




امشب شب ولادت مولای ما علی است
سلطان دين و دل، شه ارض و سماء علی است
با گوش دل شنو که به يمن قدوم او
تسبيح اهل هر دو جهان ذکر يا علی است
دريای علم و معرفت و عشق و بندگی
سرچشمه کرامت بی منتها علی است
سالار صحنه های نبرد و امير حق
. آموزگار واقعهء نينوا علی است
ای آنکه دل شکسته ای از جور روزگار
بر هر بلا و رنج و مصيبت دوا علی است
زين در کجا روی که نيابی به هيچ روی
بهتر از آن سرای که صاحب سرا علی است
دست نيازت ار ز سر صدق شد بلند
آن کس که بی دريغ نمايد روا علی است
ای مدعی تو غره به طاعات خويش و من
دارم اميد آنکه شفيع همه علی است
سلطان دين و دل، شه ارض و سماء علی است
با گوش دل شنو که به يمن قدوم او
تسبيح اهل هر دو جهان ذکر يا علی است
دريای علم و معرفت و عشق و بندگی
سرچشمه کرامت بی منتها علی است
سالار صحنه های نبرد و امير حق
. آموزگار واقعهء نينوا علی است
ای آنکه دل شکسته ای از جور روزگار
بر هر بلا و رنج و مصيبت دوا علی است
زين در کجا روی که نيابی به هيچ روی
بهتر از آن سرای که صاحب سرا علی است
دست نيازت ار ز سر صدق شد بلند
آن کس که بی دريغ نمايد روا علی است
ای مدعی تو غره به طاعات خويش و من
دارم اميد آنکه شفيع همه علی است


قبله آیات
افق را شکافتند و از میانه آن خانه ای چارگوش بر زمین نهادند.
هر که را در سینه، قلبی موحّد بود، روی بدین سوی داشت
و این خانه از همیشه تا همیشه، قبله قلب های چون آیینه بود.
این خانه، چون صاحب خود، تنها بود و خالی تا اینکه جبرائیــل
و سه همراه او، گهـواره ای را در گوشـه ای از آن بـه
آواز درآوردنـد و بعـد نـوری و مادری و فرزندی.
از این پس، کعبه زادگاه نوری است که پرتوی از آن
هزار خورشید را به محاق می بَرَد.
تفرّج گاه طفلی است که شمّه ای از شاخه معرفتش، هر باغی
را به وجد می آورد. علی، مکی ترین آیه خدا، هر مدینه ای
را از این پس در غربت خود، اقامت می دهد.
شادا و خرّما بدین روز و روزگار!
مبارک باد روزی که ماهِ خود را جلوه گاه سلوک عارفان کرد
و رجب را بر مصطبه عزّت نشاند.
محمّد را و ابوطالب را و فاطمه بنت اسد را و جنّ و انس را
جویبار جلال، هدیه ای آورد که نگاه خسته تاریخ همیشه از
دیدار او جان می گیرد و چند قرنی دیگر راه می سپارد.
ای علی! ندانستیم که تو را آغاز بنامیم یا پایان.
کاروان نیکی ها را آغازی و قافله غبار گرفته نامردمی ها
نام تو را منزلگاه آخرین خود دید.
ای آن که همیشه بوده ای، همیشه با ما باش!

ناگهان یک صبح زیبا آسمان گل کرده بود
خاک تا هفت آسمان، بغض تغزل کرده بود
حتم دارم در شب میلادت، ای غوغاترین
حضرت حق نیز در کارش تأمل کرده بود


