• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

موسیقی درمانی

Ever Green

متخصص بخش پزشکی
موسیقی درمانی پزشکی 2

مهارت های لازم
بررسی علمی هر پدیده در جهان منوط به شناخت اجزا عناصر تشكیل دهنده و نسبتهای لازم و متعادل در میان آنها و نیز بررسی طرز قرار گرفتن هر یك از اجزا و نسبت روابط و وظایف آنها با یكدیگر است . در مبحث موسیقی درمانی كه دو جنبه موسیقایی و پزشكی درآن مطرح است داشتن اطلاعاتی جامع برای درك و دریافت موسیقی روان شناسی موسیقی، تئوری موسیقی، تاریخ موسیقی و همچنین شناخت دقیق جوانب مختلف جسمی و روانی انسان از دیدگاه علوم فیزیولوژی (كاركرد صحیح اجزای بدن) و پاتولوژی (آسیب شناسی) برای «موسیقی ـ درمانگر» الزامی است.

ـ علاقه و اشتیاق یه كار و پذیرش مسئولیت حرفه ای از تعهد نسبت به این رشته احرتام ره حقوق درمان جویان و داشتن روحیه تحقیق از ویژگی های مهم یك «موسیقی درمانگر» است. بنابراین او باید مهارت های تكنیكی و تفسیری پیشرفته را حد افل در یك وسیله اجرای موسیقی بداند و در توسعه و گسترش روابط بین افراد از طریق فعالیتهای موسیقایی مهارت كامل داشته باشد.

از طرفی چون ریشه و پایه تمام بحثهای روان شناسی به نوعی به مغز و اعصاب مربوط می شود و با توجه به این كه فرایند درك موسیقی در مغز انسان صورت می گیرد ضرورت بحث عصب شناختی پیرامون موسیقی آشكارتر می شود . موسیقی می تواند از طریق ایجاد تحریكاتی در قسمتهای مختلف سیستم عصبی به طور وسیعی بر بسیاری از اعضا و اندام های انسان از نظر ادراكات حسی و كاركردهای عملی موثر واقع شود و باعث پویش جسم و روان انسان در حالت سلامتی و بیماری گردد.

تكنیك ها و روشهای موسیقی درمانی

1.شنیدن موسیقی به طور غیر فعال
شامل شنیدن موسیقی است که بیمار با گوش دادن موسیقی ای که در حال نواخته شدن است، مورد درمان قرار می گیرد. در این روش بیشترین تأثیر عملکرد در جهت برانگیختن و تأثیر واکنش های عاطفی و ذهنی است.
در این جا بیشتر بیماران موسیقی دلخواه و انتخابی خود را می شنوند و در مواردی می توانند از هدفون استفاده كنند و اجازه دارند صدای ضبط را كنترل و نوار را دستكاری كنند.

كاهش درد اضطراب و استرس ناشی از بیماری و استفاده كمتر از داروهای بی حسی و یا كاهش عواض جانبی داروها و در نهایت كوتاه كردن مدت استفاده از دارو و بستری شدن از هدفهای عمده درمانی در این روش است. انتخاب موسیقی مورد علاقه بیمار بر اساس تجربیات، روحیات، منش و خلق و خوی وی معمولاٌ با برانگیخته شدن خاطراتی همراه خواهد بود كه قبلاٌ تجربه شده و تهییج این خاطرات خود موجب تحریكاتی هیجانی در سطح سیستمهای خود آگاه و ناخود آگاه عصبی و مغزی می شود و پی آمدهای مختلفی را بر جای خواهد گذاشت كه باید توسط متخصص این رشته{ «موسیقی درمانگر»} تا رسیدن به هدف نهایی پیگیری و كنترل شود و تداوم داشته باشد.

این نگاه به اثبات رسیده که انجام و ارائه روش درمانی توسط هر فردی جایز نیست. «موسیقی درمانگر»ها افرادی متخصص هستند که در زمینه های مختلف موسیقی و شاخه های درمانی، آموزش دیده اند. لذا به اساس بیماری ها، درمان های مختلف آن ها، روانشناسی موسیقی و . . . آشنا هستند و شایستگی فردی و تخصصی لازم را در این زمینه دارا می باشند.
بسیاری از سالمندان مشكل پزشكی مانند بیماری های قلبی، دیابت، سرطان و یا فشارخون دارند. به علاوه عده ای نیز به دلایل عاطفی دچار افسردگی و تنهایی می شوند.

