• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

من هر روز دچار سرماخوردگی روانی می‌شوم

sasan

Banned
انسان به عنوان موجودی اجتماعی به تعلق، مورد قبول واقع شدن و ارزش یافتن نیاز دارد. اگر این نیازهای آدمی برآورده نشود آیا انسان بیمار می‌شود‌؟ به عبارت دیگر سلامت روانی در گرو چیست؟
آیا انسان از روابط خود با دیگران بهره روانی می‌برد؟
آیا رابطه مطلوب می‌تواند یك رابطه درمانی باشد؟
مقاله‌ای كه پیش رو دارید قصد دارد تا حدودی به سؤالات فوق پاسخ می‌دهد …
همان‌طوری كه جسم دچار سرماخوردگی می‌شود، امكان دارد كه روح و روان هم دچار نقص و آسیب گردد. هر بیماری از سرماخوردگی ساده شروع می‌شود و در نهایت مشكلات عدیده‌ای را ایجاد می‌كند. اضطراب و نگرانی می‌تواند یكی از مشكلات شایع بهداشتی در بیشتر جوامع به شمار آید. در نهایت پیش‌بینی می‌شود تا سال 2006 افسردگی به عنوان دومین بیماری شایع پس از بیماری‌های قلبی قرار گیرد و 15 درصد كل بیماری‌ها را به خود اختصاص دهد. در دنیایی كه زندگی می‌كنیم بهداشت روان یكی از مسایل بسیار مهم است، چرا كه مردم به خاطر هزینه‌های زندگی، رقابت‌های شدید و كمبود وقت، روز به روز بیشتر از یكدیگر فاصله می‌گیرند و در خود غرق می‌شوند. این خود باعث آسیب‌پذیری افراد به علت عدم ارتباط كه مشكل دیگر دنیای امروز است، می‌شود.
ایجاد روابط و معاشرت سالم می‌تواند غدد درون ریز (ضد افسردگی) را فعال و از پیری زودرس پیشگیری نماید.
از نظر جامعه‌شناسی، متغیرهای اجتماعی – روانی به سه طریق با شروع بیماری‌های روانی ارتباط پیدا می‌كند: مهم‌ترین آن‌ها شرایط توأم با فشار روحی(Stress ful situation) است. در چنین شرایطی تعادل (روابط) شخص با محیط خود به هم می‌خورد. مشكلاتی كه بر اثر سبك زندگی به وجود می‌آید یعنی آداب، رسوم، و خلاصه شرایط اجتماعی فرد را مستعد بیماری می‌كند.
بعضی از روابط سالم و بعضی ناسالم هستند، در زندگی روزمره آن دسته از روابط بین خانواده‌ها كه توأم با ریا و تزویر و فخرفروشی باشد یا روابط توأم با فشار و تحقیر معلم با شاگردش، پدر با فرزندش، كارفرمایی با كارگرش و … ازجمله روابط ناسالم هستند. روابط نزدیك، دوستانه و صمیمی نیز از جمله روابط سالم هستند.
به طور كلی روابط سالم، روابطی است كه هر انسانی با تمام وجود آن را طلب می‌كند، در حالی كه تداوم روابط ناسالم آن‌قدر اضطراب و نگرانی را افزایش می‌دهد كه منجر به اختلال روانی می‌گردد. مشكلات روانی از یك ناراحتی عصبی، ساده وكوتاه مدت گرفته تا بیماری‌های حاد چون افسردگی و اسكیزوفرنی برای همه ناخوشایند است. بیماری روانی به یك طبقه خاص تعلق ندارد و امكان ابتلا به ناراحتی‌های روانی برای همه افراد وجود دارد. كسانی كه در آستانه ازدواج قرار دارند، زنان باردار، فارغ‌التحصیلان، بازنشسته‌ها، مهاجرین و كسانی كه كارشان را از دست می‌دهند، معمولاً با فشارهای روانی بیشتری مواجه می‌شوند. در بهداشت روان و تعادل جسم و روح انسان به تنهایی مطرح نیست، بلكه پدیده‌‌هایی كه در اطراف او وجود دارند بر سازمان جسمی – روحی او تأثیرگذار هستند. غول عدم ارتباط در دنیای امروز، موجب شكاف بین نسل‌ها، روابط بین فردی و معاشرت‌های سرد شده است.
امكان ابتلا به سرماخوردگی روانی، فشارهای روانی ساده در حد اضطراب و هیجان در زندگی همه‌ی ما وجود دارد. چگونگی برخورد فرد با این فشارها در ابتلا یا عدم ابتلای او به این بیماری مهم است.
روان انسان همانند یك رودخانه است، اگر رودخانه صاف و زلال باشد، چنانچه باریكه‌ای از آب گل‌آلود هم وارد آن شود پس از مدتی دوباره زلال خواه شد. اگر در همان رود صاف و زلال هر چند قدم یك باریكه از آب گل‌آلود وارد شود بعد از مدتی صافی و زلالی آب از بین خواهد رفت.
زندگی ماشینی، كسب مهارت‌های رفتاری غلط، عدم فرصت كافی برای یاد گرفتن شیوه‌های صحیح برقراری ارتباط در دنیای پر از اضطراب و فشار و روابط خشك و مكانیكی كه همه با انسان چون شی‌ء برخورد می‌كنند نیاز انسان را به گروه‌های مشاوره‌ و روان‌درمانی نشان می‌دهد. این گروه‌ها امكان ایجاد صمیمیت را فراهم می‌كنند.
یكی از نشانه‌های سلامت روانی وجود ارتباطات اجتماعی است. وجود روابط گرم و صمیمی با انسان‌های دیگر منبع ایمنی، اعتماد، راحتی و آسایش هر انسانی است. پژوهش‌ها و مطالعات علمی نشان می‌دهد كه پیوندهای اجتماعی، ارتباطات خانوادگی و معاشرت با دوستان و نزدیكان از شدت فشار و تنیدگی می‌كاهد. وجود پیوندها همانند سپری در برابر ناملایمات زندگی از انسان محافظت می‌كند. این پیوندها قادرند اثر شدیدترین فشارها و مصیبت‌ها را نیز خنثی كنند.
بدانیم:
مهارت‌های ارتباط در پیشرفت ما در مسیر شغلی و خانوادگی كه نهایت آن زیستن است، تأثیر مستقیم دارد.
ما نه فقط نوعی موجود اجتماعی هستیم كه دوست داریم در بین همنوعان خود باشیم، بلكه از یك تمایل ذاتی برای جلب توجه همنوعان خود نیز برخورداریم. هیچ تنبیهی خشن‌تر از این قابل تصور نیست كه جامعه فردی را به خود واگذارد و اعضای آن هیچ توجهی به او نداشته باشند.
به اعتقاد مورنو، روان‌شناس قرن 18: اگر آدمیان عادت كنند به این‌كه به فعالیت ابتكاری بپردازند و شخصاً به حل مسایل و رفع مشكلات زندگی اقدام نمایند، همیشه رو به جلو خواهند رفت، و چنانكه ناراحتی روانی داشته باشند، اغلب بدین وسیله درمان خواهند شد.
وقتی فردی افسرده است، نیروی او فروكش می‌كند، علاقه به تفریحات و لذایذ گذشته از بین می‌رود، و شخص در امور خود به پیشرفت اندكی دست می‌یابد. در مرحله افسردگی كه یكی از نشانه‌های سرماخوردگی روانی است، غمگینی، دلسردی، ماتم‌زدگی، ‌بدبینی به همه چیز و همه كس و رابطه‌های سرد و بی‌روح بر زندگی شخص سایه می‌افكند. این احساس‌ها ممكن است با احساس بی‌ارزشی و پوچی همراه گردد. خمیدگی قامت، پایین بودن سر هنگام ارتباط، حالت چهره محزون، صدای یكنواخت و … همگی حاكی از علایم خلق افسرده است. افرادی كه در این طیف قرار می‌گیرند، در یك حالت درماندگی آموخته شده (Iearned help lessness) قرار می‌گیرند، فرد احساس ناامیدی می‌كند و در این حالت او آموخته است كه توان تغییر دادن چیزی را در زندگی ندارد.
امیل دوركیم، جامعه‌شناس معروف، در یكی از منظم‌ترین مطالعات اجتماعی، فقدان روابط عمیق با دیگران را علت اولیه خلق افسرده معرفی می‌كند. به نظر او این حالت‌ها از روابط معیوب و نامتعادل در خانواده و جامعه ریشه می‌گیرد. دوركیم نتیجه می‌گیرد كه قوی‌ترین عامل دور‌كننده احساسات افسردگی و روح خسته، احساس تعلق و همانندسازی با دیگران است.
جای تردید نیست كه شرایط نامطلوب زندگی ناشی از مسایل مادی، ناخشنودی در روابط بین‌فردی و مسایل تندرستی شدید، احتمال افسردگی خفیف را بالا می‌برد، اما این موقعیت‌های ناجور زندگی به تنهایی توضیح كافی برای افسردگی نیست. افراد بسیاری هستند كه با همان‌ مسایل و به همان شدت مواجه می‌شوند، بی‌آن‌كه خلق معیوب را به عنوان آخرین راه فرار از واقعیت‌های زندگی انتخاب كنند، احتمالاً اكثر آنان حتی به فكر آن نمی‌افتند.
«پادزهر» مطمئنی برای افسردگی ناشی از تجارب ناخوشایند وجود ندارد. روی آوردن به دوستان و بستگان و حمایت‌كننده‌ها و رابطه‌‌های عمیق و با اخلاص، می‌تواند كمك كنند‌ه باشد.
خلق افسرده میلیون‌ها نفر را تحت تأثیر قرار داده و در برخی موارد شدید موجب بستری شدن عده كثیری از افراد می‌شود. شواهد حاكی از آن است كه یك عامل ژنتیكی موجب آسیب‌پذیری نسبت به افسردگی می‌گردد. اجزای بیوشیمیایی در نتیجه ژن‌های معیوب، نیز مؤثر هستند.
افراد مبتلا به سرماخوردگی روانی ممكن است بی‌ثباتی عاطفی در طول زندگی را تجربه كنند، كه در آن شخص به‌طور ناگهانی و نامناسب از هیجانی به هیجان متضاد آن منحرف می‌گردد.
خانواده شاد و با‌ثبات می‌تواند منبع اصلی بهداشت روانی باشد. خانواده‌های بیمار منبع اصلی اختلالات هیجانی و روان‌شناختی هستند. خانواده‌ها را می‌توان با راهنمایی در زمینه روابط بین‌فردی، روابط اجتماعی، و آموزش عمومی در مورد روش‌های خوب تربیت فرزندان و زندگی خانوادگی سالم تقویت نمود.
 
بالا