جاوا اسکریپت غیر فعال است برای تجربه بهتر، قبل از ادامه، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser .
تو نیک و بدخود هم از خود بپرس
تو نیک و بدخود هم از خود بپرس
چرا بایدت دیگری محتسب
و من یتق الله یجعل له
و یرزقه من حیث لا یحتسب
:گل:
:گل::گل:
سرای مدرسه و بحث علم و طاق و رواق
سرای مدرسه و بحث علم و طاق و رواق
چه سود چون دل دانا و چشم بینا نیست
سرای قاضی یزد ارچه منبع فضل است
خلاف نیست که علم نظر در آنجا نیست
...........
....
.
آصف عهد زمان جان جهان تورانشاه
آصف عهد زمان جان جهان تورانشاه که در این مزرعه جز دانهی خیرات نکشت ناف هفته بد و از ماه صفر کاف و الف که به گلشن شد و این گلخن پر دود بهشت آنکه میلش سوی حقبینی و حقگویی بود سال تاریخ وفاتش طلب از میل بهشت
بهاء الحق و الدین طاب مثواه
بهاء الحق و الدین طاب مثواه امام سنت و شیخ جماعت چو میرفت از جهان این بیت میخواند بر اهل فضل و ارباب براعت به طاعت قرب ایزد میتوان یافت قدم در نه گرت هست استطاعت بدین دستور تاریخ وفاتش برون آر از حروف قرب طاعت
قوت شاعرهی من سحر از فرط ملال
قوت شاعرهی من سحر از فرط ملال متنفر شده از بنده گریزان میرفت نقش خوارزم و خیال لب جیحون میبست با هزاران گله از ملک سلیمان میرفت میشد آن کس که جز او جان سخن کس نشناخت من همیدیدم و از کالبدم جان میرفت چون همیگفتمش ای مونس دیرینهی من سخت میگفت و دلآزرده و گریان میرفت گفتم اکنون سخن خوش که بگوید با من کان شکر لهجهی خوشخوان خوش الحان میرفت لابه بسیار نمودم که مرو سود نداشت زانکه کار از نظر رحمت سلطان میرفت پادشاها ز سر لطف و کرم بازش خوان چه کند سوخته از غایت حرمان میرفت
6
رحمان لایموت چو آن پادشاه را
رحمان لایموت چو آن پادشاه را
دید آن چنان کز او عمل الخیر لایفوت
جانش غریق رحمت خود کرد تا بود
تاریخ این معامله رحمان لایموت
:گل:
7
به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق
به پنج شخص عجب ملک فارس بود آباد
نخست پادشهی همچو او ولایت بخش
که جان خویش بپرورد و داد عیش بداد
دگر مربی اسلام شیخ مجدالدین
که قاضیای به از او آسمان ندارد یاد
دگر بقیهی ابدال شیخ امین الدین
که یمن همت او کارهای بسته گشاد
دگر شهنشه دانش عضد که در تصنیف
بنای کار مواقف به نام شاه نهاد
دگر کریم چو حاجی قوام دریادل
که نام نیک ببرد از جهان به بخشش و داد
نظیر خویش بنگذاشتند و بگذشتند
خدای عز و جل جمله را بیامرزاد
:گل: