نامه های خط خطی
همه ی ما راحت حرف می زنیم،ولی نوشتن برای بیشتر ما سخت است.اما تو بنویس تا یادت بماند که نوشته ها،رد پای عبور است.فردا که برگردی و نوشته هایت را بخوانی به یاد می اوری که از کجا رد شده و چگونه قد کشیده ای.
این دفتر هم فقط یک جور بهانه است،بهانه ی رد شدن و قد کشیدن.این دفتر_این دفتر خط خطی_نه قاعده ای دارد و نه نظمی.تنها قاعده اش نوشتن برای اوست.با 52 هفته که در هر هفته اش.تو سوالی داری و در هر روزش مسئله ای.برو و بگرد و سوال تازه پیدا کن.
این روزها،ادمها سرشان شلوغ است.بعضی ها حوصله ی خدا را ندارند.حال او را نمی پرسند.برایش نامه نمی نویسند،اما تو لین کار را بکن.تو حالش را بپرس.تو چیزی برایش بنویس.ساعتهایت را با او قسمت کن.ثانیه هایت را هم.
و اما ان کتاب اسمانی،یادت هست؟اسمش قران بود.کلمه های خدا بود در دستهای پیامبر.با اینکه این روزها،این کلمه ها همه جا هست،اما کسی انها را نفس نمی کشد،کسی با انها زندگی نمی کند.تو اما کلمه های خدا را نفس بکش و زندگی کن،و اما این ایه ها لا به لای هفته های تو امده است.تلنگر کوچکی است به قلب بزرگ تو.تا بروی و سراغی از ایشان بگیری.
دیگر چه بگویم......که تویی و کلمه و خداوند.
پس برایش بنویس....بنویس....هر چه که باشد.....