• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

چند شعر از مجتبی تقوی‌زاد

Maryam

متخصص بخش ادبیات
90080.jpg



مجتبی تقوی‌زاد از شاعران جوان و خوش ذوق گیلانی است؛ شاعری كه تجربه انتشار یك كتاب «لهجه‌ات به رنگ اطلسی» را در كارنامه فرهنگی خود دارد.

شعر تقوی‌زاد را می‌توان در گروه اشعاری قرار داد كه ریشه در جغرافیای زندگی شاعر دارند، شاعری كه حرفه‌اش را «انتشار اردی‌بهشت» معرفی می‌كند و البته كمی ‌در انتشار این مضمون‌ها و روایت‌های اردی‌بهشتی وسواس لازم را از نظر زبان و فرم ندارد.
به عبارتی شعر تقوی‌زاد بیش از آن كه حاصل رخدادهای فرمی ‌و زبانی باشد نتیجه نگاه خلاق و جستجوگر او و آشنایی‌زدایی‌های مضمونی است كه در كنار ایماژهای سرشار از طبیعت، زیبایی وحشی و رهایی را به نمایش می‌گذارد، اما گاهی بی‌توجهی فراگیر او به زبان، همه آن تلاش‌ها را یكباره بر باد می‌دهد.
امروز میزبان چند شعر از تقوی‌زاد هستیم.

تلقیح
من حاصل
تلقیح مصنوعی بهار
در یك قطعه سنگم!
حالا
شعرهایم را در گونی كنفی می‌ریزم
به هر كس می‌رسم
لبخندی می‌زنم
و شعری را 2 دستی به او تقدیم می‌كنم!
در تمام شعر‌هایم اما
نام تو جاریست
حرفه من
انتشار اردی‌بهشت است


اندوه
دیشب
اندوه
آدرس خانه‌ات را پرسید
گاهی دروغ
چه حادثه شیرینی است!


زندگی
شانه به شاخه خرمالو‌ها
قد كشیدم
زندگی
طعم نارنجی گسی دارد


منبع: jamejamonline.ir



 

پارسا مرزبان

متخصص بخش ادبیات
مجتبی تقوی زاد

پرواز



روایت اول :

شعرهایم
ترس از ارتفاع دارند
و سال‌هاست
برای بدرقه‌ی هیچ‌کسی به فرودگاه نمی‌روند
هر پرستویی
که می‌پرد
انگار گلوی عشقی بریده می‌شود
و آسمان
به عادت ماهیانه می‌افتد!




روایت دوم :

شعرهایم
ترس از ارتفاع دارند
و سال‌هاست
برای بدرقه‌ی هیچ‌کسی به فرودگاه نمی‌روند
هر پرستویی
که می‌پرد
انگار لاک پشتی ناامید می‌شود
و کرمی خاکی
تا صبح گریه می‌کند




روایت سوم :

شعرهایم
ترس از ارتفاع دارند
و سال‌هاست
برای بدرقه‌ی هیچ‌کسی به فرودگاه نمی‌روند
هر پرستویی
که می‌پرد
انگار خانه‌ای خراب می‎شود
و جنازه‌ای
بر بام شهر مرثیه می‌خواند!









 
بالا