• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

معرفی و نقد فیلم شرق | The East

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار
نام فیلم : The East
کارگردان : Zal Batmanglij
بازیگران اصلی : Brit Marling , Alexander Skarsgård , Ellen Page
ژانر : درام ، جنایی ، هیجانی
محصول 2013 آمریکا و انگلیسمدت زمان : 116 دقیقه

52942077108941849063.jpg



جاسوسی-تروریستیِ شاعرانه!

این را بارها شنیده ایم که مدت هاست دیگر قصه ها تکراری شده اند و فیلمسازان به ناچار همان قصه های تکراری را در قالب و شکلی نو و به گونه ای که کلیشه به نظر نرسد تحویل مخاطب می دهند.نمی توان مخالفت جدی ای با این نظریه کرد چون بهترین دلیل برای اثبات صحتش این است که واقعا هم در مقام عمل همین گونه است که عیان را حاجت به بیان نیست.هرچند فیلم هایی چون تلقین نولان تجربه های نوینی از داستان سرایی را برای دوستداران سینما رقم می زنند اما وجود استثنا برای قاعده های غیرعقلی و فلسفی ایراد محسوب نمی شود چنانکه غالب (95 درصدی) روایت ها گویی مدام بازگو می شوند.
فکر می کنم ارتباط مقدمه مذکور با فیلمی که قصد دارم معرفی نمایم واضح شده باشد.The East داستانی دارد هزابار تعریف شده که در نگاه اول به نظر می رسد هیچ ظرفیتی برای دوباره تعریف شدن ندارد.به طور مثال اگر قبل از تماشای این اثر خلاصه داستانش را بخوانید مطمئنا نا امید می شوید و با خود می گویید این پیرنگ را به کرات و در فیلم های مختلف و با زوایای گوناگون تجربه کرده ایم! پس با چه انگیزه ای به تماشایش بنشینیم.
«یک جاسوس آموزش دیده درون یک گروهک تروریستی نفوذ می کند اما کم کم خودش دلبسته افراد و اهداف آن گروهک می شود...» بعد از خواندن این خلاصه احتمالا شما هم با من هم نظر شده اید اما نه! طراوت و شکستن کلیشه ها همیشه جواب می دهد.
فیلم به میزان مناسبی فضا و حال هوای متداول آثار جاسوسی و تروریستی را تغییر می دهد.اگر بخواهم چند نمونه ذکر کنم از مکان و معماری فیلم شروع می کنم.سازمان جاسوسی ای (هرچند خصوصی و سری) که نه تشکیلات پیچیده ای دارد نه پر از ابرکامپیوترها و ابزارآلات امنیتی پیچیده است و نه هیچ چیز آشنایی که ما را یاد این گونه سازمان ها در حافظه فیلم بینیمان بیندازد.یک اداره ساده و متعارف که تفاوت چندانی با یک شرکت تجاری ندارد.ممکن است شما بگویید که تهیه کننده خواسته فیلم را با هزینه کم تری تمام کند اما در جواب می گویم : چه خوب! ظاهرا آن جمله که گفته اند کمبود امکانات خلاقیت می آورد صحیح است.برسیم به گروهک تروریستی ؛ یک عده جوان خوش تیپ و آدم حسابی که به هر چیزی شبیه اند الا تروریست.محل تجمعشان یک خانه قدیمی در جنگل است ، نه بمب ساعتی دارند نه اسلحه قابل توجهی.سیره و منش آنها خیلی عجیب تر است : آن مدل خاص غذا خوردن گروهی و محبت آمیزشان (که طی سکانسی زیبا و تاثیرگذار و هرچند کمی شعارگونه نمایش داده می شود) ، روش استحمامشان که بی شباهت به غسل تعمید نیست و رابطه صمیمی و کاملا دموکراسیک بینشان همه و همه تازه و بدیع است.
البته شیوه جمع شدن و هم قسم شدن آنها و انجام عملیات هایشان و حتی نوع اهداف و آرمانشان خیلی نوآورانه نیست و ما مثلا در فیلم کیک-اس خصوصا قسمت دوم (البته آنجا به طنز و هجو) هم گروهکی داشتیم که داوطلبانه با هدف نابودی ظلم و بی عدالتی دست به اقدامات تخریبی می زدند.لکن در فیلم حاضر لحن کاملا جدی است ولی هدف گروه همان مبارزه با کمپانی ها و افراد ظالم و برقراری یک نحو کوچک و حتی المقدور از مجازات و برقراری عدالت است.
فیلم راه خودش را از سینمای تجاری جدا می کند و حاضر به باج دادن به مخاطب نیست پس، طبیعی است که فضای فیلم تا حدودی تلخ ، دلگیر و البته جسورانه باشد.به طوری که این گروه واقعا در مسیرشان موجب اذیت و آزار و مجازات دردناک سوژه هایشان می شوند.مرگ متاثر کننده یکی از اعضای اصلی گروه هم باز در راستای همان نگاه تلخ و به عبارت بهتر واقع گرایانه فیلم است.فیلمساز البته از تاثیرگذاری احساسی بر مخاطب هم ابای چندانی ندارد و سکانس متاثر کننده (و هرچند کمی سانتی مانتال) رفتن پدر ایزی (الن پیج) در رود آلوده خود بهترین مؤید این ادعاست.
معتقدم مضمون به شدت صحیح ، انسان مدارانه و جهان شمول اثر خیلی به کمک آن آمده است.آنچه مسلم است ظلم و فجایعی که فیلم از آنها صحبت می کند در اطرف ما فراوان هست پس انسان به راحتی با آرمان کلی این گروه - حتی اگر شیوه عملی آنها در دستیابی به این آرمان را نپذیرد - همراه و همدل می شود و مگر می شود نشد!.کارگردان البته این پیام را فریاد نمی زند بلکه ماجرای آدم های قصه اش را تعریف می کند که در ضمن آن خودبخود پیام رسانی می شود و مگر هنر غیر این است.شخصیت اصلی (وبه همراهش فیلمساز) در پایان راه خودش (و نه هدفش) را از گروه جدا می کند ولو به قیمت از دست دادن عشق! و سکانس های همزمان با تیتراژ پایانی مژده می دهند که مبارزه همچنان باقیست !
دو استعداد فیلم یعنی Zal Batmanglij (نویسنده و کارگردان) و Brit Marling (نویسنده و بازیگر)کار خیلی شاق و بزرگی انجام نداده اند اما همچنان شایسته تقدیرند و می توان منتظر آثار کاملتری از آنها ماند.

محمد فتحی

كافه نقد
 
بالا