• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

پیش درآمدی بر مبانی عرفان و تصوّف

baroon

متخصص بخش ادبیات



پیش درآمدی بر مبانی عرفان و تصوّف



تعریف:
عرفان یا معرفت[1] به معنی شناخت است و در اصطلاح ، معرفت قلبی است که از طریق کشف و شهود حاصل میشود. شخص واجد مقام عرفان ، عارف است و دانش مبتنی بر عرفان ، معرفت خوانده میشود.
تصوّف به معنی پشمینه پوشی است و متصوّف کسی را گویند که پشمینه پوش و پیرو راه صوفیان باشد.





--------------------------------------------
[1] در قرآن کریم ، هدف از آفرینش معرفت یا شناخت حقّ است. چنانکه می فرماید:
« وماخلَقتُ الجنَّ والاِنسَ الّا لِیعبُدون » : جنّ وانس را نیافریدیم مگر برای اینکه مرا عبادت کنند. (ذاریات / 56)
امام جعفر صادق فرموده است: ای مردم خدا مردم را نیافرید مگر آنکه او را بشناسند وچون بشناسند عبادتش کنند.



 
آخرین ویرایش:

baroon

متخصص بخش ادبیات


وجه تسمیه ی صوفی



برای تسمیه ی صوفی به این نام چند ذکر آورده اند :
1. برخی عقیده دارند صوفی کسی است که صفای دل داشته باشد و نتیجه اینکه « تصوّف» را مشتق از «صفا» می دانند.

2. عدّه ای این کلمه را از «صفّه» مشتق دانسته و صوفیان را در اعمال با «اصحاب صفّه» مرتبط می دانند ( اصحاب صفّه گروهی از فقرای مسلمان بودند که به امر رسول اکرم(ص) در صفّه ی مسجدالنّبی سکونت داشتند.)

3. گروهی گفته اند که این کلمه مشتق از «صف» است و صوفیان کسانی هستندکه در پیشگاه خدا در صف اول باشند.

4. برخی برآنند که صوفی منسوب به «صوفانه» است و آن گیاه نازک و کوتاهی است که فقرای بیابانگرد آن را میخوردند.

5. عدّه ای بر این عقیده اند که صوفی معرّب «سوفی» یونانی است و «سوفیا»(خدادوستی یا خداشناسی) با تصوّف به نحوی پیوند دارد.

6. جمعی آن را مشتق از «صفو» (برگزیده) دانسته اند.

7. وجمعی آن را به «غَوث بن مُرّ» نسبت داده اند که خود و فرزندانش (بنی صوفه) در دوره ی جاهلیّت خدمتگزار کعبه بودند.

این وجه تسمیه ها از نظر زبان عربی ، خلاف قاعده است و ...

8. این عقیده هم که تسمیه ی صوفی از اخوان الصّفاست درست نیست . زیرا کلمه ی صوفی قبل از اخوان الصّفا ، که در اوایل قرن سوّم ه.ق پدید آمده اند ، وجود داشته است.

9. سرانجام باید گفت که نسبت صوفی به «صوف» (پشمینه) به حقیقت نزدیک تر است. گرچه غیر صوفیان هم پشمینه می پوشیده اند.
از حضرت رسول(ص) روایت است که:
« برشما باد جامه ی پشمین تا حلاوت ایمان را دریابید.»
و نیز: «هر که لباس پشمین پوشد نرم دل شود.»
«دل های خود را به لباس پشمین نورانی کنید که در دنیا مذلّت و خواری و در آخرت نور و روشنایی است.»
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


اوّلین صوفی که بود؟



تاریخ استعمال صوفی به روشنی معلوم نیست و آرای محقّقان در این مورد متفاوت است.
به زعم بسیاری از مورّخان تصوّف ، نخستین کسی که که صوفی خوانده شد ، ابوهاشم صوفی است که تا اواسط قرن 2 حیات داشته و با سفیان ثَوری معاصر بوده است.


سفیان گفته است: «اگر ابوهاشم را ندیده بودم ، دقایق ریا را نمی فهمیدم.»


ابونصر سرّاج می گوید: « کلمه ی صوفی پیش از اسلام هم استعمال داشته است.»


برخی دیگر معتقدند که کاربرد کلمه ی صوفی به اوایل قرن 2 هجری مربوط می شود.
سرّاج از حسن بصری(متوفّی 110 ه.ق) نقل می کند : «در طواف صوفی ای دیدم و چیزی بدو دادم ولی نپذیرفت.
و نیز: «70 بدری دیدم که جامه هایشان پشمین بود.»


عین القضات مینویسد: پویندگان راه خدا در اعصار گذشته و سده های نخستین به نام صوفی شناخته نشده اند و صوفی لفظی است که در قرن سوّم شهرت یافت و نخستین کسی که در بغداد بدین نام خوانده شد «عبدک صوفی» بود . او از بزرگان مشایخ و قدمای آنان و پیش از پشر حافی و سرّی سقطی بود.



قاسم انصاری


یادآوری:
تعداد زیادی از ارجاعات و منابع نقل قول ها ذکر نشدند. اگر علاقه مند به بررسی این اقوال در منابع اصلی هستید درخواست کنید تا در پستها اونها رو هم ذکر کنم.

با تشکر از بازدید شما :گل:


 
بالا