موسیقی درمانی می تواند در زمینه تقویت كاركرد جسمی و روحی این افراد مؤثر واقع شود. به عنوان مثال موسیقی همراه با تمرینات و ورزش های روزانه، می توان احساس دردی را كه غالباً توأم با این ورزش هاست از ذهن دور ساخته و یا انگیزه و محرك لازم را برای شركت در انجام این قبیل ورزش ها و فعالیت های حركتی فراهم كرد

2. .همكاری فعال در فعالیتهای موسیقایی:
در این روش بیماران برای هماهنگی های عضلانی و تنفسی به انجام تمرینات مناسب ریتمیك می پردازند و از موسیقی برای حركات بدنی، خواندن و نواختن استفاده می كنند. مثلاٌ سازهای بادی برای افزایش گنجایش ششها مورد استفاده قرار می گیرند. در این روش از ریتم و سبك موسیقی مناسب با نیازهای بیماران استفاده می شود. به عنوان مثال موسیقی محرك مانند دیسكو برای حركات قوی و موسیقی آرام مانند والس برای انجام حركات روان و سیال به كار می روند و در موارد دیگر به تمرین تمركز بر روی عناصر و اجزای موسیقی از طریق شنیدن توصیه شده است. هدفهای عمده درمانی كه از این روش حاصل شده عبارتند از: كاهش درد همراه با حركات ریتمیك، افزایش توانایی های حركتی، افزایش قدرت و مدت حركت در نارسایی های عضلانی، افزایش گنجایش تنفسی و نمونه های متعدد دیگر.

از موسیقی می توان در چند منظور درمانی برای معلولین ارتوپدی استفاده كرد:
۱ ـ كاهش حواس پرتی
۲ ـ رهایی از تنش ها و حساسیت های شدید
۳ ـ تقویت تمرین های عضلانی
۴ ـ افزایش احساس ارزش شخصی

فعالیت های مختلف موسیقی درمانی می تواند جهت بهبود وضعیت مفاصل و ماهیچه ها و افزایش هماهنگی حركات آنها كمك كرد. مثلاً نواختن سازهای انتخاب شده با شیوه های مخصوص می تواند تحرك و استقامت مفاصل را افزایش دهد و با هماهنگی قسمت هایی از بدن را بهبود بخشد.
مثلاً نواختن پیانو برای حركت و خم كردن و كشش انگشت ها و از ریتم سازها برای افزایش دامنه حركات و منبعی برای الگوهای حركتی.از نواختن ساز دهنی برای كنترل بهتر دست ها و هماهنگی آن با دهان و تقویت ظرفیت های حیاتی می توان استفاده كرد. یكی دیگر از منافع یادگیری نواختن ساز برای معلولین، احساس كامیابی و رضایت است. نواختن ساز، احساس ارزش شخصی را افزایش می دهد و اگر به صورت گروهی نواخته شود، رشد اجتماعی شان تقویت خواهد شد.

3. .موسیقی و مشاوره:
در این روش از موسیقی برای بحث و گفت و گو و یاد آوری خاطرات بیماران به منظور افزایش مكالمه مثبت و ارتباط نزدیك با یكدیگر استفاده شده است. ترغیب بیشتر بیماران به شروع گفت و گو و بحثهای موسیقایی و سخن گفتن پیرامون هر چیزی{جز بیماری}بر تحمل و سازگاری بیماران با شرایط بیمارستانی می افزاید. هدف عمده این روش كاهش استرسها، نگرانی ها، ترسهای ناشی از بیماری و جراحی و افزایش ارتباطات بین فردی و ایجاد آرامش و امیدواری در بیماران است.

.4. موسیقی و رشد:
در این روش عمدتاٌ از موسیقی به عنوان محركی تقویت كننده استفاده می شود و با آن افراد مختلف مخصوصاٌ كودكان را به انجام تمرینات موزیكال ترغیب می كنند كه تقویت رفتارهای خاص خودیاری و یادگیری می انجامد. هدف عمده این روش افزایش یادگیری و توان بخشی بیماران و جلوگیری از واپس روهای رشدی است.
بررسی ها نشان داد پخش موسیقی آرام تأثیر قابل توجهی بر رفتار کودکان دارد و بی قراری و ناآرامی را در آنان در حد قابل توجهی کاهش می دهد. کودکانی که در بیمارستان بی قراری بیشتری دارند و بیشتر گریه می کنند دیرتر بهبود می یابند و مدت بیشتری را باید در بیمارستان به سر ببرند.

موسیقی موجب کاهش مصرف انرژی در کودکان می شود.
همچنین بررسی ها نشان می دهد که موسیقی می تواند بر رشد جنین و همچنین رشد نوزاد تأثیر گذارد علاوه بر اینکه به نوزدان در بهبودی از عوارض زایمان کمک می کند.
این تأثیرات شامل بخش تفکر، خلاقیت و مهارت ها و آموختن آنها می شود. تقویت قدرت شنیداری، تکلم، حافظه، منطق نوزاد از تأثیرات دیگر موسیقی کلاسیک است.

5. .موسیقی و محرك:
در این روش موسیقی برای تقویت حواس بینایی، لامسه و شنوایی به كار می رود و غالباٌ با فعالیتهای خوشایندی همراه می شود و تحریكهای شنوایی و لامسه را فراهم می كند. در مواردی نیز در این روش از نمایش برای هدایت تصویر و تخیل بیماران استفاده شده است. این روش ضمن داشتن كارایی در درمان بیمارانی كه دچار نقیصه های حسی و حركتی هستند تاثیر بارزی در كاهش افسردگی و اضطراب معلولین دارد.

6. موسیقی و بازخورد زیستی:
در این روش از موسیقی برای تقویت پاسخهای فیزیولوژیك استفاده می كنند و موسیقی را بازخوردهای زیستی بیماران همراه می نمایند و پاسخهای مطلوب را در آنان افزایش می دهند و به این ترتیب از ناراحتی های فیزیولوژیك می كاهند. برای مثال موسیقی را همراه با تنفس ریتمیك عمیق و یا حركات سیبك سازه در كاهش فشار خون، تنش های عضلانی، تشنجهای صرعی و دردهای میگرنی به كار گرفته اند.

. .7.موسبثی و فعالیتهای گروهی
در این روش بیماران در فعالیتهای گروهی موسیقایی مانند شنیدن، خواندن و نواختن شركت می كنند و ارتباط مثبت بین افراد و احساس بهبودی افزایش می یابد و متقابلاٌ احساس ناشی از دیدها و بیماری های مانند افسردگی و اضطراب كاهش پیدا می كند. شركت در كنسرتهای موسیقی درخواست آهنگاهای مورد علاقه اجرای موسیقی فی البداهه به طور گروهی و همچنین بحث های گروهی درباره موسیقی و تاثیر مثبت این فعالیتها از جمله مواردی است كه گزارش شده است.

 

Ever Green

متخصص بخش پزشکی
موسیقی درمانی پزشکی 1

تاریخچه
از بدو خلقت انسان، نيازهاي متنوعي(اعم از جسمي و رواني) با او همراه بوده كه براي برآورده ساختن اين نيازها سازگاري با محيطش به ابزارهايي نياز داشته است.
هنر به عنوان يكي از وسايل اوليه ي سازگاري بشر در خدمت نيازهاي كمال جويي و زيبا طلبي و از طرف ديگر، آرامبخش ناراحتي ها و سختي هاي زندگي او بوده است. موسيقي شكلي از هنر است كه احساس، عاطفه، ادراك و شناخت انسان را بدون نياز به تكلم و زبان منتقل مي كند.

استفاده ي بشر از موسيقي، امري آسان و قابل دسترس بوده است، چون ريتم و ملودي، به عنوان دو ركن اساسي موسيقي، در سرشت انسان وجود داشته و از طرفي آواگريها و حركات ريتميك نيز نيازي به تكلم نداشته است. از اين رو در بيشتر قبايل ابتدايي مراسم و آيين هاي مختلف موسيقيايي كه وسيله اي براي ابراز همبستگي جمعي و از بين بردن ترس ها و غم ها و ايجاد آرامش و شادي و اراده در بين افراد قبيله بوده برگزار مي شده است.
موسيقي زبان آرزوها، انتظار ها و عواطف بشري است و هر قوم و ملتي بر حسب ويژگي هاي عاطفي و فرهنگي خود، موسيقي خاصي دارد. با درك موسيقي، عواطف زيبا، همدردي و تفاهم بيشتر قلبي ميسر خواهد شد.

استفاده از موسیقی به عنوان روشی برای درمان به زمان ارسطو و افلاطون باز می گردد. از آن زمان به بعد رگه هایی جهت بهره گیری از اصوات و آهنگ ها برای درمان بیماری های مختلف به کار رفته است اما در قرن بیستم فکر رسمی استفاده از موسیقی برای درمان مصدومین جنگ جهانی اول آغاز شد. هر چند استفاده از این روش درمانی با مشکلاتی همراه بود اما در نهایت با قدم هایی که برداشته شد، به تدریج این شاخه درمانی تکامل یافت و انجمن های متعددی جهت گسترش آن تشکیل گردید به طوری که در سال ۱۹۴۴اولین برنامه آموزش موسیقی درمانی در جهان در دانشگاه میشیگان آغاز شد.

سپس ابتدا در سال ۱۹۵۰انجمن موسیقی درمانی و بعدها در سال ۱۹۷۱انجمن موسیقی درمانی آمریکا یاAAMT آغاز به کار نمود و سرانجام در سال ۱۹۸۵فدراسیون جهانی موسیقی درمانی در سطح بین المللی به ثبت رسید.
موسیقی درمانی چگونه اثر می کند؟
در مغز انسان مركزي براي دريافت موسيقي وجود دارد كه درست در پشت پيشاني قرار دارد، و از قضا اين همان نقطه اي است كه وظيفه يادگيري و ابراز احساسات انسان را نيز بر عهده دارد.
به همين دليل بين موسيقي، يادگيري، و كنترل و ابراز احساسات رابطه مستقيمي وجود دارد.

دانشمندان آمريكايي ميگويند كه افراد در موارد مختلف واكنش هاي متفاوتي به يك موسيقي مشابه نشان ميدهند كه احتمال داده مي شود كه يك دليل اين امر، شرايط احساسي گوناگون انسان ها در زمان هاي متفاوت باشد. اما آيا تنها شرايط احساسي ماست كه باعث شفابخشي يا بيماري زايي موسيقي در وجود ما مي شود؟ يا اين مساله به ذات موسيقي و نوع آن نيز بر مي گردد؟

اغلب مردم هنگام شنیدن یک موسیقی، نوعی واکنش اتونومیک(Autonomic Response) را تجربه می‌نمایند. مثلاً هنگام شنیدن یک موسیقی پر تپش ، احساس پر انرژی بودن می‌نمایند و هنگام شنیدن یک قطعه آرام و کلاسیک، احساس آرامش و سبکی دارند. موسیقی درمانی ارتباط متعادلی میان موسیقی و خلق و خو برقرار می‌نماید. مطالعات علمی نیز نشان داده‌اند که موسیقی بر عملکردهای فیزیولوژیک نظیر تنفس و ضربان قلب و فشارخون تأثیر دارد. برای مثال همانطور که میزان هورمون کورتیزول هنگام بروز استرس بالا می رود ، میزان آزادسازی اندورفینها نیز توسط موسیقی افزایش می‌یابد (اندورفینها هورمونهای طبیعی هستند که در بدن انسان موجب نشاط و سرخوشی و کاهش درد می‌گردند).

موسیقی درمانگرها معمولاً از موسیقی برای ایجاد ارتباط استفاده می‌کنند. بدلیل اینکه موسیقی دارای گوشه‌ها، ضربه‌ها و ملودی است، می‌توان آنرا نوعی زبان دانست و از آن برای برقراری ارتباط استفاده نمود. بنابراین می‌توان برای بیمارانی که دارای اختلالات ذهنی و جسمی هستند، از موسیقی درمانی استفاده کرد تا بتوانند احساسات خود را بیان کنند.
موسیقی درمانی قادر است به افراد درون‌گرا کمک کند تا به شخصیتی برون‌گرا تبدیل شوند و به بیماران اوتیستیک(درخود مانده) و اسکیزوفرن ( دچارجنون جوانی) هم برای کاهش گوشه‌گیری کمک می‌نماید. موسیقی درمانی برای بیماران مبتلا به سکته مغزی و اختلالات نورولوژیک دیگر نیز می‌تواند موثر واقع گردد. وقتی اینگونه بیماران به موسیقی‌‌های ریتمیک گوش می دهند، بطورهمزمان حرکات عضلات آنها بیشتر و بهتر می‌گردد. هر چه این حرکات هماهنگ‌تر و موزون‌تر شوند، مهارتهای حرکتی آنها نیز به نوبه خود بهبود خواهد یافت و اگر موسیقی دارای ریتم آرام و دارای کیفیت آرامش بخش باشد، پاسخ آنها نیز رسیدن به آرامش روحی و جسمی خواهد بود.

موسيقي درماني چيست؟
بر طبق تعريفي كه '' انجمن ملي موسيقي درماني'' (NAMT) ارائه داده است، موسيقي درماني عبارتست از '' كاربرد موسيقي تأمين، حفظ و بهبود سلامت جسماني و رواني .در واقع موسيقي درماني كاربرد منظم موسيقي است، بطوريكه موسيقي درمانگر مستقيما'' در يك محيط درماني، تغييرات دلخواه را در عواطف و رفتار درمانجو ايجاد مي كند.... )

.موسيقي درماني به استفاده ويژه از موسيقي اطلاق مي شود كه براي سلامت روحي و رواني, جسماني, ايجاد آمادگي و شادابي براي شروع به كار, براي توانبخشي, آموزش هاي خاص, مراقبت از خود و يا رشد شخصيت مفيد واقع مي شود. موسيقي درماني براي هر سن و سال و هر مرحله از مشكلات رواني در هر جامعه و مراكز درماني خاص مي تواند مورد استفاده قرار گيرد. خلاصه اينكه در هر موردي كه بخواهد استفاده شود , هدف اين است كه به افراد كمك كند تا بتوانند از همه توان خود استفاده كنند.

اصوات موسيقي به علت برخورداري از بار هيجاني و عاطفي تاثيرات عميقي بر روحيات شخصيت و پرورش عواطف انساني مي گذارند و در تعدادي از شاخه هاي طب جايگزين مانند طب سوزني هومئوپاتي و آيورودا نقش عمده اي در درمان دارند.
امروزه به علت نگرش علمي و روشمند به موسيقي در درمان امراض موسيقي درماني به عنوان رشته اي مستقل مورد توجه قرار گرفته و در حكم روشي مكمل براي درمانهاي رايج پزشكي تعريف شده است كه منظور از آن استفاده تجويز شده از تحريكات موسيقايي يا فعاليتهاي آن براي كاهش ناتواني و بيماري و تغيير حالات ناسازگار از طريق توانبخشي توقف و درمان علائم بيماري است كه زير نظر پرسنل آموزش ديده صورت مي گيرد.

در اين رشته موسيقي به عنوان ابزار و موسيقي درمان گر به عنوان فرد متخصص در برخي از بيماري ها شرايطي را (با توجه به شدت آن بيماري) ايجاد مي كنند كه مي تواند بيمار را در يك روند مثبت صعودي درجهت كاهش استرس ها و ارتقا سلامت قرار دهد و اين شرايط ممكن است متناسب با جنس و سن بيمار و شدت بيماري در امراض مختلف متفاوت باشد.
- در مورد كاركرد موسيقي در پزشكي پژوهش هاي گوناگون و معتبري صورت گرفته است كه تعدادي از آن ها بر روي علائمي چون ضربان قلب، فشارخون، دردهاي گوناگون، تنفس، واكنش هاي پوستي، هورمونهاي آدرنالين، پرولاكتين، كورتيزول، امواج مغزي، كتكولامين ها، استروئيدها، الكتروميوگراف، عوارض جانبي داروها، مدت استفاده از داروها و مدت بستري بودن و بسياري موارد ديگر متمركز بوده است.
به طور كلي اهداف درماني اين پژوهش هاي موسيقايي را مي توان در هشت محور عمده خلاصه كرد:

1. پيشگيري، آموزش و يادگيري
2. كاهش دردهاي گوناگون پزشكي و دندان پزشكي
3. كاهش تنش ها و نگراني هاي ناشي از جراحي آسيبها و بيماريها
4. توان بخشي بعد از جراحي آسيب ها و تصادفات
5. كاهش خستگي حاصل از تنوس هاي عضلاني (گرفتگي هاي عضلاني ) و كاركرد ماهيچه
6. كاهش عوارض جانبي دارو ها
7. كاهش مدت استفاده از دارو ها
8. كاهش طول مدت درمان و بستري بودن

- علاوه بر تاثيرات درماني يادشده موسيقي مي تواند براي ارتقا برخي از فاكتورهاي رفتاري در افراد سالم موثر واقع شود.
- مثلاٌ در صنعت از دوش موسيقي براي افزايش بازده توليد و آرامش رواني كاركنان استفاده مي شود. تاثيرات انواع موسيقي بر فرايندهاي حافظه يادگيري، دقت، ادراكات حسي، سيستم اعصاب حركتي وحسینمونه هايي از اين مقوله اند. پژوهش هاي انجام شده درباره حس آميزي رابطه متقابل تاثيرات رواني برخي از نت ها و گامهاي موسيقي را با رنگهاي مختلف آشكار مي سازد. مثلاٌ روان پزشكان رنگ قرمز را به گام دوماژور و رنگ سبز مايل به آبي را به گام لاماژور نسبت داده اند.

- موسيقي در زمينه شناخت و كمك به رفع مشكلات رفتاري نيز كاربرد فراواني دارد و اين تغييرات رفتاري خاصه در سنين رشد و كودكي حائز اهميت است. علت اين تاثير گذاري اين است كه هنر به طور كلي و در اين جا موسيقي با توجه به بار عاطفي آن به عنوان نوعي وسيله تخليه رواني به كار برده مي شود و كودكاني كه دچار تنش و فشار رواني هستند با برون فكني فشارها و هيجانات از طريق موسيقي، به حد مطلوب هيجان و آرامش دست مي يابند. به استثناي مواردي كه مشكل كودك ريشه جسمي يا ارگانيك (اندامي) دارد تاثير موسيقي در رفتار كودك در مقايسه با ساير شيوه هاي ديگر از جمله دارو درماني موفق تر بوده و بيش از هر روش ديگري در تعديل رفتارهاي كودك موثر است اگر چه در مورد نقصهاي ارگانيك نيز نقش موسيقي را نبايد از نظر دور داشت.

- مهم ترين ويژگي ازتباطي موسيقي جنبه غير كلامي آن است كه مي تواند در درمان اهميت اساسي داشته باشد. موسيقي واسطه با ارزشي براي ايجاد ارتباط مجدد با واقعيت در مورد افرادي است كه از واقعيت و اجتماع بريده اند{بيماران اسكيزوفرني}
موسيقي، نوعي محرك احساسي قوي و تجربه اي چند حسي است : تحريك شنوايي از طريق اصواتي كه شنيده مي شوند تحريك لمسي از طريق ارتعاشاتي كه قابل احساس هستند و نيز تحريك بينايي توسط اجراي زنده آن. مثلاٌ كسب موفقيت در فعاليتهاي موسيقايي مي تواند احساس ارزش فردي را تقويت كند. به علاوه موسيقي به عنوان انتقال دهنده اطلاعات انتقال دهنده تقويت كننده ها و زمينه اي براي يادگيري و انعكاس مهارتها نيز مي تواند مورد استفاده قرار گيرد.

استانداردهاي موسيقي درماني در كار باليني
خدمات موسيقي درماني بوسيله افراد با سابقه و معتبر در كار موسيقي درماني كه عضو انجمن موسيقي درماني هستند ارائه مي شود. گرچه خدمات موسيقي درماني در بسياري از مراكز درماني مي تواند مورد استفاده قرار گيرد. ولي يك سري از روش هاي استاندارد وجود دارد كه بايد توسط همه موسيقي درمان گرها, مورد توجه قرار گيرد و به اجراء در آيد.
استانداردهاي ديگري وجود دارند كه در ده مورد مختلف مطرح شده اند و به كار گيري آن در مورد افرادي كه تحت درمان موسيقي درماني هستند, توصيه شده اند كه اين موارد عبارت هستند از: موارد اعتياد, توان بخشي معلوليت, مراكز آموزشي, مراكز درماني, مراكز روانپزشكي و روان درماني, ناتواني هاي جسماني و حركتي, مراكز مشاوره, در درمان خصوصي, در مراكز نگهداري سالمندان و در كارهاي مربوط به ارتقاء كيفيت سلامت شخص

رعايت اصول اخلاقي استانداردهاي موسيقي درماني.
اين استانداردهاي موسيقي درماني طراحي شده اند تا اينكه به موسيقي درمان گرها و دست اندر كاران موسيقي درماني جهت ارائه خدمات موسيقي درماني كمك كند تا اينكه كيفيت كار خود را ارتقاء بخشند. موسيقي درمان گر ها از بهترين قضاوت هاي حرفه اي خود براي اجراي اين استانداردها استفاده خواهند كرد. از انجمن استانداردهاي موسيقي درماني براي درمان بيماري ها و ناراحتي ها و همچنين از كميته هاي خاص, مخصوص افراد جامعه خواسته مي شود كه به صورت دوره اي اين استانداردها را مورد بازبيني و نگرش قرار دهند, تا اينكه اين استانداردها هميشه به روز باشد.

استانداردهاي موسيقي درماني بعنوان قوانين اندازه گيري كيفي خدمات, تعريف و توسط انجمن موسيقي درماني آمريكا تهيه شده است . رعايت اين استانداردهاي كلي به عنوان استانداردهاي ويژه براي هر يك از موارد ده گانه موسيقي درماني مطرح مي باشند. اينها به عنوان طرح هاي استانداردهاي كلي هستند و ارتباط تنگنا تنگ با آنها دارند. اين ارتباط نزديك انعكاسي از شمارش سيستمي است كه از طريق اين مدارك مورد استفاده قرار مي گيرد.
[HIGHLIGHT][/HIGHLIGHT]
 

