• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

سوال: نظر شما در رابطه با طلبه ها چیست؟

mhosein

کاربر ويژه
می خواستم از شما دوستان عزیزم خواهشی بکنم :خجالت2:

لطفا ... لطفا .. لطفا جواب سؤال من رو بدهید و با جواب هایی که می دهید به داداش کوچولوتون کمک کنید.


امّا سؤال:

فکر می کنید طلبه ها چه کار هایی انجام می دهند ؟

در دیدگاه شما ، طلبه ها چه جور افرادی هستند ؟

چه ایرادها و چه نقاط قوّتی دارند؟

خواهش میکنم به این سؤالات جواب بدهید.

منتظر جواب های شما هستم.

امید وارم کمکم کنید.

و در آخر از همه ی شما داداش ها و آبجی های گلم صمیمانه تشکر می کنم
و براتون آرزوی موفقیّت و سربلندی را خواستارم.
ممنون دوستان عزیز . :احترام:
 

Miss zahra

متخصص بخش تکنولوژی
سلام
من چیز زیادی نمیدونم تا حالا هم بهش فکر نکردم:گل:
این متن درمورد طلبه هاس:گل: شاید بکارت بیاد:گل:


سال اول طلبگی را میخواندم با دنیایی از آرمانها، روزی کنار خیابان برای تاکسی ایستاده بودم، ماشینی توقف کرد و سوار شدم، با تعجب دیدم که رانندهِ پیکان قراضه یکی از طلبه های پایه بالاتر است البته او هم کمی خجالت زده شد شاید دوست نداشت در آن وضعیت طلبه ای او را ببیند، بهر ترتیب آن زمان من چنین کاری را برای یک طلبه نادرست میدانستم، بعدا فهمیدم که آن طلبه زود ازدواج کرده است و برای امرار معاش چاره ای جز مسافرکشی نداشته است. اما براستی آیا طلبه ها هم کار میکنند؟

1- طلبه ها در دوره مقدمات:
در شش سال اول طلبگی هم صبح و هم بعد از ظهر درسهای حوزه دایر است و طلبه ها تا پاسی از شب نیز درسها را خوانده و مباحثه میکنند از این رو در این دوره در ایام تحصیل عملا زمینه ای برای کار کردن وجود ندارد، تجربه نیز نشان داده است که طلبه هایی که در این ایام در کنار درس خواندن کار میکنند بمرور از طلبگی دور شده و ترک تحصیل میکنند، بر همین اساس بهتر است طلبه ها در این ایام با جدیت بفکر درس خواندن باشند، البته ناگفته نماند که در این دوره که اکثر طلبه ها دوره نوجوانی را میگذرانند به اقتضاء سن آنها انتظاری از آنها وجود ندارد.در این مقطع تحصیلی برخی از طلبه ها در تابستان به پدر و مادر خود در کار کشاورزی کمک میکنند، برخی از طلبه ها در مغازه پدر کمکِ کار او هستند، برخی دیگر نیز کارهایی طلبگی را از همین زمان آغاز میکنند یعنی کلاس قرآن و احکام در مساجد برگزار میکنند. عده ای از طلبه ها نیز در این مقطع ازدواج میکنند و از آنجا که با مشکل مالی مواجه میشوند مجبورند خود را به آب و آتش بزنند تا بتوانند زندگی خود را اداره کنند، در اواخر دوره مقدمات، برخی از طلبه ها نیز جواز پوشش لباس روحانیت را دریافت میکنند از این رو در کنار درس ممکن است امام جماعت مسجدی شوند یا در کنار درس بصورت جزئی کارهای تبلیغی انجام دهند.

2-طلبه ها در دوره سطح:

