• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

ويژگي هاي کودک تيزهوش و نحوه تربيت او

یاسی جون

متخصص بخش خیاطی
کودکان تيز هوش از جمله نعمت هايي هستند که در جامعه ما متولد مي شوند، رشد مي کنند و نقش مهمي در توسعه ي کشور دارند. براي آشنايي بيشتر با ويژگي هاي اين کودکان و نحوه ي تربيت آنها، خواندن مطالب زير مي تواند سودمند باشد.
تعريف هوش از نظر علمي​
بيشتر صاحب نظران در تعريف هوش مي گويند:« توانايي در مسايل و انطباق آن با شرايط تغيير يابنده ي محيطي». افراد باهوش کساني هستند که مي توانند مسايل و مشکلات جاري را به راحتي حل و فصل کنند و خود را با محيط به گونه يي انطباق دهند که کارها را به خوبي پيش ببرند. حدود نود درصد مردم جامعه داراي ضريب هوشي بين 90 تا 110 هستند که به آن «هوش طبيعي» گفته مي شود. به هوش بين هفتاد تا نود درصد نيز «هوش مرزي» مي گويند؛ يعني مرز بين هوش طبيعي و عقب ماندگي ذهني، پايين تر از آن نيز «عقب ماندگي ذهني» است که درجه هاي خفيف، متوسط و شديد دارد. افراد داراي هوش مرزي مي توانند دوره ي ابتدايي را در مدارس عادي با سختي سپري کنند، اما گذر آنها از دوره ي ابتدايي به دوره ي متوسط کار دشواري است. کودکان داراي عقب ماندگي خفيف ذهني که داراي هوش بهر بين 50 تا 70 هستند، مي توانند در مدارس استثنايي دوران ابتدايي را با زحمت پشت سر بگذارند، اما بيشتر از آن قادر به پيشرفت نيستند. البته به تعداد افراد داراي هوش مرزي و عقب مانده ي ذهني، افراد باهوش، هوشمند و نابغه هم هستند، يعني کساني که ضريب هوشي شان بين 110تا 120 است. افراد با هوش کساني هستند که ضريب هوشي شان از حد عادي مقداري بالاتر است. هوش بهر بين 120 تا 130 را «سرآمد» و از 130 به بالا را «باهوش» مي گويند.
رابطه ي بين هوش و نبوغ​
براي داشتن نبوغ، درجه ي حداقلي از هوش بالا ضروري است و آن درجه ي 130 است، اما نه به اين مفهوم که همه ي افراد «باهوش» نابغه اند. ممکن است فردي با هوش بهر 160، نابغه نباشد. بالاترين هوش بهري که در بين افراد نابغه و نام آور جهان حدس زده شده است، بالاتر از 180 است و آن متعلق به شاعر، نويسنده و طبيعيدان آلماني به نام «يوهان ولفگانگ گوته» است. «لئونادو داوينچي» نيز هوش بهري در حدود 140 داشته که البته نابغه نيز به شمار مي رفته است. در بين هنرمندان ايراني بر اساس ارزيابي هاي انجام شده، هوش بهر حافظ و سعدي نيز بيش از 140 تخمين زده شده است. در واقع هوش افراد بطور مستقيم از حدود چهار سالگي به بعد قابل سنجش است. يک متخصص با انجام پرسش ها و کارهاي عملي در مي يابد که کودک، متناسب با گروه سني خودش يادگيري و کارايي فکري دارد يا نه. اگر سن عقلي و سن تقويمي يکي باشد، در اين صورت هوش بهر طبيعي است. فرمول خاصي براي اين کار وجود دارد: هوش بهر= 100× (سن تقويمي تقسيم بر سن عقلي) به اين ترتيب کودک شش ساله يي که قادر به انجام کارهاي يک کودک هشت ساله است، بر اساس فرمول بالا داراي سن عقلي هشت ساله است و هوش بهرش در رده ي افرد باهوش قرار مي گيرد: 125=100 تقسيم بر 8) بعضي از محققان مي گويند، داشتن هوش بالا براي فرد مطلقاً به اين معني نيست که او در جامعه از موفقيت برخوردار باشد. آنان معتقدند که همراه با ضريب هوشي و «هوش بهر» که به آن «آي کيو» گفته مي شود، بهره عاطفي- «آي کيو» نيز بايد در نظر گرفته شود. منظور آنان اين است که يک کودک يا يک فرد بزرگسال قادر باشد در برابر دشواري ها مقاومت کند و با صبوري بتواند منافع آينده ي خودش را به منافع کوتاه مدت برتري بدهد. به عقيده ي محققان، کساني که از چنين ويژگي هايي برخوردارند، در جامعه و در زندگي موفق ترند، هر چند ممکن است در کارهاي عملي پيشرفت زيادي نداشته باشند.
شناسايي کودکان با هوش​
