فاطمه مونس مادر
روزی پیامبر وارد منزل شدند. صدای خدیجه را شنیدند که با کسی صحبت می کرد. نزدیک آمد. کسی را نزدیک خدیجه ندید.
ـ «خدیجه! با کسی صحبت می کردی؟»
خدیجه گفت: با فرزندی که در شکم دارم.
آری اگر عیسی بن مریم در طفولیت سخن می گفت، فاطمه قبل از تولد هم صحبت مادر بود.
فاطمه در کنار پدر
جنگ احد برای مسلمانان گران تمام شد. آنها تاوان بی نظمی و طمع کاری خود را پس می دادند. در این جنگ صدمات فراوانی بر مسلمانان وارد آمد. پیشانی پیامبر زخمی شد. خون فراوانی آمد. دندان های حضرت را هم شکستند. فاطمه با جمعی از زنان به احد آمد. با مشاهده وضعیت پدر به گریه افتاد، با دست ها خون را از صورت پدر پاک می کرد. وقتی دید خون بند نمی آید، تکه حصیری برداشت، آن را سوزاند و بر روی زخم نهاد تا این که خون بند آمد. آن گاه نگاه به صورت خسته و خونی پدر انداخت و فرمود: «خشم خدا بر آن که صورت رسول خدا را خونی کرده است.»
روزی پیامبر وارد منزل شدند. صدای خدیجه را شنیدند که با کسی صحبت می کرد. نزدیک آمد. کسی را نزدیک خدیجه ندید.
ـ «خدیجه! با کسی صحبت می کردی؟»
خدیجه گفت: با فرزندی که در شکم دارم.
آری اگر عیسی بن مریم در طفولیت سخن می گفت، فاطمه قبل از تولد هم صحبت مادر بود.
فاطمه در کنار پدر
جنگ احد برای مسلمانان گران تمام شد. آنها تاوان بی نظمی و طمع کاری خود را پس می دادند. در این جنگ صدمات فراوانی بر مسلمانان وارد آمد. پیشانی پیامبر زخمی شد. خون فراوانی آمد. دندان های حضرت را هم شکستند. فاطمه با جمعی از زنان به احد آمد. با مشاهده وضعیت پدر به گریه افتاد، با دست ها خون را از صورت پدر پاک می کرد. وقتی دید خون بند نمی آید، تکه حصیری برداشت، آن را سوزاند و بر روی زخم نهاد تا این که خون بند آمد. آن گاه نگاه به صورت خسته و خونی پدر انداخت و فرمود: «خشم خدا بر آن که صورت رسول خدا را خونی کرده است.»