الف: کارهای تبلیغی:
بسیاری از طلبه ها پس از اتمام شش سال اول مقدمات برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت میکنند -دوره سطح دوره میانی تحصیل در حوزه است که چهار سال است از پایه هفت تا ده- در این دوره اکثر طلبه ها ازدواج کرده اند و نیازهای مالی نیز بیشتر خود را نشان میدهد. در این مقطع بسیاری از طلبه ها به کارهای تبلیغی روی میاورند، ماه رمضان، ماه محرم، دهه آخر ماه صفر،ایام فاطمیه، و در بخشی از تعطیلات تابستان، این بخش از طلبه ها به مناطق مختلف کشور سفر میکنند تا مباحث اسلامی را به مردم آموزش دهند، آنچه باید مورد دقت قرار گیرد این است که باید در نظر گرفت که یک طلبه برای سخنرانی سی روزه در ماه رمضان باید یکی دو ماه را مطالعه کند تا بتواند منبری مناسب ارائه کند از اینرو آنگونه نیست که کسی بگوید حالا یک ساعت سخنرانی کردن مگر چیست، البته مردم نیز با علاقه خود در قبال خدمت طلبه، هدیه و کمک مالی به او انجام میدهند. از این رو کار اصلی تعداد زیادی از طلبه ها در کنار درس خواندن درتبلیغ خلاصه میشود که اگر درست انجام شود کاری بس وقت گیر و دقیق است. البته برخی از طلبه ها نیز علاقه های تبلیغی ندارند یا آنکه توان کار تبلیغی ندارند، یا مثلا دوست ندارند لباس طلبگی بپوشند از این رو این بخش از طلبه ها باید بگونه ای دیگر بتوانند معاش خود را تامین کنند.


ب: کارهای نیمه وقت:

برخی از طلبه ها نیز در کنار درس کاری نیمه وقت یا پاره وقت انجام میدهد، پژوهشگاه ها و مراکز فرهنگی زیادی در قم وجود دارد که بصورت ساعتی البته با مبلغی بسیار ناچیز طلبه ها را بکار میگرد، البته باید یا رابطه ای با کسی داشته باشی یا فنی بلد باشی تا بتوانی در این مراکز مشغول کار شوی، بطور مثال سابقه کار فرهنگی مناسب، سابقه نوشتن، یا تسلط بر کامپیتوتر و زبان انگلیسی میتواند کمک خوبی باشد، برخی از طلبه ها آنگونه خود را غرق در این کارهای حاشیه ای میکنند که درس و طلبگی و آرمانها فراموش میشود و کم کم تبدیل به فردی اداری میشوند و بیخیال آینده و آرزو ها میشوند.
ج: جذب شدن در نهادها وادارات: برخی از طلبه ها نیز در پایان دوره سطح به نهادها و ادارات دولتی میروند، عقیدتی ارتش، نیروی انتظامی، سپاه، جهاد کشاورزی، سازمان تبلیغات، اوقاف و... این دسته از طلبه ها یا حالی برای ادامه تحصیل ندارند یا اینکه مشکلات معیشتی آنقدر فشار آورده است که حوصله ای برای ادامه تحصیل وجود ندارد و یا اینکه افق فکری طلبه در همین حد جذب در ادارات بوده است، این بخش از طلبه ها قم را ترک میکنند و سالیان سال بعد نیز از ادامه تحصیل سخن میگویند.

3
-طلبه ها در دوره درس خارج:
درس خارج بعد از پشت سر گذاشتن ده سال اول طلبگی است، اول اینکه همه طلبه ها به این مقطع نمیرسند و با ریزشهایی از ادامه تحصیل منصرف میشوند، به طلبه های درس خارج خوان فضلای حوزه نیز گفته میشود کسانی که بصورت نیم بند با مبانی دین آشنا شده اند، بخشی از این طلاب درس خود را بصورت جدی ادامه میدهند و بیشتر وقت را صرف مطالعه میکنند، بخشی نیز در کنار درس تدریس میکنند، برخی دیگر نیز به کارهای پژوهشی مشغول هستند، برخی دیگر همان تبلیغ سنتی را انجام میدهند. این دسته از طلبه ها معمولا توانسته اند همان روال درسی را طی کنند و آینده خوبی نیز میتواند در انتظار آنها باشد.

4-طلبه های از آنجا رانده و از اینجا مانده:
برخی از طلبه ها علاقه های به کار تبلیغی ندارند، درسشان را خوب نخوانده اند تا بتوانند تدریس کنند، پژوهش بلد نیستند، پارتی هم ندارند از این رو در وضعیت خوبی بسر نمیبرند از سویی وضع مالی خوبی ندارند، از سوی دیگر از نظر روحی سخت آزرده اندکه چرا نتوانسته اند کاری انجام دهند، امروزه تعداد طلبه هایی که در این وضعیت بسر میبرند کم نیستند، این بخش از طلبه ها بعضا کارهایی را انجام میدهند که نه در حد و شان آنهاست و در شان طلبگی، حوزه نیز در این زمینه این دست از طلبه ها نه برنامه ای دارد و نه احساس مسئولیتی میکند.

5-طلبه هایی با تغییرآرمانها:
چند سال پیش بصورت اتفاقی با طلبه ای با سابقه سی سال تحصیل در حوزه آشنا شدم این طلبه روزگاری برای خودش کسی بوده است هم سمت مدیریتی کلان داشته است هم از نظر علمی نیز صاحب نظر بود اما از طلبگی کاملا برگشته بود، لباس طلبگی را از تن بدر کرده بود بمن گفت که سی سال در توهم بوده است آخرین نشانه طلبگی او هزاران هزار کتاب بود که آنها را یکجا بمن بخشید البته بماند که من هم نامردی نکردم و کتابها را به کتاب خانه ای عمومی دادم، این طلبه یک سوپر مارکت بزرگ ایجاد کرده بود و بقول خودش آزادانه هم دینداری میکرد و هم بصورت حلال معیشت خود را پی میگرفت، طلبه هایی چون ایشان نیز کم نیستند، برخی از آنها از ناچاری به این سمت و سو رفته اند و کارشان ارتباطی با طلبگی ندارد، برخی نیز آگاهانه و بر این فلسفه که نمیخواهند از طریق دین ارتزاق کنند به سمت و سوی این کار رفته اند. رفیق عزیزی دارم که تا درس خارج تحصیل کرد و ارشد هم از دانشگاه گرفت اما مردانه گفت دیگر اینگونه زندگی را نمیتوانم تحمل کنم و نمیتوانم با درآمد تبلیغ و پژوهش و کار علمی زندگی کنم و رفت سراغ ساختمان سازی.


چند نکته:

1-کار از دو جهت برای طلبه مهم است اول از جهت معیشت، طلبه هایی که در کنار درس کار نمیکنن وضع زندگی سختی دارند، دوم اینکه کار از منظر هویت یابی نیز بسیار اهمیت دارد طلبه ای که پانزده سال در حوزه تحصیل کرده است اگر حس کند برای این جامعه فایده ای ندارد از نظر روحی دچار مشکلات عدیده ای میشود، کار میتواند تبلیغ، تدریس، پژوهش و یا هرکار دیگری باشد به هر حال رکود، آب زلال را نیز بعد از مدتی به ورطه نابودی میکشاند.

2-کارهای غیر طلبگی اگر چه در آرمان و ذهن ممکن است برای یک طلبه جالب باشد اینکه مثلا از طریق دین ارتزاق نکند اما این رویه در خارج از ذهن بسختی میتواند جاری شود بسیاری از طلبه هایی که این رویه را دنبال کرده اند پس از مدتی عطای حوزه را به لقایش بخشیده اند.

3-طلبه ها باید از همان ابتدای طلبگی در این فکر باشند که در کنار درسشان که کار اصلی آنهاست تکنیک هایی را نیز یاد بگیرند، مثلا یادگیری زبان انگلیسی، تسلط بر مکالمه عربی، آشنایی با کامپیوتر، روش پژوهش و تحقیق، روش تبلیغ و سخنرانی همه اینها میتواند در زندگی طلبه ها و استمرار در این راه نقش بسزایی داشته باشد.



نامه های حوزوی رضا تاران
 
آخرین ویرایش:

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
سلام
من چیز زیادی نمیدونم تا حالا هم بهش فکر نکردم:گل:
این متن درمورد طلبه هاس:گل: شاید بکارت بیاد:گل:


سال اول طلبگی را میخواندم با دنیایی از آرمانها، روزی کنار خیابان برای تاکسی ایستاده بودم، ماشینی توقف کرد و سوار شدم، با تعجب دیدم که رانندهِ پیکان قراضه یکی از طلبه های پایه بالاتر است البته او هم کمی خجالت زده شد شاید دوست نداشت در آن وضعیت طلبه ای او را ببیند، بهر ترتیب آن زمان من چنین کاری را برای یک طلبه نادرست میدانستم، بعدا فهمیدم که آن طلبه زود ازدواج کرده است و برای امرار معاش چاره ای جز مسافرکشی نداشته است. اما براستی آیا طلبه ها هم کار میکنند؟

