• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

نمونه سؤالات امتحاني ادبيات فارسي اول دبيرستان ترم اول

Topaz

متخصص بخش تلفن همراه
الف) : بيت ها و عبارتهاي زير را به نثر ساده ي امروزي برگردانيد .

الف-1) عبارتهاي با ارزش نمره اي 25/

  • درود بر پيامبر بازپسين
  • به همه زباني نام او ستوده
  • در اين کار تعبيه اي هست
  • مرا نام آتشک است
  • او را قفايي مي زدند
  • سمک و قطران نگاه مي داشتند
  • شراب بسيار بر خود پيمود
  • از دور ناله اي شنيد بر اثر ناله رفت
  • هرم نفس مردم گرمشان کرد
  • فردا به سوي خانه ي خود عزيمت کنم
  • روي صورت جوان خون دلمه بسته
  • تازه پشت لبش سبز شده
  • صورتش گل انداخته بود
  • فردا شنبه روز قتل است
  • شب شبي بي کران بود
  • آخرين کارهاي مانده را راست و ريس مي کنند
  • در آن ذي حياتي نفس نمي کشد
  • مي خواهيم در ميان ما حکم شوي
  • من دختر دريا و نماينده ي اقيانوس مواجم
  • قطران بر خود گرفت که اين کار بکند
  • اي آتشک رها مکن که مرا به سيلي بکشند
الف-2) عبارتهاي با ارزش نمره اي نيم


  • تو مرا برخويشتن گير
  • خدايي اوراست درخورنده
  • دهنده اي كه خواستن جز از او نيست خوش گوار .
  • در پاي افكنده ي گردن كشان از سروري .
  • هول عياري اي کرده است
  • پدر را نبايد که داند پسر
  • که باشد که مرا به حيلت بربندد؟
  • سمک عيار پيش خورشيد شاه برپاي بود و خدمت مي­کرد.
  • اگر جان مي­خواهي سهل است.
  • گوش پند نيوشان آواز او شنوده
  • زدش بر زمين بر به کردار شير
  • سبک تيغ تيز از ميان بر کشيد
  • سمک عيار سوگند خورد که تو را نيازارم و به جان زينهار دهم
  • اي برادر هيچ مهدي به دست تواني آوردن
  • شر به سبب خبث طينت آن را نپذيرفت
  • بيماري آبله ديدگانش را تباه ساخته بود
  • مقبل آن کز خداي گيرد پشت
  • بگير و ببر زنده بر دار کن وزو نيز با من مگردان سخن
الف-3) عبارتهاي با ارزش نمره اي هفتاد و پنج صدم


  • هر آن كه از روي ناداني نه او را گزيد ، گزند او ناچار بدو رسيد .
  • از خدا جوييم توفيق ادب بي ادب محروم شد از لطف رب
  • قطران از جاي بر آمد از زخم قفا
  • چشم از دست رفته گشت درست شد بعينه چنان كه بود نخست
  • سياس و آفرين ايزد جهان آفرين راست .
  • دهنده اي كه خواستن جز از او نيست خوش گوار .
  • سي غلام را بفرمود تا سليح پوشند و تيغ ها بر كشند
  • دو استر به دست آور که تو اين جايگاه گستاخي تا من ترتيب قطران کنم
  • در چراغ دو چشم او زد تيغ نامدش کشتن چراغ دريغ
  • از چه اي کل با کلان آميختي تو مگر از شيشه روغن ريختي
  • تو در شبروي و عياري دستي داري
  • مرا مشاطه ي صبح و زينت بخش رياحين و ازهار مي نامند
  • پروردگارا قدرتي به من بخشا تا روح خود را از تعلق به جيفه هاي ناچيز روزگار بي نياز کنم
  • سعي کرده اند که نه کرسي فلک را از پاي قزل ارسلان بکشند
  • سمک را ديد آن زمام گرفته و جلباب به روي مهد فرو گذاشته
  • چنان که از جاي برآمد از زخم قفا
  • جهان آفرين تا جهان آفريد سواري چو رستم نيامد پديد
  • الف-4) عبارتهاي با ارزش يک نمره اي
  • ز كف بفكن اين گرز و شمشير كين بزن جنگ و بيداد را بر زمين
  • از اين خويشتن كشتن اكنون چه سود ؟ چنين رفت و اين بودني كار بود
  • از آن پس بسازيد سهراب را ببنديد يك شب بر او خواب را
  • من بر آن ستيزه كه مرا قفا زدند تو را بياوردم تا داد ايشان از تو بگيرم .
  • واي بر جان تو كه بد گوهري جان بري كرده اي و جان نبري
  • خرامان بشد سوي آب روان چنان چون شده باز جويد روان
  • کار پاکان را قياس از خود مگير گر چه ماند در نبشتن شير و شير
  • صد هزار ابليس آدم روي هست پس به هر دستي نبايد داد دست
  • دل من همي بر تو مهر آورد همي آب شرمم به چهر آورد
  • چو سهراب شير اوژن او را بديد ز باد جواني دلش بر دميد
  • واي بر جان تو که بد گهري جان بري کرده اي و جان نبري
  • خاک مظهر فقر مخلوق در برابر غناي خالق است
  • از عمر من آنچه هست بر جاي بستان و به عمر ليلي افزاي
  • بيچارگي ورا چو ديدند در چاره گري زبان کشيدند
ب:معني واژه هاي مشخص شده را بنويسيد . (ارزش نمره اي هر لغت 25/ است)