Silver Star

مدير ارشد تالار
شاید در یک فرهنگ موسیقی پاپ ایجاد آرامش کند و در فرهنگی دیگر موسیقی پاپ ایجاد اضطراب و افسردگی کند، مثلاً در فرهنگ ما ایرانی ها موسیقی اصیل عموماً باعث آرامش می شود.»
وی در ادامه می گوید: «البته علاوه بر فرهنگ، انتخاب موسیقی به تفاوت های فردی افراد نیز باز می گردد و نمی توان گفت موسیقی خاصی در همه افراد با یک فرهنگ آرامش و یا اضطراب تولید می کند، مثلاً در دوره نوجوانی و جوانی ممکن است افراد موسیقی پاپ را دوست داشته باشند زیرا نوجوانان در این سنین دنبال هیجان هستند.»
رامشت همچنین می افزاید: «می توان گفت نوع موسیقی در سنین بالا می تواند تأثیر فراوانی داشته باشد و لزوماً برای سنین جوانی مؤثر نیست. افراد در سن بالا برخی از موسیقی ها را دوست ندارند زیرا با آن دچار تشویش و اضطراب می شوند.»
مونا فتحعلی خانی نیز درباره گوش دادن به موسیقی در ساعاتی از روز می گوید: «البته همیشه موسیقی گوش دادن اثر درمانی و آرامش بخش ندارد، خصوصاً در برخی ساعات روز که افراد در آن نیازمند سکوت یا موقعیتی برای تمرکز و خودیابی هستند معمولاً افراد هنگام صبح تمایل دارند آهنگ هایی شاد گوش بدهند زیرا نیاز به یک فضای شارژ کننده دارند.
هنگام ساعات نزدیک به ظهر افراد چون در اوج کار و تلاش قرار دارند نیازمند تمرکز و آرامش و سکوت بیشتری هستند بنابراین آنان بیشتر در این ساعات یا ترجیح می دهند چیزی گوش ندهند یا آن که تمایل دارند آهنگ هایی آرام گوش بدهند.
هنگام عصر و فراغت از کار و تلاش نیز افراد دوست دارند موسیقی های با مضمون شاد و پیروزی بخش و یا موسیقی های اصیل گوش بدهند.
هنگام شب نیز آهنگ هایی آرام و آرامش بخش گوش طرفدار خواهد داشت. البته این روند در میان همه افراد یکسان نیست و بخشی از آن نیز سلیقه ای است.»
● ورود موسیقی به زندگی کودک
تحقیقات نشان داده است کودک از ماه های نخست قرار گرفتن در رحم مادر قادر به شنیدن اصوات و صداهای مختلف است.
دکتر هامون اهرامی، روانپزشک در این مورد می گوید: «وقتی که مادر به صداها، نواها و یا موسیقی های مختلف گوش می دهد واکنش های نروشیمیایی مختلفی در بدنش صورت می گیرد.
وقتی که مادر صدای آهنگین شاد یا غمگین را می شنود باعث می شود که برخی کته کولامین ها از جمله نوراپی نفرین و سروتونین و … در مغز وی ترشح شده و به خون او برسد و از طریق خون به کودکش انتقال پیدا کند.
این ناقل های شیمیایی که اثر تحریک کنندگی یا بازدارندگی دارند باعث می شود که کودک نیز احساس شادی و یا غم کرده و با حرکت اضافه تر در رحم مادر یا خمودگی و بی حرکتی واکنش نشان دهد.»
بعد از به دنیا آمدن کودک، وی شاید هر روزه در معرض صداها یا آهنگ های مختلفی قرار گیرد اما یک نوا یا آهنگ که بیش از همه برای کودک دل انگیز است صدای لالایی خواندن های مادرش است.
دکتر مریم رامشت در این باره می گوید: «لالایی خواندن به دلیل پیوسته بودن تن های موسیقایی اش برای کودک مطلوب است. خصوصاً اگر توسط مادر خوانده شود.
شاید علت آن، این است که یک احساس هم حسی و تعلق بین مادر و فرزند وجود دارد و لذا لالایی مادر تأثیر بیشتری بر آرامش کودک می گذارد.
وی در ادامه می گوید: «می توان گفت لالایی خواندن مادر ابتدا تأثیری در کودک ندارد ولی ما و حتی نوزادان همواره به صوت و موسیقی های اطرافمان عادت می کنیم. ما حتی قادر هستیم به صوت های خشن محیط مان عادت کنیم.»
شبنم هادیان، استاد دانشگاه پیام نور همدان با نگاهی معنوی در این باره می گوید: «بنا به آزمایش های صورت گرفته، محققان به این نتیجه رسیده اند برای یک کودک تلاوت قرآن آرامش بخش ترین است و در دین مبین اسلام نیز به کرات توصیه شده است که مادران در دوران بارداری به فکر سلامت جسم و روان موجود زنده داخل رحم شان باشند.»
البته نباید این خلقت خوب انسان را فراموش کرد که انسان بیشتر با اصوات منظم و آهنگین به آرامش می رسد نه صداهای نامنظم و استرس زا، بنابراین لالایی مادر نیز یک تناژ منظم داشته و برای کودک
آرامش بخش است.
مونا فتحعلی خانی، روانشناس درباره ورود موسیقی به زندگی کودک می گوید: «در ماه ها و سال های بعدی والدین با خواندن آواز یا آهنگ کودک را تشویق به انجام حرکات موزون می کنند و بعد با خرید اسباب بازی های صدادار و موسیقی دار، وی را با اصوات و تن های زیر و بم مختلفی آشنا می کنند، بنابراین علاوه بر این که کودک معنای موسیقی را می فهمد به نوعی فرهنگ موسیقایی محیط، جامعه و خانواده خویش را فراگرفته و به آن عادت می کند به گونه ای که در سال های بعدی بیشتر به سمت این گونه موسیقی ها گرایش دارد و با آن به آرامش می رسد و یا شاد می شود.»