1- طلبه ها در دوره مقدمات:
در شش سال اول طلبگی هم صبح و هم بعد از ظهر درسهای حوزه دایر است و طلبه ها تا پاسی از شب نیز درسها را خوانده و مباحثه میکنند از این رو در این دوره در ایام تحصیل عملا زمینه ای برای کار کردن وجود ندارد، تجربه نیز نشان داده است که طلبه هایی که در این ایام در کنار درس خواندن کار میکنند بمرور از طلبگی دور شده و ترک تحصیل میکنند، بر همین اساس بهتر است طلبه ها در این ایام با جدیت بفکر درس خواندن باشند، البته ناگفته نماند که در این دوره که اکثر طلبه ها دوره نوجوانی را میگذرانند به اقتضاء سن آنها انتظاری از آنها وجود ندارد.در این مقطع تحصیلی برخی از طلبه ها در تابستان به پدر و مادر خود در کار کشاورزی کمک میکنند، برخی از طلبه ها در مغازه پدر کمکِ کار او هستند، برخی دیگر نیز کارهایی طلبگی را از همین زمان آغاز میکنند یعنی کلاس قرآن و احکام در مساجد برگزار میکنند. عده ای از طلبه ها نیز در این مقطع ازدواج میکنند و از آنجا که با مشکل مالی مواجه میشوند مجبورند خود را به آب و آتش بزنند تا بتوانند زندگی خود را اداره کنند، در اواخر دوره مقدمات، برخی از طلبه ها نیز جواز پوشش لباس روحانیت را دریافت میکنند از این رو در کنار درس ممکن است امام جماعت مسجدی شوند یا در کنار درس بصورت جزئی کارهای تبلیغی انجام دهند.

2-طلبه ها در دوره سطح:

الف: کارهای تبلیغی:
بسیاری از طلبه ها پس از اتمام شش سال اول مقدمات برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت میکنند -دوره سطح دوره میانی تحصیل در حوزه است که چهار سال است از پایه هفت تا ده- در این دوره اکثر طلبه ها ازدواج کرده اند و نیازهای مالی نیز بیشتر خود را نشان میدهد. در این مقطع بسیاری از طلبه ها به کارهای تبلیغی روی میاورند، ماه رمضان، ماه محرم، دهه آخر ماه صفر،ایام فاطمیه، و در بخشی از تعطیلات تابستان، این بخش از طلبه ها به مناطق مختلف کشور سفر میکنند تا مباحث اسلامی را به مردم آموزش دهند، آنچه باید مورد دقت قرار گیرد این است که باید در نظر گرفت که یک طلبه برای سخنرانی سی روزه در ماه رمضان باید یکی دو ماه را مطالعه کند تا بتواند منبری مناسب ارائه کند از اینرو آنگونه نیست که کسی بگوید حالا یک ساعت سخنرانی کردن مگر چیست، البته مردم نیز با علاقه خود در قبال خدمت طلبه، هدیه و کمک مالی به او انجام میدهند. از این رو کار اصلی تعداد زیادی از طلبه ها در کنار درس خواندن درتبلیغ خلاصه میشود که اگر درست انجام شود کاری بس وقت گیر و دقیق است. البته برخی از طلبه ها نیز علاقه های تبلیغی ندارند یا آنکه توان کار تبلیغی ندارند، یا مثلا دوست ندارند لباس طلبگی بپوشند از این رو این بخش از طلبه ها باید بگونه ای دیگر بتوانند معاش خود را تامین کنند.


ب: کارهای نیمه وقت:

برخی از طلبه ها نیز در کنار درس کاری نیمه وقت یا پاره وقت انجام میدهد، پژوهشگاه ها و مراکز فرهنگی زیادی در قم وجود دارد که بصورت ساعتی البته با مبلغی بسیار ناچیز طلبه ها را بکار میگرد، البته باید یا رابطه ای با کسی داشته باشی یا فنی بلد باشی تا بتوانی در این مراکز مشغول کار شوی، بطور مثال سابقه کار فرهنگی مناسب، سابقه نوشتن، یا تسلط بر کامپیتوتر و زبان انگلیسی میتواند کمک خوبی باشد، برخی از طلبه ها آنگونه خود را غرق در این کارهای حاشیه ای میکنند که درس و طلبگی و آرمانها فراموش میشود و کم کم تبدیل به فردی اداری میشوند و بیخیال آینده و آرزو ها میشوند.
ج: جذب شدن در نهادها وادارات: برخی از طلبه ها نیز در پایان دوره سطح به نهادها و ادارات دولتی میروند، عقیدتی ارتش، نیروی انتظامی، سپاه، جهاد کشاورزی، سازمان تبلیغات، اوقاف و... این دسته از طلبه ها یا حالی برای ادامه تحصیل ندارند یا اینکه مشکلات معیشتی آنقدر فشار آورده است که حوصله ای برای ادامه تحصیل وجود ندارد و یا اینکه افق فکری طلبه در همین حد جذب در ادارات بوده است، این بخش از طلبه ها قم را ترک میکنند و سالیان سال بعد نیز از ادامه تحصیل سخن میگویند.

3
-طلبه ها در دوره درس خارج:
درس خارج بعد از پشت سر گذاشتن ده سال اول طلبگی است، اول اینکه همه طلبه ها به این مقطع نمیرسند و با ریزشهایی از ادامه تحصیل منصرف میشوند، به طلبه های درس خارج خوان فضلای حوزه نیز گفته میشود کسانی که بصورت نیم بند با مبانی دین آشنا شده اند، بخشی از این طلاب درس خود را بصورت جدی ادامه میدهند و بیشتر وقت را صرف مطالعه میکنند، بخشی نیز در کنار درس تدریس میکنند، برخی دیگر نیز به کارهای پژوهشی مشغول هستند، برخی دیگر همان تبلیغ سنتی را انجام میدهند. این دسته از طلبه ها معمولا توانسته اند همان روال درسی را طی کنند و آینده خوبی نیز میتواند در انتظار آنها باشد.

4-طلبه های از آنجا رانده و از اینجا مانده:
برخی از طلبه ها علاقه های به کار تبلیغی ندارند، درسشان را خوب نخوانده اند تا بتوانند تدریس کنند، پژوهش بلد نیستند، پارتی هم ندارند از این رو در وضعیت خوبی بسر نمیبرند از سویی وضع مالی خوبی ندارند، از سوی دیگر از نظر روحی سخت آزرده اندکه چرا نتوانسته اند کاری انجام دهند، امروزه تعداد طلبه هایی که در این وضعیت بسر میبرند کم نیستند، این بخش از طلبه ها بعضا کارهایی را انجام میدهند که نه در حد و شان آنهاست و در شان طلبگی، حوزه نیز در این زمینه این دست از طلبه ها نه برنامه ای دارد و نه احساس مسئولیتی میکند.

5-طلبه هایی با تغییرآرمانها:
چند سال پیش بصورت اتفاقی با طلبه ای با سابقه سی سال تحصیل در حوزه آشنا شدم این طلبه روزگاری برای خودش کسی بوده است هم سمت مدیریتی کلان داشته است هم از نظر علمی نیز صاحب نظر بود اما از طلبگی کاملا برگشته بود، لباس طلبگی را از تن بدر کرده بود بمن گفت که سی سال در توهم بوده است آخرین نشانه طلبگی او هزاران هزار کتاب بود که آنها را یکجا بمن بخشید البته بماند که من هم نامردی نکردم و کتابها را به کتاب خانه ای عمومی دادم، این طلبه یک سوپر مارکت بزرگ ایجاد کرده بود و بقول خودش آزادانه هم دینداری میکرد و هم بصورت حلال معیشت خود را پی میگرفت، طلبه هایی چون ایشان نیز کم نیستند، برخی از آنها از ناچاری به این سمت و سو رفته اند و کارشان ارتباطی با طلبگی ندارد، برخی نیز آگاهانه و بر این فلسفه که نمیخواهند از طریق دین ارتزاق کنند به سمت و سوی این کار رفته اند. رفیق عزیزی دارم که تا درس خارج تحصیل کرد و ارشد هم از دانشگاه گرفت اما مردانه گفت دیگر اینگونه زندگی را نمیتوانم تحمل کنم و نمیتوانم با درآمد تبلیغ و پژوهش و کار علمی زندگی کنم و رفت سراغ ساختمان سازی.


