منوچهر یا مَنوش چیترَ یکی از پادشاهان پیشدادی است. اسم خاندان وی در اوستا اَئیریاوَ یعنی یاور کنندهٔ ایرانیان آمدهاست. منوچهر در اوستا منوش چیتر یعنی از نژاد و پشت مَنوش است و مَهائیوچیترَه نیز آمده که به معنی از نژاد مینوئی، آسمانی، روحانی است. اسم منوچهر و خاندانش ایرج فقط یک بار در اوستا در بند ۱۳۱ فروردینیشت یاد شدهاست. در شاهنامه نیز منوچهر پسر پشنگ برادرزادهٔ فریدون است. مادر منوچهر، دختر ماهآفرید زن ایرج است. در جنگی که بین منوچهر و افراسیاب پیش آمد، منوچهر مغلوب و در تبرستان محاصره شد. به ناچار صلح بین ایرانیان و تورانیان برقرار گردید و برای تعیین حدود ایران همان داستان تیراندازی آرش عمل گردید. منوچهر به انتقام خون پدربزرگش ایرج اقدام به کشتن سلم و تور کرد. برابر بندهش، نوذر یکی از سه پسران منوچهر است.[SUP][۱][/SUP]
[h=2]منوچهر در شاهنامه
منوچهر یکی از پادشاهان خوشنام و درستکار در شاهنامه فردوسی شاهنامهٔ فردوسی است. منوچهر نوهٔ ایرج بود و پس از مرگ فریدون به پادشاهی رسید. از مهمترین رویدادهای زمان پادشاهی منوچهر زادن زال و داستان زال و سیمرغ و عشق زال به رودابه و تولد رستم است.
پس از نابودی ایرج، یکی از کنیزکان او به نام ماهآفرید، دختری آورد که فریدون او را در نهان میپرورد و آنگاه به همسری برادرزادهٔ خود پشنگ در میآورد. از ایشان پسری به دنیا میآید که منوچهر نام میگیرد. آنگاه نور چشم به فریدون باز میگردد و منوچهر به کینخواهی نیای خویش با پهلوانی چون کارن (پسر کاوه آهنگر)، سام نریمان و گرشاسب بر لشکریان سلم (پسر فریدون) و تور میتازد و نخست تور را از پای در میآورد، سپس سلم را. فریدون سالخورده منوچهر را به سام میسپارد و خود جان به جانآفرین تسلیم میکند. منوچهر یکصد و بیست سال پادشاهی کرد و هنگام مرگ سلطنت را به پسر خود نوذر سپرد.
[h=2]منوچهر در شاهنامه
منوچهر یکی از پادشاهان خوشنام و درستکار در شاهنامه فردوسی شاهنامهٔ فردوسی است. منوچهر نوهٔ ایرج بود و پس از مرگ فریدون به پادشاهی رسید. از مهمترین رویدادهای زمان پادشاهی منوچهر زادن زال و داستان زال و سیمرغ و عشق زال به رودابه و تولد رستم است.
پس از نابودی ایرج، یکی از کنیزکان او به نام ماهآفرید، دختری آورد که فریدون او را در نهان میپرورد و آنگاه به همسری برادرزادهٔ خود پشنگ در میآورد. از ایشان پسری به دنیا میآید که منوچهر نام میگیرد. آنگاه نور چشم به فریدون باز میگردد و منوچهر به کینخواهی نیای خویش با پهلوانی چون کارن (پسر کاوه آهنگر)، سام نریمان و گرشاسب بر لشکریان سلم (پسر فریدون) و تور میتازد و نخست تور را از پای در میآورد، سپس سلم را. فریدون سالخورده منوچهر را به سام میسپارد و خود جان به جانآفرین تسلیم میکند. منوچهر یکصد و بیست سال پادشاهی کرد و هنگام مرگ سلطنت را به پسر خود نوذر سپرد.