• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

کلمات متشابه در زبان انگلیسی

BLaDe

متخصص بخش زبان
کلمات متشابه ( Homonyms ) :

کلمات متشابه ، کلماتی هستند که هیچ نوع رابطه ای از نظر معنی و مفهوم و املاء بین آنها وجود ندارد و تنها تشابه آنها ظاهری و بیشتر از جنبه تلفظ است. اهمیت این کلمات در این است که با یادگیری آنها ، می توان کلمات را درست نوشت و در ضمن از کاربرد اشتباه آنها برای منظورهای متفاوت گرامری دوری جست.


در این تاپیک لیست تعدادی از کلمات متشابه پر کاربرد در زبان انگلیسی به ترتیب حروف الفبا ارائه میشود :


meaning
word
meaning
word
معنی
کلمه
معنی
کلمه
وفق دادن / ماهر ، استاد
adapt/adept
قبول کردن ، به فرزندی قبول کردن
adopt
اثر
effect
اثر کردن ، متاثر کردن
affect
خیال بیهوده ، اشتباه بینایی
illusion
اشاره ، کنایه
allusion
عجیب و غریب ، مسخره
enticکهنه ، باستانی
antique
متضاد ، عکس
opposite
مناسب ، بجا
apposite
تکیه صدا
accent
صعود
ascent
کوشش ، مقاله
essay
سنجش
aasay
به وسیله / فرعی
by / bye
خریدن
buy
افسار ، عنان
bridle
عروسی ، جشن عروسی
bridal
جمع آوری آراء ، آراء جویی کردن
canvass
کرباس ، پارچه کتانی
canvas
سببی ، ایجابی
casual
اتفاقی ، تصادفی
casual
جلوگیی ، رسیدگی ، نظارت
check
چک ، حواله
cheque
ریسمان ، پارچه راه راه
cord
زه ، ریسمان
chord
راز دار ، محرم راز
confidant
مطمئن
confident
تعارف ، سلام
compliment
متمم
complement

تایپ : ایران انجمن
کپی برداری ممنوع است و شرعا مشکل داره
 

BLaDe

متخصص بخش زبان
meaning
word
meaning
word
معنی
کلمه
معنی
کلمه
نعش ، لاشه
corpse
هیأت ، گروه
corps
مشورت
consel
هیأت ، شوا
council
خشن ، زبر
coarse
دوره
course
اختلاف
difference
تسلیم ، تمکین
deference
از بهای چیزی کاستن
depreciate
ناراضی بودن
deprecate
دسر
desert
صحرا ، ترک کردن
desert
مرگ ، وفات
decease
بیماری ، مرض
disease
گوناگون ، مختلف
diverse
چند ، متعدد
divers
نوشابه
draught
تفکیک عده ای از عده دیگر
draft
ناخوانا
illegible
مناسب
elligible
مهاجر ، غریب
immigrant
مهاجر ، کوچ کننده
emigrant
مشرف ، نزدیک
imminent
بلند ، والامقام
eminent
تهاجمirruption
انفجار و فوران
eruption
غذا
fare
زیبا ،بازار مکاره
fair
در ، دروازه
gate
طرز راه رفتن
gait
 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
meaning
word
meaning
word
معنی
کلمه
معنی
کلمه
زندان
gaol
مقصود ، دروازه (بازی)
goal
جماعت ، گروه
horde
اندوخته ، ذخیره
hoard
انبوه و کلیه
whole
سوراخ
hole
درشکه
hansom
خوش تیپ
handsome
گوزن نر
hart
قلب ، دل
heart
فاقد شرایط لازم
inligible
ناخوانا
illegible
صاف و ساده ، رک گو
ingenuous
باهوش ، کاردان
ingenious
چنگ ، بربط
lyre
دروغگو
liar
کاهش دادن
lessen
درس
lesson
سیما ، قیافه
mien
پست ، ناچیز
mean
فطرت ، خمیره ، غیرت
mettle
فلز
metal
معدن چیminer
پایین مقام
minor
پیچیده ، گره دار
knotty
شیطان ، بد ذات
naughty
عمل کردن ، به کار بستن
practiseکار ، عمل ، تمرین کردن
practice




 

BLaDe

متخصص بخش زبان
meaning
word
meaning
word
معنی
کلمه
معنی
کلمه
اصل ، اصول
principle
عمده ، اصلی ، رئیس ، سرمایه
principal
مقصود و منظور داشتن
purpose
پیشنهاد کردن، در نظر داشتن
propose
رئیس جمهور
president
مقدم
precedent
دسته سرودخوانان / الیاف نارگیل
choir / coir
دسته 24 ورقی کاغذ
quire
کشتی شکستگی
wreck
توجه کردن
reck
درست
right
آیین و مراسم
rite
بینایی
sight
محوطه
site
غلات
cereal
سریال
serial


[TR]
[TD="align: center"]دوختن
[/TD]
[TD="align: center"]sew
[/TD]
[TD="align: center"]کاشتن
[/TD]
[TD="align: center"]sow
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="align: center"]نوشت افزار
[/TD]
[TD="align: center"]stationery
[/TD]
[TD="align: center"]ایستاده ، ثابت
[/TD]
[TD="align: center"]stationary
[/TD]
[/TR]





 
بالا