عن الامام علی علیه السلام:
« شیعتنا المتباذلون فی ولایتنا ، المتحابّون فی موّدتنا المتزاورون فی احیاء امرنا،
الذین ان غضبوا لم یظلموا و ان رضوا لم یسرفوا ، برکة علی من جاوروا ، سلم لمن خالطوا »
حضرت امام علی علیه السلام فرمودند:
شیعیان ما کسانی هستند که در راه ولایت ما از خود بذل و بخشش نشان می دهند،
و در راه مودت ما همدیگر را دوست دارند .
به جهت زنده نگهداشتن امرما به زیارت یکدیگر می روند. در حال غضب به کسی ظلم نمی کنند
و در صورت رضا اسراف نمی نمایند ، برای همسایگان خود مایه برکتند
و با کسانی که معاشرت می کنند پیام آوران صلح و صفا و صمیمیتند.
کافی / ج2 / ص 73 / ح 1

سينه کعبه خواهد شکافت
عظمت این کودک، آسمانها را به زانو در میآورد.
کعبه هرگز شکوه کودک تو را تاب نخواهد آورد، بنت اسد!
اندکی درنگ کن، هم اکنون کعبه را خواهی دید که از شوق حضور طفل تو، سینه خواهد شکافت!
و کعبه، آغوش گشود و فاطمه را چون جان شیرین پذیرا شد. چشمها، مبهوت و متحیّر، عظمت این دقایق را به نظاره نشسته بودند.
صدای همهمه، بیشتر شد؛ بنت اسد داخل کعبه شد و ابوطالب، این خبر دلنشین را مشتاق شد و به جستجوی همسر شتافت.
نه! کسی راه به کعبه ندارد؛ کعبه اکنون مهبط فرشتگان است!
سه روز گذشت و برای ابوطالب، سه هزار سال گذشت. و سرانجام یک روز نسیم، عطر یک خبر دلانگیز را به مشام تشنه ابوطالب رساند و روح و جانش را صفا داد.
و آفتاب طلوع کرد؛ آن هم از کعبه فاطمه،
ماه را در بغل گرفته بود! صدای همهمه بیشتر شد؛ این کودک چه قدر عظمت دارد!
به دنیا آمد و «علی» شد. ابوطالب، به شکرانه وجود علی، میهمانی با شکوهی داد و گفت: به برکت حضور این کودک، هر که به میهمانی میآید، باید اوّل هفت بار به دور کعبه طواف کند!
دیدار علی قداست دارد! اول باید پاک شد، مطهّر شد، آن گاه به دیدار علی رفت!
پیامبر رحمت، طفل را در آغوش گرفت! آفتاب، ماه را در بغل گرفت و ماه، پلک گشود و به یمن دیدار آفتاب، تبسّم کرد.
و ماه، از آغاز تولد، برادر آفتاب شد! مولا! ای که تمام واژهها، از توصیف عظمت تو عاجزند! و ای آنکه تمام عقلها از درک بزرگیات قاصر! چه تقدیر دلنشینی داری!
میآیی از کعبه و میروی در خانه خدا! علی جان!
درمانده ام از وصفت که پیامبر صلی اللهعلیهوآلهوسلم چه زیبا فرمود:
«اگر تمام درختان قلم شوند، تمام دریاها مرکب و تمام انس و جن کاتب، باز هم نمیتوانند ذرهای از فضایل علی را بنویسند».
پس مرا ببخش که جسارت کردم و خواستم شکوه تو را، در قالب واژههای زمینی به تصویر کشم! مگر میشود لحظه های عمیق حیدری را نوشت؟
تو همانی که در بدر و احد حماسه آفریدی و در خیبر، آسمان و زمین را به تحسین واداشتی. تو همانی که صورت بر آتش تنور پیرزنی گرفتی و صولت صفدری را با شادی کودکان قسمت کردی!
نه! بگذار خاموش شوم که هرگز قادر به گشودن سرّ خدا نیستم!
بگذار تو را به اندازه درک خودم دوست بدارم؛ آن قدر که در قلب کوچک من. جای شوی!

میلاد مرتضی اسدالله حیدر است
جشن ولادت علی (ع) آن میر صفدر است
زوجی برای فاطمه حق آفریده است
این زادروز همسر زهرای اطهر است
با کوردل بگو، که بجز شیر حق (ع)
جای ولادتش حرم خاص داور است؟
