رضــrezaــا
کاربر ویژه
پنج متن در بابِ عشق عنوان یکی از شعرهای اوست که در ادامه می آید:
اول:
عشقِ تو از حوادثِ تاریخیِ جهان است
ضیافتیست گلها و سبزهها را
الهامیست که به دل میآید یا نه
کودکیست که زاده میشود یا نه
صاعقهایست که طلوع میکند یا نه
ماهیست که برمیآید یا نه
از میانهی مژگانت
*****
دوم:
تصنیفِ عشقِ تو میخیست
تصنیفِ عشقِ تو میخیست
آشوریست
فینیقیست
سُریانیست
فرعونیست
هندوییست
متنیست نانوشته در هیچ کتابی
*****
سوم:
عشقت
عشقت
گاهِ میانِ صلح و جنگ است
و هیچ جنگی
مهلکتر از جنگِ اعصاب نیست
*****
چهارم:
عشقت دِژیست جادویی
عشقت دِژیست جادویی
با هزاران در
اگر یکی را باز کنم
بسته میشود دری دیگر
اگر روزی با تو عاشقی کنم
تازیان
میکشند مرا
*****
پنجم:
عشقِ تو هزار پرسش است و
شعر را
هیچ پاسخیش نیست