• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

چند بیت از شعر مرگ " علیرضا آذر " به همراه دکلمه با صدای شاعر

sasan

Banned
لیلی تو ندیدی که چه با من کردند
مردم چه بلاها به سرم آوردند
من عشق شدم،مرا نمی فهمیدند
در شهرِ خودم مرا نمی فهمیدند
این دغدغه را تاب نمی آوردند
گاهی همگی مسخره ام می کردند
بعد از تو به دنیای دلم خندیدند
مردم به سراپای دلم خندیدند
در وادیِ من چشم چرانی کردند
در صحن ِ حَرم تکه پرانی کردند
در خانه ی من عشق خدایی می کرد
بانوی هنر، هنرنمایی می کرد
من زیستنم قصه ی مردم شده است
یک تو، وسط زندگیم گم شده است

لیلی تو ندیدی که چه با من کردند
مردم چه بلاها به سرم آوردند
من از به جهان آمدنم دلگیرم
آماده کنید جوخه را، می میرم




این ها همه کم لطفی ِ دنیاست عزیز
این شهر مرا با تو نمی خواست عزیز
دیوانه ام،از دست خودم سیر شدم
با هر کسِ همنام ِ تو درگیر شدم
ای تُف به جهانِ تا ابد غم بودن
ای مرگ بر این ساعتِ بی هم بودن
یادش همه جا هست،خودش نوش ِ شما
ای ننگ بر و مرگ بر آغوش شما
شمشیر بر آن دست که بر گردنش است
لعنت به تنی که در کنار تنش است

...

شمشیر بر آن دست که بر گردنش است
لعنت به تنی که در کنار تنش است





دانلود دکلمه شعر هم مرگ با صدای علیرضا آذر


خواننده تک بیت میلاد بابایی

 
بالا