پدر و مادر اولين کساني هستند که متوجه رشد حرکتي، رشد کلامي و کارهاي ذهني فرزند خود مي شوند. رشد زودرس حرکتي، کلامي و ذهني از ويژگي هاي کودکان داراي هوش بالاست. اين کودکان، مستقل تر از ساير بچه ها هم سن خود هستند و کنجکاوي هاي بيشتري نسبت به محيط اطراف شان نشان مي دهند. البته سن هوش انسان تا پانزده سالگي افزايش پيدا مي کند، بنابراين آزمون هوشي افراد پانزده ساله و بالاتر يکسان است. کودکان تيز هوش کنجکاوترند و مرتب راجع به مسايل مختلف سوال مي کنند. يک کودک تيز هوش وقتي در مورد مورچه سوال مي کند، از والدين خود توضيح کاملي درباره نحوه ي زندگي آنان مي خواهد. آنان مي خواهند به عمق مسايل فرو بروند. کودکان تيز هوش با توجه به اين که قدرت فراگيري بالايي دارند، ممکن است با کودکان عادي هم سال خود خيلي احساس هماهنگي نکنند، بنابراين مايلند که با افراد بزرگتر نشست و برخاست کنند. افراد بزرگتر هم آنها را کمتر مي پذيرند. بنابراين، اين خطر وجود دارد که کودکان هوشمند تا اندازه يي احساس سرخوردگي و عدم رضايت کرده و منزوي بشوند. اما اينها کاملاً موقتي اند. به اين ترتيب که اين بچه ها با توجه به هوش بالايي که دارند، به زودي مي آموزند راه هايي براي برقراري ارتباط بهتري با ديگران پيدا کنند. آنان در مسايلي که از نظر ديگران ساده، بديهي و عادي است مي توانند ساعت ها بررسي و تفحص کنند و در واقع گفته مي شود که دانشمندان و هنرمندان، کودکان با هوشي هستند که توانمندي هاي دوران کودکي شان يعني «کنجکاوي» خود را حفظ کرده اند.
کنترل کمال طلبي در کودکان تيز هوش​
کودکان تيز هوش دل شان مي خواهد بيشتر بدانند و چون از مسايل آگاهي بيشتري دارند، از اين رو توقعات و خواسته هاي شان نيز به همان نسبت بيشتر است. آنان به علت هوش بالاي شان محدوديت ها را بهتر مي پذيرند. بطور کلي بايد گفت، معمولاً والدين داراي فرزند تيز هوش، در کنار آمدن با آنان دشواري زيادي ندارند. براي تربيت اين کودکان بايد توجه کرد که آنها به خاطر هوش بالاي شان در يک محيط مصنوعي قرار نگيرند. ديدگاه امروزي در مورد تعليم و تربيت کودکان، ديدگاه يکپارچه سازي و انسجام است. اين ديدگاه مي گويد، تمامي کودکان بايد در جامعه با يکديگر منسجم شوند. بنابراين بهتر است از همان دوران مدرسه کودکان داراي ضرايب هوشي پايين تر در کنار کودکان عادي تحصيل کنند که البته اين شامل کودکان کم بينا و کم شنوا نيز مي شود. و همين طور کودکاني که هوش بالاتري دارند بهتر است در کنار کودکان عادي درس بخوانند. ديدگاه جداسازي کودکان مدت هاست که از نظر علمي، اخلاقي و انساني مردود شناخته شده است. در واقع ما حق نداريم با آنان شبيه به ابزار رفتار کنيم و بگوييم که اينها به علت داشتن هوش بالاتر مستحق تربيت بهتري هستند تا در آينده از تربيت آنان بهره ي بيشتري ببريم.
راهکارهايي براي پرورش استعداد اوليه ي کودک​
مغز انسان در اثر محرک هاي محيطي رشد مي کند، بنابراين هر چقدر که پدر و مادر محيط غني تر از جهت آموزش و پرورش براي فرزندشان به وجود بياورند، کودک احتمال رشد هوشي بيشتري خواهد داشت. براي نمونه با او حرف بزنند، به سوالات او پاسخ دهند، برايش کتاب بخوانند، او را به گردش ببرند و جانوران مختلف را به او نشان بدهند، از کودک بخواهند که با آنها صحبت کند و... موسيقي کلاسيک نيز تأثير زيادي در رشد هوشي افراد دارد. تمامي اين موارد در پرورش استعداد اوليه ي کودک نقش زيادي دارد. خوشبختانه کشور ما از جمله کشورهايي است که در آن به کتاب هاي کودکان توجه زيادي مي شود. در واقع حتي گروه هاي سني مختلف هم براي خودشان کتاب دارند و اين طبقه بندي ها کاملاً علمي است. پس والدين مي توانند با توجه به طبقه بندي سني، کتاب ها را انتخاب کنند، اما مهمتر از هر کتابي، ارتباط با والدين و با همسالان ديگر است. پدر و مادر نبايد فرزندشان را به امان خدا و جلو تلويزيون رها کنند، بلکه بايد با آنها گفت و شنود داشته باشند. گفت و شنود، يک ارتباط دو جانبه است که موجب رشد بيشتر فکري مي شود. منبع: 7 روز زندگي- ش 87
 
بالا