چند نکته:

1-کار از دو جهت برای طلبه مهم است اول از جهت معیشت، طلبه هایی که در کنار درس کار نمیکنن وضع زندگی سختی دارند، دوم اینکه کار از منظر هویت یابی نیز بسیار اهمیت دارد طلبه ای که پانزده سال در حوزه تحصیل کرده است اگر حس کند برای این جامعه فایده ای ندارد از نظر روحی دچار مشکلات عدیده ای میشود، کار میتواند تبلیغ، تدریس، پژوهش و یا هرکار دیگری باشد به هر حال رکود، آب زلال را نیز بعد از مدتی به ورطه نابودی میکشاند.

2-کارهای غیر طلبگی اگر چه در آرمان و ذهن ممکن است برای یک طلبه جالب باشد اینکه مثلا از طریق دین ارتزاق نکند اما این رویه در خارج از ذهن بسختی میتواند جاری شود بسیاری از طلبه هایی که این رویه را دنبال کرده اند پس از مدتی عطای حوزه را به لقایش بخشیده اند.

3-طلبه ها باید از همان ابتدای طلبگی در این فکر باشند که در کنار درسشان که کار اصلی آنهاست تکنیک هایی را نیز یاد بگیرند، مثلا یادگیری زبان انگلیسی، تسلط بر مکالمه عربی، آشنایی با کامپیوتر، روش پژوهش و تحقیق، روش تبلیغ و سخنرانی همه اینها میتواند در زندگی طلبه ها و استمرار در این راه نقش بسزایی داشته باشد.


سلام زهرا جان
بر طبق قانون سوم بخش از شما خواهش می کنم منبع مقاله یا حداقل نام نویسنده مطلبتون رو ذکر کنید:1:
 

TAHEREH

متخصص بخش

تاپیک به بخش فعالیت های گروهی منتقل شد...

 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
می خواستم از شما دوستان عزیزم خواهشی بکنم :خجالت2:

لطفا ... لطفا .. لطفا جواب سؤال من رو بدهید و با جواب هایی که می دهید به داداش کوچولوتون کمک کنید.


امّا سؤال:

فکر می کنید طلبه ها چه کار هایی انجام می دهند ؟

در دیدگاه شما ، طلبه ها چه جور افرادی هستند ؟

چه ایرادها و چه نقاط قوّتی دارند؟

خواهش میکنم به این سؤالات جواب بدهید.

منتظر جواب های شما هستم.

امید وارم کمکم کنید.

و در آخر از همه ی شما داداش ها و آبجی های گلم صمیمانه تشکر می کنم
و براتون آرزوی موفقیّت و سربلندی را خواستارم.
ممنون دوستان عزیز . :احترام:

خیلی خوش اومدید دوست عزیز:گل:

آموزش دین
کسانی که در زمینه علوم اسلامی آموزش می بینند
فکر می کنم برای یک طلبه زود باشه که در مورد نقاط قوت یا ضعفش قضاوت بشه چون هنوز در ابتدا هستند
در هر حال از آنجایی که این افراد معرف دین هستند به نظر من در درجه اول صداقتشون و در درجه دوم اطلاعاتشون بسیار مهمه

موفق باشید:احترام:
 

havashenas

کاربر ويژه
طلبه ها مثل همه ما آدمای معمولی هستند یعنی فرقی با بقیه ندارند فقط سعی میکنند خوب باشند یعنی قانون طلبگی خوب بودنه طلبه ها هم مثل ما زندگی میکنند و تفریح میکنند اما سعی میکنند از برخی معیار ها تجاوز نکنند که متاسفانه تو جامعه خیلیا اون معیار هارو رعایت نمیکنند درحالی که فرمان خداست.
در حقیقت طلبه ها با رفتارشون الگوی ما هستند اگه اون ها چیزی رو که خوبه عمل بکنند جامعه نیز همون عادت خوب رو برمیداره.
در کل باید این رو بگم که طلبه ها هم مثل ما هستن و فرقی با من و شما ندارن در حقیقت خواهر و برادرای ما هستند اما خواهر و برادرای خوب ما هستند و ما باید سعی بکنیم که از رفتارهای اونا برداریم تا تو زندگیمون موفق باشیم.
نمونه این ها مثل امام خمینی(ره) و شهید مطهری و رهبر معظم انقلاب و ....

