



خجسته میلاد هفتمین خورشید هدایت ،*هفتمین گل بوستان امامت و ولایت
امام صبر وشکیبائی ،*باب الحوائج ، حضرت امام موسی کاظم علیه السلام
برشیعیان و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام مبارک باد

چون گل گلزار صادق پرده از رخ برگرفت
عالم از نور جمالش جلوه ى دیگر گرفت
آفتاب صبح صادق آنکه از صبح ازل
روشنى خورشید از آن ماه بلند اختر گرفت
در مکنون پرورش چون یافت در مهد صدف
شد حمیده خو چو خو، در دامن مادر گرفت
موسى کاظم امام هفتمین نور خدا
آنکه نور عارضش آفاق سرتاسر گرفت
آنکه روشن از جمالش گشت آیات خدا
وانکه رونق از کمالش شرع پیغمبر گرفت
هم ادب رونق از آن گنجینه آداب یافت
هم سخن زیور از آن کلک سخن گستر گرفت
شد رها از بند محنت آنکه از صدق و صفا
دامن باب الحوائج موسى جعفر گرفت
از در باب الحوائج روى حاجت بر متاب
زانکه فیضش چشمه از سر چشمه ى داور گرفت
در صف محشر شفاعت یافت آنکو چون رسا
دامن موسى بن جعفر در صف محشر گرفت


سلام بر تو که نور فروزان هدایتی.
سلام بر تو؛ سلام بر شبی که قدم*هایِ بهشتی*ات را
بر سنگ*فرش کوچه*های مدینه گذاشتی
و با تبسم شیرینت، تمامِ «ابواء» را غرق در شادمانی کردی.
آمدی؛ از سمتِ روزنه*هایِ امید و شکوفا کردی همه غنچه*هایِ توحید را،
تا بوستانِ حوایج را از عنایتت بیارایی
و حاجت*هایِ عاشقانت را قرین اجابت نمایی.
ای کاظم*ترین بنده خدا، ای باب الحوایج!
دست*های نوازشگرت را بر سرهامان فرود آر
که دیری ست بر ضریحِ طلایی*ات دخیل بسته*ایم.
ای عبد صالح! هنوز ترنّمِ نیازهای شبانه*ات
از لب*هایِ فرشتگان می*تراود و نسیمِ اخلاصت،
کوچه پس کوچه*های کاهگلی «ابواء» را می*نوازد.
یا باب الحوایج! مگر می*شود به سوی دریا نگریست و شوقِ لحظه*های توفانی را نداشت؟
مگر می*شود به زیارتِ آفتاب رفت و مشتاق پرتوهای طلایی*اش نشد؟!
آفرین به دامان پاک خاتون لحظه*های نیایش،
که تو را در آغوش فشرد و بر کرامتِ والایت مرحبا گفت!
شبهای مدینه با مناجات عاشقانه تو، آهنگِ توحید می*نوازند
و زندان هارون و کوچه*های مدینه،
با گلخندهایِ صبورانه*ات آوایِ استقامت سر می*دهند.
سلام بر سجاده معطّر تو که مشام فرشتگان را می*آشوبد.




در هفتم ماه صفر شد جلوگر ماهى منور
تابیده نوراز طلعت موسى بن جعفر
عالم شده نورانى از ماه جمالش
گشته فضا خوشبو ز عطر بى مثالش
دل گشته محو جلوه ى زیباى این سیمینه پیکر
شهر مدینه شد زنور نورانى امشب
موسى بن جعفر آمده مهمانى امشب
بیت امام ششمین از این گهر بگرفته زیور
خندد چو غنچه هر دم از شب تا سپیده
بر دامن مام کرام خود حمیده
لبخند شادى مى زند مادر براین یاس معطر
باب الحوائج هفتمین گنج امامت