گسترش نظريه هاي فيزيكي
گسترش يك نظريهي فيزيكي در همهي مرحلهها مستلزم خلاقيت است. فيزيكدان بايد پرسيدن سؤالهاي مناسب را فرا بگيرد ، با طرح آزمايشهايي بكوشد به آن سؤالها پاسخ دهد ، و ازنتايج استنتاجهاي مناسب را به دست آورد.
روايت كردهاند كه گاليليو گاليله (1564 تا 1642 ميلادي) جسمهاي سبك و سنگين را از بالاي برج كج پيزا رها كرد تا دريابد كه آيا آهنگ سقوط آنها يكسان است يا متفاوت. گاليله تشخيص داد كه تنها يك بررسي تجربي ميتواند به اين پرسش پاسخ دهد. وي با وارسي نتيجهي آزمايشهاي خود (كه در عمل بسيار پيچيدهتر از چيزي بودند كه در روايتها آمده است) گام استقرايي بلندي به سوي اين اصل يا نظريه برداشت كه شتاب جسم در حال سقوط مستقل از وزن آن است.
گسترش نظريههاي فيزيكي مانند نظريهي گاليله همواره فرايندي دو سويه است كه سرآغاز و سرانجام آن مشاهده يا آزمايش است. اين گسترش اغلب مسير غيرمستقيمي دارد ، شامل گذرگاههاي ناپيدا ، حدسهاي اشتباه و كنار گذاشتن نظريههاي ناموفق در مقابل نظريههاي نويد بخشتر. فيزيك تنها مجموعهاي از واقعيتها و اصول نيست ؛ بلكه فرايندي نيز هست كه توسط آن به اصول عامي ميرسيم كه چگونگي رفتار جهان فيزيكي را توصيف ميكنند.
هيچ نظريهاي تا كنون به عنوان حقيقت پاياني يا غايي در نظر گرفته نشده است. اين امكان همواره وجود دارد كه مشاهدههاي جديد ايجاب كنند كه نظريهاي بازنگري يا رد شود. اين در ماهيت نظريهي فيزيكي نهفته است كه ميتوانيم يك نظريه را درصورت يافتن رفتاري كه با آن ناسازگار است رد كنيم ، ولي هرگز نميتوانيم ثابت كنيم كه يك نظريه همواره صحيح است.
به دوران گاليله باز گرديم ، فرض كنيد كه يك پَر و يك توپ را رها كنيم. اين دو مطمئناً با يك آهنگ سقوط نميكنند. اين به آن معنا نيست كه گاليله بر خطا بوده است ؛ بلكه به اين معناست كه نظريهي وي ناكامل بوده است. اگر پر و گلولهي توپ را در خلأ رها كنيم تا اثرهاي هوا حذف شوند آنگاه هر دو با يك آهنگ سقوط ميكنند. نظريهي گاليله يك گسترهي اعتباري دارد : اين نظريه تنها درباره جسمهايي به كار ميرود كه براي آنها نيروي وارد شده از سوي هوا (ناشي از هوا مقاومت هوا و شناوري) بسيار كمتر از وزن باشد. روشن است كه جسمهايي نظير پر يا چتر نجات بيرون اين گستردهاند.
هر نظريهي فيزيكي يك گستردهي اعتباري دارد كه بيرون آن قابليت كاربرد ندارد. اغلب يك تحول جديد در فيزيك گسترهي اعتباري يك اصل را وسعت ميبخشد. تحليل گاليله دربارهي جسمهاي در حال سقوط نيم سدهي بعد توسط قانونهاي نيوتون دربارهي حركت و گرانش به طور عمده وسعت يافت.
گسترش يك نظريهي فيزيكي در همهي مرحلهها مستلزم خلاقيت است. فيزيكدان بايد پرسيدن سؤالهاي مناسب را فرا بگيرد ، با طرح آزمايشهايي بكوشد به آن سؤالها پاسخ دهد ، و ازنتايج استنتاجهاي مناسب را به دست آورد.
روايت كردهاند كه گاليليو گاليله (1564 تا 1642 ميلادي) جسمهاي سبك و سنگين را از بالاي برج كج پيزا رها كرد تا دريابد كه آيا آهنگ سقوط آنها يكسان است يا متفاوت. گاليله تشخيص داد كه تنها يك بررسي تجربي ميتواند به اين پرسش پاسخ دهد. وي با وارسي نتيجهي آزمايشهاي خود (كه در عمل بسيار پيچيدهتر از چيزي بودند كه در روايتها آمده است) گام استقرايي بلندي به سوي اين اصل يا نظريه برداشت كه شتاب جسم در حال سقوط مستقل از وزن آن است.
گسترش نظريههاي فيزيكي مانند نظريهي گاليله همواره فرايندي دو سويه است كه سرآغاز و سرانجام آن مشاهده يا آزمايش است. اين گسترش اغلب مسير غيرمستقيمي دارد ، شامل گذرگاههاي ناپيدا ، حدسهاي اشتباه و كنار گذاشتن نظريههاي ناموفق در مقابل نظريههاي نويد بخشتر. فيزيك تنها مجموعهاي از واقعيتها و اصول نيست ؛ بلكه فرايندي نيز هست كه توسط آن به اصول عامي ميرسيم كه چگونگي رفتار جهان فيزيكي را توصيف ميكنند.
هيچ نظريهاي تا كنون به عنوان حقيقت پاياني يا غايي در نظر گرفته نشده است. اين امكان همواره وجود دارد كه مشاهدههاي جديد ايجاب كنند كه نظريهاي بازنگري يا رد شود. اين در ماهيت نظريهي فيزيكي نهفته است كه ميتوانيم يك نظريه را درصورت يافتن رفتاري كه با آن ناسازگار است رد كنيم ، ولي هرگز نميتوانيم ثابت كنيم كه يك نظريه همواره صحيح است.
به دوران گاليله باز گرديم ، فرض كنيد كه يك پَر و يك توپ را رها كنيم. اين دو مطمئناً با يك آهنگ سقوط نميكنند. اين به آن معنا نيست كه گاليله بر خطا بوده است ؛ بلكه به اين معناست كه نظريهي وي ناكامل بوده است. اگر پر و گلولهي توپ را در خلأ رها كنيم تا اثرهاي هوا حذف شوند آنگاه هر دو با يك آهنگ سقوط ميكنند. نظريهي گاليله يك گسترهي اعتباري دارد : اين نظريه تنها درباره جسمهايي به كار ميرود كه براي آنها نيروي وارد شده از سوي هوا (ناشي از هوا مقاومت هوا و شناوري) بسيار كمتر از وزن باشد. روشن است كه جسمهايي نظير پر يا چتر نجات بيرون اين گستردهاند.
هر نظريهي فيزيكي يك گستردهي اعتباري دارد كه بيرون آن قابليت كاربرد ندارد. اغلب يك تحول جديد در فيزيك گسترهي اعتباري يك اصل را وسعت ميبخشد. تحليل گاليله دربارهي جسمهاي در حال سقوط نيم سدهي بعد توسط قانونهاي نيوتون دربارهي حركت و گرانش به طور عمده وسعت يافت.