آخ که چقدر خوبه
قدم زدن با تو
چه خوب و آفتابیه
هوای من با تو
تو کافه های شلوغ
گوش دان به صدات
چه لذتی داره
تو خلوت کوچه
گرفتن دستات
چه لذتی داره
بازم اجازه بده
بهت سلام کنم
نگو باهام قهری
با این که می دونم
تو بی اجازه ترین
عاشق این شهری
بازم اجازه بده
بهت سلام کنم
نگو باهام قهری
با این که می دونم
تو بی اجازه ترین
عاشق این شهری
تو غربت خونه
جز من دیوونه
کی غصه تو رو خورد
شبای تنهایی
بدون لالایی
چجوری خوابت برد؟
آخ که چه دلگیره
هوای من بی تو
چقدر نفس گیره
قدم زدن بی تو
تو خلوت کوچه
گرفتن دستات
همش دروغ دروغ
چقدر ادامه بدم
به گم شدن تو این خیابونای شلوغ
جز من دیوونه کی وقتی حس می کنه
که داره می میره
حتی واسه مردن
از توی تو اجازه می گیره
جز من دیوونه کی وقتی حس می کنه
که داره می میره
حتی واسه مردن
از توی تو اجازه می گیره
چراغای رنگی
آدمای سنگی
سرفه و دلتنگی
تو کافه خالی
یه استکان چایی
کنار تنهایی
اونطرف میزم جات خالیه هنوزم