• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

ياد چشمهايت...

وضعیت
موضوع بسته شده است.

saba1719

New member
مي گويند متولد 8 صبح 19 تير 74 ، عاشق گل سرخ ، رنگ آبي و هر چيزه آبي ، شيفته راه رفتن زيره بارانم البته بدون چتر ، شبها بي خوابم و روزها بي تاب . محكومم به زنده ماندن نه زندگي . دلباخته غروب دريا و طلوع رويايم ، از سنت ها شب يلدا را بيشتر مي پسندم . شمالي ترين نقطه دلم مال كسي كه هرگز دوستم نداشت و ندارد . تنهايم ، مثل كوه هايي كه به قول قديمي ها به هم نمي رسند . كجايند آن قديمي ها ي مهربان كه ببينند آدمها هم مثل كوه ها اينچنين اند . ترسم از نرسيدن است و از اينكه ترسه اويي كه نمي خواهدم از رسيدن باشد . فقط يك آرزو دارم توي دنياي بزرگ اما كوچك ، آن هم هنوز مثل تمشك هايي كه پشت چشم برگ هاي تيغ دار بوته پنهان شده و دور از نور مانده اند ، كال اند . سبدي دارم پر از خالي و پنجره اي كه رو به خانه هيچكس باز نمي شود . لقبم مجنون است ، سرنوشتي دارم پر از خطوط سرگردان و مبهم و منتظر كسي هستم كه روزي قرار بود براي هميشه بيايد و بماند اما حالا دلش هم برايم تنگ نميشود . هر وقت به آرزويتان رسيديد دعايم كنيد اين حرفه هميشه ، اول و آخرم است . با وجود تمام اين حكايت ها و شكايت ها تنها يك حرف براي گفتن دارم ، هم به او و هم براي همه آناني كه حرف هايشان را بخاطر آن اوي گمشده نيامده مي خوانند ، باز هم يا تو يا هيچ كس ...
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا