• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

معرفی و نقد فيلم ارث | The Inheritance

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار
یکی از اقتباس های صورت گرفته از آثار جوزف شریدان لوفانو، نویسنده ایرلندی داستانهای ارواح، فیلم عمو سایلاس محصول 1947 ساخته چارلز فرانک است. این فیلم در اصل نمونه ای است از درام های گوتیک سینمای انگلستان در دوره ای که شرکت همر با محصولات ترسناکش هنوز چندان فعال نشده بود. جین سیمونز، درک دومارنی، کاتینا پاکسینو و منینگ ویلی در این فیلم نقش آفرینی کردند.

در انگلستان قرن نوزدهم، کارولین (جین سیمونز) دختری 17 ساله و متعلق به خانواده ای نسبتا ثروتمند است که با پدرش آستن زندگی می کند. او با اینکه هرگز عمویش سایلاس را ملاقات نکرده، از زمانی که به یاد می آورد، تابلویی نقاشی شده که عمو سایلاس را در اوج جوانی و خوش قیافگی نشان می دهد، تحسین کرده است.
uncle_silas_young.jpg

به گفته آستن، برادرش سایلاس که دیگر جوان نیست، با وجود اینکه گذشته ای تاریک و سوال برانگیز دارد، اکنون با کمک او زندگی جدیدی در پیش گرفته و کاملا از گذشته خود توبه کرده است...
پس از مدتی، خانمی به نام مادام لاروژیه که سایلاس او را معرفی کرده، به عنوان معلم سرخانه کارولین مشغول به کار می شود. مادام که مثل بلبل فرانسوی صحبت می کند و در مورد کارولین سختگیری زیادی نشان می دهد، رفتار عجیب و غریبی دارد و البته هر وقت کسی دور و برش نباشد، دمی به پیاله می زند...
960804f14f_z.jpg

رفتار مشکوک مادام لاروژیه همچنان ادامه دارد تا اینکه کارولین و پدرش شبی مچ او را در حال جستجو بین مدارک آستن می گیرند. آستن به زودی متوجه این حقیقت تلخ می شود که مادام و برادرش سایلاس در پی نیتی سوء با هم همدستند، ولی پیش از اینکه وصیت نامه خود را تغییر دهد فوت می کند.
مشکل اینجاست که طبق وصیت نامه آستن، سایلاس به عنوان قیم و سرپرست کارولین از همه جا بی خبر انتخاب شده است. نگران کننده تر این که طبق همین مدرک، در صورتی که کارولین پیش از رسیدن به سن قانونی فوت کند، تمام ثروتش به عمو سایلاس می رسد...
012silas.jpg

***


پس از پایان جنگ جهانی دوم، ملودرام های گوتیک که به جای نمایش دورانی بحرانی و پرتنش، به ماجراهای رمانتیک و گاه رازآلود می پرداختند، رفته رفته در انگلستان پرطرفدار شدند که در این میان نقش محصولات استودیوی گینزبارو که این فیلم یکی از آنهاست، قابل توجه است. فیلم عمو سایلاس را می توان یکی از نمونه های گوتیک خالص به حساب آورد که اکنون دیگر بسیار کلیشه ای به نظر می رسد؛ فیلمی که در آن خوب ها بیش از اندازه خوش قلب و نیک اندیش و بدها آنچنان پلید و بدجنسند که از هیچ نوع بدی فروگذار نمی کنند. این فیلم نشان دهنده تضاد دو خانواده است، یکی متمدن و دیگری بی فرهنگ و بدوی.
silas3.jpg

در مورد چارلز فرانک کارگردان عمو سایلاس که تنها تعداد معدودی فیلم در کارنامه خود دارد، اطلاعات چندانی در دست نیست، به طوری که حتی در مقطعی عده ای احتمال دادند که چنین فردی وجود خارجی نداشته و این نام، نام مستعار کارگردان دیگری بوده باشد که البته این شایعه تکذیب شد.
از نقاط قوت فیلم می توان به فیلمبرداری خوب آن اشاره کرد که توسط رابرت کراسکر که فیلمبرداری آثار شاخصی چون مرد سوم را در کارنامه خود دارد، انجام شده است. نوع زاویه های دوربین و نیز کاربرد کلوزآپ به خصوص در مورد شخصیت مادام لاروژیه به شکلی است که عدم تعادل روحی و دیوانگی او را مورد تاکید قرار می دهد. به طور کلی در این فیلم، زاویه دوربین در القای این حس و حال که دوز و کلکی در کار است، نقش موثری بر عهده دارد.
923304_517046955024893_867582396_n.jpg