امیدوارم که تونسته باشم کمکتون کرده باشم.
:گل:
 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
ضمن سلام وخوشامدگویی به شما دوست عزیز
این نظر منه وکاملا شخصی هست ببخشید قصد توهین به هیچ کسی رو ندارم
الان توی جامعه ما مثل قدیما برای طلبه ها و افرادی که کارتبلیغ دین روانجام میدن احترامی درخوراونهانیست
چنانچه که میبینیم خدایی نکرده موردتمسخر وحتی توهین هم قرارمیگیرن
به نظر من این رفتارمردم برای اینه که ازبعضی ازطلبه ها وافرادمبلغ دین دورویی وریا دیدن
درحرف به مردم باید ها ونبایدهاروگوش زد میکنن ولی درخفا ....
این امر باعث دلسرد شدن مردم از بعضی ازطلبه ها وخدایی نکرده ازدین شده
ولی برعکس این مورد کسانی هم بودن که واقعا رفتار ومنش اونها کاملا با گفته هاشون مطابقت داشته ومردم همیشه به نیکی ازاونها یادمیکنن
اگه شما میخواهید طلبه بشید
اول ازهمه صداقت دررفتاروعملتون داشته باشید
دوما باگفتارورفتارتون میتونید آدمهای زیادی وجذب خودتون کنید
سختی های زیادی دراین کار هست
ولی امیدوارم موفق باشید :گل::احترام:
 

do..bia

کاربر ويژه
می خواستم از شما دوستان عزیزم خواهشی بکنم

لطفا ... لطفا .. لطفا جواب سؤال من رو بدهید و با جواب هایی که می دهید به داداش کوچولوتون کمک کنید.


امّا سؤال:

فکر می کنید طلبه ها چه کار هایی انجام می دهند ؟

در دیدگاه شما ، طلبه ها چه جور افرادی هستند ؟

چه ایرادها و چه نقاط قوّتی دارند؟

خواهش میکنم به این سؤالات جواب بدهید.

منتظر جواب های شما هستم.

امید وارم کمکم کنید.

و در آخر از همه ی شما داداش ها و آبجی های گلم صمیمانه تشکر می کنم
و براتون آرزوی موفقیّت و سربلندی را خواستارم.
ممنون دوستان عزیز .

اول اینکه لازم نبود اینقد خواهش کنی هرکی هرچ بدونه میگه
دوم اینکه عنوان مطلب اگه تغییر کنه و موضوع سوال بشه بهتره
سوم اینکه اول باید بگی برا چی میپرسی این رو ؟باید بدونیم هدف چیه
اگه میخوای طلبه شی خب یجور تعریفی داره اگه میخوای از یه طلبه کمک بخوای یا بقولی بهش اعتماد کنی یجور راهنمایی داره
اگه میخوای صرفا فقط ی تعریف از اونها داشته باشی بدون ک ....
از نظر من : 1 طلبه کسیه که کنترل اعضا و افکار خودش رو دردست گرفته ( یجا دیده بودم ی طلبه بخاطر اینکه چشماش ی گناه رو انجام داده بود یه شبانه روز کامل نشست و فقط به ی نقطه رو دیوار نگاه کرد تا به خودش ثابت کنه که اون مالک چشماشه نه چشماش مالک اون )
2 طلبه کسیه که وظیفه داره و قسم خورده ک در درجه اول خودش گناه نکنه و دوم مردم رو ه خوبی دعوت کنه
خیلی تعریف دیگه هم میتونه داشته باشه ولی فک نمیکنم یه طلبه واقعی ایراداتی داشته باشه ، درواقع محدودیت هایی داره ولی ایراد بعید میدونم داشته باشه (البته کسی ک به معنی واقعی به طلبگی رسیده باشه نه کسی ک اسمش طلبس )
درکل همونطور ک گفتم باید اول بگی برای چی میپرسی تا بهتر به نتیجه برسی .
 

mhosein

کاربر ويژه
سلام به شما زهرا خانوم عزیز :گل: .
ممنون ازاینکه دست ما رو رد نکردید.
واقعا زیبا بود. ممنون!!!:گل:
 

mhosein

کاربر ويژه
سلام تاهره بانو ! خسته نباشید!!! :گل:
شرمنده :خجالت2: اصلا یادم نبود ببخشید!!:گل:


