
از اعجاز نگاه تو
امید عافیت دارم
دلم را با امید و شور و سرمستی
به طوق رحمتت بستم
همینجا در کنار سفره گسترده‌ات هستم
مرا همسفره با شأن پرستو کن
ولی اصلی‌ترین حرف دلم این است:
که این گنجشک زخمی را
خداوندا پرستو کن
به کوچیدن نیاز مبرمی دارم
من از پرواز در اوج تو درک مبهمی دارم
خداندا!
مرا دریاب ...






موضوع : با خودم درگیرم!
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب

بنال هان که از این پرده کار ما به نواست........حافظ



موضوع: ممنون که خدای منی . . .

 

سیاوش عشق

کاربر ويژه
منظورتون تشکر از خداست؟؟؟
........
خدايا از تو ممنونم ، چنين خوشبخت و مسرورم
در اين دنيا چه مي خواهم؟
لبي خندان ، دلي آرام ،
پدر باقي است، همين را بس
دل مادر كمي خسته است ، وليكن ذره اي لطفش ببين كمرنگ نمي گردد
... خدايا از تو ممنونم ،
مرا در راه غربت ها نشاندي بر سر كوهي
خدايا از تو ممنونم
گرانقدرن انسانها، بهاي ارزش دوستان بدان بي انتهاست اينجا
خدايا از تو ممنونم در اين بازار آشفته ، دلم را گرم كردي تو
چراغ راه من گشتي ، كه ناگه لحظه اي اين ره نباشد تار در چشمم
خدايا از تو ممنونم و از تو خواهشي دارم
همي در لحظه و دم ها دلم قرص تو باشد باز
.....
شکوهِ از خود
 

baroon

متخصص بخش ادبیات




به خدا دست خودم نیست اگر می رنجم
یا اگر شادی زیبای تو را به غم غربت چشمان خودم می بندم
من صبورم امّا...
چقدر با همه ی عاشقی ام محزونم
و به یاد همه ی خاطره های گل سرخ
مثل یک شبنم افتاده ز غم مغمومم
من صبورم امّا...
بی دلیل از قفس کهنه ی شب می ترسم
بی دلیل از همه ی تیرگی تلخ غروب
و چراغی که تو را از شب متروک دلم دور کند
می ترسم
من صبورم اما . . .
آه! این بغض گران صبر نمی داند چیست!




موضوع : تا همیشه منتظر
 

سیاوش عشق

کاربر ويژه
یا صاحب الزمان عج

ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت
دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت
مانند مرده ای متحرک شدم، بیا
بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت
می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر
دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت
دنیا که هیچ، جرعه آبی که خورده ام
از راه حلق تشنه من، مثل سم گذشت
بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم
از خیر شعر گفتن، حتی قلم گذشت
تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم
یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت
مولا شمار درد دلم بی نهایت است
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت
حالا برای لحظه ای آرام می شوم
ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت
"حمید رضا برقعی"
...............................................
محبت کردن بدون منت
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



عمر منت مجال تغافل نمی دهد
مشنو که هست شرط محبّت تغافلی

گر دوستان به علم و هنر تکیه کرده اند
ما را هنر نداده خدا جز توکّلی





موضوع : مبر ز موی سپیدم گمان به عمر دراز ... جوان ز حادثه ای پیر می شود گاهی!
 

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار

مانده در دل آرزو
آرزو درجستجوی آرزوست
دل ها چون خاک گور!
می سپارند خود جنازه، آرزو!
آرزو شد بی تحرک ناامید آرزو؛
شد دروغ ضرب المثل ها
درپس هرنومیدی، نیست امید!
نیست پایان سیاهی سپید!
کس نمی خواهد کندیک آرزو!
آرزودردل شده خودآرزو؟!
آرمان ها پرکشید
نوجوان آرزو، جان می سپرد!

پیری زودرس، رسید
جای مستی، جای ذوق وشورپیش!
جام پیری رازدست آرزوی پیرخویش
سرکشیدند!

آرزوی پیر، دل خسته برفت!
نگران آرمان های جوان آرزو!
رفت آن پیرآرزو
رخت بربست ...



تقي جهانبخشي




این موضوعی که خانوم بارون مطرح کردن یک کم مشکل بود ...:خنده2:

من یه موضوع ساده تر میدم تا نفر بعدی زیاد دچار مشکل نشه

موضوع : (احترام به والدین ، بخصوص مادر)


 

baroon

متخصص بخش ادبیات



هر کجا تجلیل دیدم از مقام مادر است
از پدر نامی ندیدم گرچه او را یاور است

رنج و زحمت بر پدر باشد فراوان در جهان
چون گرفتاری عالم را همیشه در براست

هر چه را مادر کشد زحمت به عالم بهر تو
دردهای بی شمارش بین پدر را بر سر است

سختی کار جهان کرده پدر را بس خشن
در پناه لطف او مادر ظریف و دلبر است

نوگل خندان بود مادر که زاییده تو را
در ره زحمت پدر چون آتش و خاکستر است




موضوع : تا درودی دیگر، بدروووود:داغ:


 

Mans0ur

New member
@baroon سلام. اگه منظورتون چیزی غیر از اینی بود که نوشتم ( خداحافظی ) پیشاپیش عذر میخوام.


سلام بی خداحافظی


هنوز نرفته‌ای فکر رفتنت دلم را برد
سلامِ تو بی‌خداحافظی نگفته در من مرد

بگو که چگونه قلبت به این سلام راضی شد

به محکمه‌های حرفم، دلت نرفته قاضی شد

نگو که تمام شد، می‌گذرد، زمانه بیرحمست
که پاسخِ من به تو مثل هر سلامِ من گرمست

نه اینکه سلامِ اول همیشه گرم و شیرینست
نه آخرِ هر خداحافظی دوباره غمگینست

زمانِ جدا شدن گفته‌اند روح می‌میرد
تمامِ زمینِ دل را هوای گریه می‌گیرد

مقابلِ چشمهایت خیالِ اشک می‌خندد
ولی مِهِ سردِ نفرت مسیرِ گریه می‌بندد

به خانه ی خلوتم باد می‌وزید سرگردان
که زنده کند برایم ترا به خوابِ بی‌پایان

که آمدنش به خوابم فرو نمی‌بَرَد خشمم
اگرچه سراغِ من را گرفته بود از چشمم

به خوابِ دوباره می‌مانْد فکرِ رفتنت، افسوس
خیالِ مرا نکردی همیشه از خودت مأیوس

که از دلِ زابه‌راهم نرفته فکر دیداری
هنوز ترا هوس می‌کند به خواب و بیداری


******************

موضوع : اعتماد و اعتبار
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک
گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک

_______







موضوع: دفتر خاطرات



 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
دفترخاطرات من پرشده ازعطرتو
هرگوشه وکناراون یادی داره ازعشق تو
..........................................................
موضوع:بخت سیاه
 
بالا