روزي رستم براي شكار به نخجير گاهي نزديك مرز توران روي نهاد//
ز تن خون و خوي را فرو ريختند//
آتشك دو استر به دست آورد .//
شر به سبب خبث طينت آن را نپذيرفت . //
من با تبختر گفتم : هر كدام جداگانه به او هديه مي دهيم //
تواني به من عطا فرما كه در برابر گستاخ و مغرور ، زانوي دنائت خم نكنم .//
صورت نيك از خوشحالي گل انداخت .//
دهنده اي كه خواستن جز او نيست خوش گوار .//
اميدوارم مهرباني دلها و هم بستگي ها و گذشت ها هيچ گاه به ختام نرسد //
.و لغات ديگر ازقبيل:
هور و ماه --------- دشنه ---------- دادار ---------- ناوک ----------- تمکين ----------- تاجور ------------ دغا ---------- حاذق ------- کل -------- گبر ----------
منقبت ----------- ايدون ---------- طلايه ----------- بدرقه -------- لعل ----------- مفلس -------------- ازدحام ---------- سوله ---------- جلباب --------- شبيخون------ انبان -------
(بايد توجه داشت که لغات حتما در سطح جمله باشد و از طرح لغات به صورت واحد و خارج از جمله خوداري شود)

دانش هاي ادبي : (برخي از سؤالات اين قسمت جهت فراگير بودن به صورت کلي طرح شده است لذا در طرح سؤال امتحاني بهتر است که يک قسمت از سؤالات مطرح شود)


  • تعريف زير كدام قالب شعري را معرفي مي كند ؟ « چند بيت هموزن كه مصراع هاي زوج آنها هم قافيه است :
  • مفهوم هر يک از اصطلاحات مقابل را بنويسيد: درام تراژدي کمدي
  • در عبارت زير بين کدام کلمات سجع وجود دارد: گره گشاي هر بندي, آموزنده ي هر پندي
  • حماسه را تعريف کنيد و ويژگي هاي آنرا بنويسيد.
  • قافيه و رديف را در بيت زير مشخص کنيد: بپيچيد و زان پس يکي آه کرد ز نيک و بد انديشه کوتاه کرد
  • ادبيات نمايشي در غرب به چند دسته تقسيم مي شود ؟ نام ببريد ؟
  • شاهنامه ي فردوسي به چند بخش تقسيم شده است ؟ نام ببريد ؟
  • معروف ترين سراينده ي داستان هاي بزمي در ادب فارسي كيست ؟ اثري از او نام ببريد ؟
  • در هر يك از ابيات زير چه آرايه اي وجود دارد ؟ جهان را بلندي و پستي تويي ندانم چه اي هر چه هستي تويي
  • استعاره را در ابيات زير مشخص کنيد:
- شر كه آن ديد دشنه باز گشاد پيش آن خاك تشنه رفت چو باد
- در چراغ دو چشم او زد تيغ نامدش کشتن چراغ دريغ
- سبک تيغ تيز از ميان بر کشيد بر شير بيدار دل بر دريد

  • اصلي ترين مسائل ادبيات پايداري چيست؟
  • در عبارت زير بين کدام يک از کلمات آرايه ي مراعات النظير وجود دارد؟ ناگهان نوري از شرق تابيد/ خون خورشيد/ آتشي در شفق زد/ مردي از شرق برخاست/ آسمان را ورق زد
  • به شعرهايي که وزن و گاه قافيه هم دارند اما در آنها طول مصراع ها مساوي نيست چه مي گويند؟
  • موضوع اصلي و وظيفه اساسي ادبيات نمايشي را بنويسيد؟
  • مشبه » و « مشبه به » وجه شبه و ادات تشبيه را در مصراع زير بيابيد:
  • لبش چون گل سرخ شاداب بود
  • چند مورد از نمونه هاي ادبيات نمايشي که از دير باز در ايران اجرا مي شده است نام ببريد.
  • اين مهرباني ها را كي و كجا ديده ؟ آن هم از مردمي كه تمام عمر در لاك خودشان بوده اند . تمام عمر در لاك خودشان بودند كنايه از چيست ؟
  • نام صاحبان اين آثار را بنويسيد .
هفت پيكر : ------------ تاريخ جهانگشا : ------------ ريشه در ابر :------------ مثل چشمه مثل رود : ------------سمک عيار------------داستان هاي دل انگيز ادبيات فارسي------------