4e9fd640f583daf2a9ddfdc2a3f4f40c[1].gif
4e9fd640f583daf2a9ddfdc2a3f4f40c[1].gif
4e9fd640f583daf2a9ddfdc2a3f4f40c[1].gif
4e9fd640f583daf2a9ddfdc2a3f4f40c[1].gif
4e9fd640f583daf2a9ddfdc2a3f4f40c[1].gif
 

mhosein

کاربر ويژه
سلام فاطمه خانوم . :گل:
خوشحال شدم از این که بازم به ما سر زدی!!!
حرف قشنگی زدید ممنون!! :ایول:
 

mhosein

کاربر ويژه
سلام!!!:گل:
ممنون از این که جواب منو دادید . خیلی لطف کردید .
راستی معلومه که کمک کردید . بازم ممنون!!:احترام:
 

mhosein

کاربر ويژه
سلام به شما دوست عزیز :گل:
از نظرتون خیلی خوشم اومد ...
سعی می کنم به حرف هایی که شما و دوستای عزیز دیگه زدند عمل کنم و ... .
بازم ممنون!!!:گل::احترام:
 

mhosein

کاربر ويژه
اولاً سلام
دوماً میگم با خواهش بهتر نیست؟؟؟ من اینجوری بیشتر دوست دارم ولی چشم از دفعه های بعد درستش میکنم!!!
سومًا به روی چشم
و بالأخرة چهارماً====> اول از همه ممنون از این که این قدر دقّت کردین در جواب دادن .
امّا جواب : من ( با اجازه بزرگترا ) الآن 2 ساله که طلبه شدم. امّا این که چرا این سؤالاتو پرسیدم قضیّه داره و اونم اینه که :
ما طلبه ی مدرسه ی جهانگیر خان توی قم هستیم. توی این مدرسه یک مدیر سخت کوش با یک سری از ناظمین و معلّمین از اون مدیر سخت کوش تر هستن که خیلی برای ما تلاش می کنن(دستشون درد نکنه) . خلاصه این مدرسه با صفا یک سره قوانینی برای خودش داره (چه قدرم سخته!!!) مثلا : مدرسه شبانه روزی و هیچ کس حق خونه رفتن نداره به غیر از پنشج شنبه ها و جمعه ها که اونم بعضی وقتا به خاطر کار زیاد نمی ذارن بریم!!! / دیگه نصف تابستون رو تو اردوی درسی بودیم و نصفه ی دیگش هم ما بنّایی داشتیم ( آره دیگه!!! اصلا امسال تابستون نداشتیم)
و ... .
بچه های ما خیلی تلاش می کنند و از این که عدّه ای با چشم های بسته راجع به همه ی طلبه ها نظراتی رو میدن خیلی ناراحت می شن ، برای همین تصمیم گرفتن حد اقل به عدّه ای این مطلب
رو بگن که طلبه ها اونجوری که خیلی ها فکر میکنن نیستن!!!
برای مقدمات این کار احتیاج به نظرات و طرز تفکرّاتی داشتن و ... .
این بود همه ی قصه!
شرمنده که سرتون رو درد آوردم.
بازم ممنون :گل: اگه حرف دیگه ای دارید سراپا گوشم!!!
راستی دو روز دیگه مدرسه ی ما باز میشه و من متأسفانه دیگه وقت نمیکنم در طول هفته مزاحم شما دوستان بشم ، مگر آخر هفته ها که به اون هم امیدی نیست !!!:4::39:
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات

عنوان تاپیک ویرایش شد و عنوان مناسب با محتوای تاپیک برای آن انتخاب شد.

 

سیبری

کاربر ويژه
درود بر شما
من هم طلبه بودم تو قم
خوب طلبه اگه به معنای واقعی کلمه یعنی کسی که همزمان طالب علم و تهذیب ( هردوی این موارد در صورتی محقق میشه که طلبه کاملا با اجتماع و درمیان اجتماع و مانوس با مردم باشه)هستش در عمل مصداق پیدا کنه مسلما نمودی از انسان کامل خواهد بود
اما چنانچه طلبه یک تارک الدنیای محصور در حجره که از دنیا و مافیها فقط راه خانه تا حوزه رو میدونه و برداشتش از دین خوندن اوراد و اذکار مفاتیح الجنان و حفظ طوطیوار روایات و احادیث باشه نه تنها علم مکتبیش به دیگران کمکی نمیکنه بلکه این علم برای خودش هم مصداق حجاب اکبر و مسبب غرور و انجماد فکری ونهایتا به لحاظ اخلاقی هم دچار انحطاط خواهدشد
 
بالا