● تأثیر موسیقی روی خلق و خو
رامشت، روانشناس که خود روی تأثیر دستگاه نوا و دستگاه های مختلف موسیقی اصیل ایرانی روی آرامش افراد تحقیق کرده است با بررسی روی ۱۰۰ نمونه در سنین مختلف دریافته، دستگاه نوا (موسیقی اصیل ایرانی) بیشترین آرامش را در افراد ایجاد می کند.
وی می گوید: «ما موقعی که احساس غم و تنهایی می کنیم تمایل داریم موسیقی آرام بشنویم و هنگامی که تشویش درونی در خود حس می کنیم دوست نداریم موسیقی های اضطراب آور گوش دهیم.
وی می افزاید: «البته نباید فراموش کرد موسیقی روی خلقیات و روحیات افراد تأثیری دوسویه دارد، فردی که امکان دارد کسالت داشته باشد و احساس غمگینی کند با شنیدن یک آهنگ مناسب ممکن است شرایطش تغییر کند و شادتر شود و یا کسی که شاد است با شنیدن آهنگی غمگین ممکن است، احساس غم و اندوه کند.
البته در میان تمامی این شیوه های روان درمانی، خصوصاً شیوه موسیقی درمانی نباید نقش اعتقادات و بویژه مذهب را نادیده گرفت، زیرا افراد بیشتر دوست دارند موسیقی هایی گوش بدهند که به نوعی با اعتقاداتشان هم ساز است.
شبنم هادیان در این باره می گوید: «مطلب مهمی که همواره وجود دارد این است که گفته می شود: «الا به ذکرالله تطمئن القلوب» نام و یاد خدا بهترین آرامش دهنده قلب هاست وقتی کلام وحی خوانده می شود در انسان اطمینان خاطری به وجود می آورد خصوصاً هنگامی که این کلام الهی با آهنگی قرآنی و روحانی خوانده شود.»
● تأثیر موسیقی درمانی بر بیماری های جسمی و روانی
دکتر اسکات، محقق دانشگاه کلمبیا موسیقی درمانی را نه تنها روش درمانی مطلوب برای بیماری های روحی و روانی می داند بلکه آن را روشی مناسب برای درمان برخی بیماری های جسمانی نیز برمی شمرد.
تیم تحقیقاتی وی پس از بررسی تأثیر موسیقی درمانی روی امواج مغز دریافتند انواع تن ها و موسیقی های مختلف می توانند اثرات متفاوتی روی امواج مغزی انسان داشته باشند، زیرا امواج موسیقایی می توانند نقش تحریک کننده یا بازدارنده امواج مغزی را داشته و باعث فعالیت زیاد بخش های مختلف مغز و یا فعالیت مختصر آن شود. حتی این اثرات تا مدتی بعد از پایان یافتن موسیقی ادامه دارد.
تیم تحقیقاتی دکتر اسکات با مشاهده این اثرات دریافتند تنظیم و تهییج امواج مغزی اثرات جسمانی متفاوتی دارد، زیرا سیستم عصبی خودکار که در مغز فعال است کنترل بخش هایی از عملکردهای جسمانی را برعهده دارد مثل تنفس و ضربان قلب، بنابر این با موسیقی مناسب می توان امواج مغزی را تنظیم کرد و سپس برخی مشکلات جسمانی و روانی را نیز کنترل و تعدیل کرد.وی همچنین همراه با تیم تحقیقاتی اش اثرات موسیقی درمانی را روی برخی بیماری ها بررسی کرده و نیز آن را روی مسائلی چون سرطان سینه، درمان دردهای مزمن، افسردگی، آرام کردن بیمار، پائین آوردن تنش ماهیچه، اثر روی سیستم عصبی خودکار، درمان فشار خون مزمن، مناسب برای اختلال بیش فعالی مؤثر دیده است.
● ویژگی موسیقی درمانی
درمان موسیقایی بسیار مهم است و تخصصی خاص می خواهد. این که یک درمانگر نوع بیماری فرد را تشخیص داده و آهنگ و موسیقی مناسبی را انتخاب کند از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. مریم رامشت در این باره می گوید: «هرکسی نمی تواند آن را انجام دهد، زیرا اگر نوع اختلال و بیماری فرد درست تشخیص داده نشود موسیقی اثر درمانی درستی برجای نمی گذارد. بنابر این، این طور نیست که هر فردی هنگام مواجهه با مشکلات در محل کار یا خانه خود درمان را آغاز کند.البته نباید اثرات موسیقی را در زندگی نادیده گرفت. درست است که موسیقی درمانی تخصص خاصی را می طلبد، ولی گوش دادن مداوم به موسیقی در موقعیت های مختلف تأثیرگذار است. خصوصاً هنگام انجام کارهایی سخت و به منظور استراحت کردن می توان از آن استفاده کرد.
فتحعلی خانی می گوید: «موسیقی را در برخی موقعیت های ورزشی نیز استفاده می کنند مثل ورزش ایروبیک که بیشتر موسیقی شاد و تهییج کننده گوش می دهند و نیز ریلکسیشن و یوگا که انتخاب موسیقی مناسب شرط اصلی است.»
وی ادامه می دهد: «البته امروزه زندگی، خارج از موسیقی نیست، حتی اگر در موقعیتی باشیم که امکان گوش دادن به موسیقی برایمان مهیا نباشد بازهم با شنیدن صدای زنگ گوشی همراه فضای خسته کننده و یکنواخت کار، منزل و حتی جلسه را تغییر می دهد.»
در پایان مریم رامشت، روانشناس به همه افراد توصیه می کند: «افراد موسیقی با تن های بالا و صداهای بالا که تنش زیاد تولید می کند، گوش ندهند.
شاید این نوع موسیقی ها برای برخی سنین مناسب باشد ولی استفاده طولانی مدت از این نوع موسیقی ها آرامش روانی و تمرکز افراد را به هم می ریزد.»
 
بالا