خودآزمايي
( با ارزش نمره اي هر سؤال نيم نمره)

  • مقصود از جمله ي « شير آمدي يا روباه » چيست ؟
  • با توجه به مصراع « به گردان لشكر سپهدار گفت » مقصود از سپهدار چه كسي است ؟
  • مصراع « زمانه بيامد نبودش توان »‌يعني چه ؟
  • هدف سهراب از لشکرکشي به ايران چه بود
  • افراسياب از فرستادن سپاه به ياري سهراب چه هدفي داشت؟
  • منظور از جمله ي پاياني اين عبارت چيست: "درود بر ياران گزيده او باد تا باد و آب و آتش و خاک در آفرينش بر کار است
  • تفاوت مثنوي با غزل را بنويسيد.
  • پيام اصلي داستان طوطي و بقال چيست؟
  • معادل امروزي فرو بريم(در عبارت :بگذار تا فردا داري در ميدان فرو بريم) و قفا زدن چيست؟
  • محوري ترين پيام داستان خير و شر چيست؟
  • در بيت: آمد آورد پيش خير فراز گفت گوهر به گوهر آمد باز" مقصود از گوهر اول و دوم چيست؟
  • مقصود نويسنده از "هنرمندان بسياري خود را به قطار رساندند" چيست؟
  • بيت "از عمر من آنچه هست بر جاي بستان و به عمر ليلي افزاي" بيانگر کدام خصلت مجنون است؟
درک مطلب( با ارزش نمره اي هر سؤال نيم نمره)

  • با توجه به اين شعر به سؤالات پاسخ دهيد: -من تفنگم در مشت / كوله بارم بر پشت / بند پوتينم را محكم مي بندم / مادرم آب و آيينه و قرآن در دست / روشني در دل من مي‌بارد/ پسرم بار دگر مي پرسد/ تو چرا مي جنگي/ با تمام دل خود مي گويم / تا چراغ از تو نگيرد دشمن
الف) بند پوتين را محكم بستن كنايه از چيست ؟
ب) شاعر در ابيات بالا به چه سنتي اشاره كرده است ؟
ج) مقصود از « روشني در دل من مي بارد » چيست ؟
د)معادل از صميم قلب" را در کدام مصرع شعر مي يابيد؟
ه) منظور از " چراغ" در مصرع آخر چيست؟

  • با توجه به اين عبارت به سؤالات پاسخ دهيد: قطران بر خود گرفت كه اين كار بكند و انگشتري به من داد تا چون تو را پيش وي برم ، از عهده ي كار من بيرون آيد
الف) عبارت « بر خود گرفت » به چه معناست ؟
ب) عبارت « انگشتري به من داد » بيانگر چه مفهومي است ؟

  • در بيت مقابل منظور از "خاک تن چيست؟ قطره ي علم است اندر جان من وارهانش از هوا وز خاک تن
  • با توجه به بيت مقابل رستم چه حالي داشت: وزان آب چون شد به جاي نبرد پر انديشه بودش دل و روي زرد
  • در عبارت مقابل به کدام يک از ارکان نماز اشاره شده است: "خاک مظهر فقر مخلوق در برابر غناي خالق است معناي آنکه در نماز پيشاني بر خاک مي گذاري همين است"
  • در بيت مقابل منظور از "حلقه در گوش نهادن" چيست؟ آمد سوي کعبه سينه پرجوش چون کعبه نهاد حلقه در گوش
  • با توجه به اين شعر به سؤالات پاسخ دهيد
چو رستم ز دست وي آزاد شد به سان يکي تيغ پولاد شد
بخورد آب و روي و سر و تن بشست به پيش جهان آفرين شد نخست
همي خواست پيروزي و دستگاه نبود آگه از بخشش هور و ماه
الف) کلمات قافيه در بيت اول کدامند؟
ب)در کدام بيت به خداپرستي رستم اشاره شده است؟
ج) " به سان يکي تيغ پولاد شد " به چه معناست؟
د) رستم از خدا چه چيزهايي مي خواست؟

  • با توجه به اين شعر به سؤالات پاسخ دهيد به گردان لشکر سپه دار گفت که اين راز که بايد که ماند نهفت
پدر را نبايد که داند پسر که بندد دل و جان به مهر پدر
مگر کان دلاور گو سالخورد شود کشته بر دست اين شير مرد
الف)منظور شاعر از راز چيست؟
ب) منظور از " دلاور گو سالخورد " و " شير مرد " چه کساني هستند؟
<>·معني "بکوشيم در عبارت " بکوشيم و فرجام کار آن بود که فرمان و راي جهانبان بود" چيست؟
(یکم نا مرتب بود ولی نمونه سوالای خوبی ان:نیش:)
منبع : http://www.adab3.blogfa.com/post-8.aspx
 
بالا