جین سیمونز هجده ساله در نقش کلیشه ای کارولین زیبا و معصوم که قربانی واقع می شود و مسئله اصلی فیلم نجات اوست، یکی از اولین نقش های اصلی خود را ایفا می کند. درک دومارنی در نقش عمو سایلاس خوش اخلاق و بدجنس هر چند گاه دوست داشتنی است، ولی در کل بیش از آنکه مخوف باشد، احمق و ساده لوح به نظر می رسد. با این حال همچنان جای تعجب است که آستن پدر کارولین عقیده داشت که چنین فردی تبدیل به انسانی نمونه و درستکار شده است!
گای رولف (بازیگر نقش بارون ساردانیکاس در فیلم آقای ساردانیکاس) نیز در این فیلم در نقش باغبان غول پیکر و ترسناک سایلاس، حضور کوتاهی دارد.
guy_rolfe.jpg

اما همه شخصیت ها یک طرف و مادام لاروژیه با بازی کاتینا پاکسینو یک طرف. هر چند او هم مثل بیشتر بازیگران فیلم بازی اغراق شده ای به نمایش می گذارد، ولی در هر صحنه ای که حضور دارد تمام توجه را به خود معطوف کرده و سایر کاراکترها را به حاشیه می راند. مادام لاروژیه که شخصیت شوم او از ظاهرش پیداست، نه تنها تا حدی یادآور مارگارت همیلتون در جادوگر شهر زمرد (1939) است، بلکه احتمالا بسیاری از بینندگان فیلم را به یاد خانم دانورس ندیمه جون فونتین در ربه کای هیچکاک می اندازد، البته با این تفاوت که خانم دانورس در مقایسه با او بسیار مهربان، معصوم و فهمیده است!
Madame_la_Rougierre_and_Uncle_Silas.jpg

صحنه اول حضور مادام لاروژیه در فیلم که در آن با چهره ای ترسناک از پشت شیشه خیس در شبی بارانی به داخل خانه نگاه می کند، جذاب و به یادماندنی است. مادام لاروژیه آنقدر خطرناک است که حتی همدستش سایلاس هم در اصل از او فراری است، به طوری که وقتی مادام سعی می کند سایلاس را اغوا کند، سایلاس اخم کرده و می گوید که تنها به مسائل کاری فکر می کند!
005oc22.jpg

مادام همچنین سعی می کرد بین کارولین و دادلی پسر چندش آور عمو سایلاس رابطه برقرار کند که در نتیجه آن دادلی مرتب مزاحم کارولین می شود. بد نیست همین جا اشاره شود که در نسخه ای که از این فیلم در آمریکا به نمایش درآمد، صحنه های مربوط به خواستگاری کردن دادلی از کارولین به علت تابو بودن این مسئله سانسور شده بود. در نتیجه، نسخه نمایش داده شده از این فیلم در آمریکا باید تا حدی ابهام آمیز بوده باشد. (توضیح بیشتر این که بعضی از مسیحیان (کاتولیک ها) ازدواج فامیلی (مثل ازدواج عموزاده ها یا ازدواج پسر دایی و دخترعمه و ...) را جز در موارد خاص حرام و در حکم ازدواج با محارم می دانند. از نظر قانونی نیز تا به امروز در آمریکا ازدواج فامیلی ممنوع است و در صورت اثبات اینکه زن و شوهر، پدربزرگ و مادربزرگ مشترکی داشته باشند، دادگاه ازدواج را باطل اعلام می کند. در سایر کشورهای غربی از نظر قانونی اینگونه ازدواج ها مجاز است، ولی کلا در فرهنگ غربی دید مثبتی نسبت به ازدواج فامیلی وجود ندارد).
images8678778.jpg

فیلم با وجود بهره بردن از دکور و نورپردازی مناسب، چندان در ایجاد حس و حال تهدید و خطر در بیننده موفق عمل نمی کند. یکی از دلایل بروز این مشکل این است که به جای اینکه بعد شرور شخصیت سایلاس رفته رفته برای بیننده آشکار شود، بیننده از اول همه چیز را می داند و این کارولین است که به شکلی غیر قابل قبول و با وجود نشانه های زیادی مبنی بر سوء نیت داشتن عمو سایلاس، همچنان به او خوشبین باقی می ماند و خیلی دیر مشکوک می شود. متاسفانه این مسئله تاثیر اتاق ها و راه پله های تاریک، راهروهای مخفی و خدمتکارهای کج و کوله خانه سایلاس را تا حدی از بین می برد. در نتیجه، با فیلمی ساده انگارانه و قابل پیش بینی مواجهیم که حداقل در دو سوم اول ریتم کندی دارد. یک سوم پایانی بی شک جذاب تر است، ولی نه برای بیننده ای که در یک ساعت اول خسته شده است.
unclesilas2.jpg


فاطمه مالك
كافه نقد
 
بالا